🔰۱۰ سال در انتظار جنازه اصغرم بودم...
اصغر من ۵ سال در جبهه ماند تا اینکه آخرین بار در #شب_یلدا خواهرش او را به خانه شان میهمان دعوت کرد؛
اصغر دانه های هندوانه را با حالت خاصی مثل گلوله پرتاب می کرد و خوش حال بود...☺️
دامادم گفت: اصغر حال دیگری دارد، اجازه ندهید بار دیگر به جبهه برگردد.
اصغر فردای آن شب رفت و دیگر برنگشت و ۱۰ سال منتظر جنازه اش نشستم تا جنازه ی او را در بیست و یکم ماه رمضان آوردند....🕊💔
.
🕊️#سردار_شهید
🕊️#اصغر_قصاب_عبدالهی
✨لشکرآسمانی۳۱عاشورا
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💌#پیامکی_از_بهشت
از مسئولین عزیز و مردم حزبالهی میخواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید .
🌹 #سردار_شهید
🕊️ #حاج_حسین_خرازی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✍ #خاطرات_افلاکیان
روز قبل از عمليات بدر روحيه عجيبي داشت. مدام اشك مي ريخت، علت را كه پرسيدم آقاي برونسي گفت: دارم از بچه ها خداحافظي مي كنم چرا كه #خوابي ديده ام. سپس افزود: به صورت #امانت براي شما نقل مي كنم و آن اينكه: در خواب #بي_بي_فاطمه_زهرا (سلام الله عليه) را ديدم كه فرمود: فلاني! فردا مهمان ما هستي، محل شهادت را هم نشان داد. همين چهار راهي كه در منطقه عملياتي بدر (پد)فرود هلي كوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره _ الاماره مي رود و من در همين چهار راه بايد #نماز بخوانم تا وقتي كه به سوي خدا #پرواز كنم و بالاخره نيز اين خواب در همان جا و همان وقتيكه گفته بود، به زيبايي تعبير شد.
و خود #سردار_شهيد، #شهادتين را خواند و بدينگونه عاشقي، فرهيخته ، سمت خدا پر كشيد.
✍ #راوی : آقای تونی
🕊️#شهید_عبد_الحسین_برونسی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💌 #خاطرات_شهدا
🔰رفته بودیم شناسایی
پشت عراقی ها بودیم
و تا مقر نیروهای خودی،
پانزده کلیومتر فاصله داشتیم.
علی آقا جلوی من حرکت می کرد.
ناخواسته پایم به پاشنه کفشش گیر کرد
و کف کفشش کنده شد. با شرمندگی گفتم:
علی آقا! بیا کفش من را بپوش
اما با خوش رویی نپذیرفت
و تا مقر با پای برهنه و لنگ لنگان آمد.
وقتی برگشتیم با دیدن پاهای زخمی
و تاول زده اش، باز شرمنده شدم.
اما ایشان از من تشکر کرد.
متعجبانه گفتم: تشکر چرا؟
گفت:چه لذتی بالاتراز همدردی با اسیرانکربلا
شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید
تمام این مسیر برای من روضه بود؛
روضهی یتیمان ابا عبدالله ...
🎙به روایت : حسین علی مرادی (همرزم)
📚 کتاب دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان
✨#سالروز_شهادت
🕊#سردار_شهید
🕊#علی_چیت_سازیان
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush