eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
87 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃رمــان ... 🌸🍃 قسمت با بهار وارد ڪلاس شدیم، بهار خواست چیزے بگہ ڪہ صداے زنگ موبایلم بلند شد، 📲با دست زدم روے پیشونیم و گفتم: _واے!چرا خاموشش نڪردم؟! 😬 سریع از تو ڪیفم موبایل رو درآوردم و جواب دادم. _جانم مامان. _هانیہ جان دارم میرم بیرون ڪلید برداشتے؟ انگار هول بود! با شڪ گفتم: _آرہ،چیزے شدہ؟😟 مِن مِن ڪنان گفت: _خب...خب... 😥 نگران شدم،با عجلہ از ڪلاس بیرون رفتم،بهار هم پشت سرم اومد! _مامان چے شدہ؟براے بابا یا شهریار اتفاقے افتادہ؟😨 _نہ عزیزم نہ! با حرص گفتم: _پس چے؟!قلبم اومد تو دهنم!😨 خندہ اے ڪرد و گفت: _نہ دختر!😄 فاطمہ و مریم اینجا بودن،مریم دردش گرفت بردنش بیمارستان🏥💨🚙 منم دارم میرم! قلبم یخ زد، احساس ڪردم یہ نفر با پتڪ بہ سرم ڪوبید اما... من فراموشش ڪردم؟نہ؟باید ڪامل فراموش میڪردم باید میگذشتم از احساسم... با سردے تمام ڪہ خودم یخ زدم گفتم: _آهان!خداحافظ!😕 مادرم متوجہ حال بدم شد با ملایمت گفت: _هانیہ!😟 +مامان جان ڪلاسم دارہ شروع میشہ، خداحافظ!😐 سریع علامت قرمز رنگ رو لمس ڪردم! بهار با نگرانے گفت: _چے شدہ؟!😟 برگشتم سمتش،شونہ هام رو دادم بالا و گفتم: _هیچے بابا،دختر امین دارہ بدنیا میاد!😐 _ناراحت شدے؟😕 سرم رو بہ نشونہ منفے تڪون دادم و گفتم: _خوشحالم نشدم! بے اختیار قطرہ اشڪے😢 مزاحم از گوشہ چشمم بہ زمین سرد افتاد، سقوطش صداے مرگبار سقوط احساسم💔 رو میداد! بهار بغلم ڪرد و گفت: _گریہ ندارہ ڪہ خل!مگہ مهمہ؟! با صداے لرزون گفتم:😢 _نہ!خداڪنہ دل دخترشو پسر همسایہ نبرہ! _خانم هدایتے! صداے سهیلے بود!سریع از بهار جدا شدم و دستے بہ صورتم ڪشیدم. همونطور ڪہ زمین رو نگاہ مے ڪرد گفت: _مشڪلے پیش اومدہ؟ +نہ! بازوے بهار رو گرفتم تا بریم سر ڪلاس ڪہ سهیلے گفت: _خانم هدایتے چند لحظہ!✋ بهار نگاهے بهمون انداخت و وارد ڪلاس شد، سهیلے چند قدم بهم نزدیڪ شد،دست بہ سینہ رو بہ روم ایستاد. _عظیمے مشڪلے پیش آوردہ؟😠 منظورش بنیامین بود،سریع گفتم: _نہ!نہ!اصلا ربطے بہ دانشگاہ ندارہ! همونطور ڪہ دیوار پشت سرم رو نگاہ مے ڪرد گفت: _میخواید امروز ڪلاس نیاید؟😐 مطمئناً نمیتونستم سر ڪلاس بشینم، قلبم بہ ڪمے آرامش احتیاج داشت،جاے زخم هاے قدیمے تیر مے ڪشید!😔💔آروم گفتم: _میشہ؟😒 سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد و گفت: _یاعلے!✋ رفت بہ سمت ڪلاس،زیر لب گفتم:خدا خیرت بدہ! راہ افتادم بہ سمت نمازخونہ! بہ آغوشش احتیاج داشتم!✨ 🌺🍃ادامه دارد.... 🌸✍نویسنده:لیلے سلطانے🌸 @shahidgomnam
شد دل من پر آه است بهترین جاے جهـان مـــرقد ثارالله است ❤️ بحق الحسین(ع) الهی العفو