eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
87 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ شام {💔🕊} بین من و حامد صمیمیت خاصی حکم فرما بود قرارگذاشته‌ بودیم هر عملی یا کاری که انجام میدیم که خیر و به نفعمون بود, همدیگه رو شام مهمون کنیم.{☺️👌} حامد وقتی از دانشگاه خسروشهر قبول شد قرار شد شام مهمونم کنه{🤗}. دومین قول شام هم برای انتقالش از دژبانی سپاه به توپخانه بود.😊 برای اولین بار هم که به سوریه رفت و برگشت بهم گفت:اگه به زودی قسمتم بشه ودوباره عازم سوریه بشم یه شام دیگه بهت بدهکار میشم{🤗}; که جمعا میشد 3 شام!{🙄} منم یک شام واسه پایان خدمتم بهش بدهکار بودم که گفتیم 3منهای1میشه2 شام که حامد بهم بدهکار میشد.{😑} حامد گفت: ان شاءالله بعد از برگشتنم از سوریه حتما باهات تسویه میکنم.{😋} حامد رفت و آسمانی شد{🕊}_رفت و برنگشت{😔}_رفت و من هر روز دلتنگ لحظاتی میشدم که باهاش سپری کرده بودم.{💔} یه روز از شدت دلتنگی و گریه بهش متوسل شدم وگفتم: نامرد, پس بدهی هات چی؟! همون لحظه تو حالت دلتنگی و گریه خوابم برد{😴} و اومد به خوابم و با یه حالت خاص همیشگی بهم گفت:بیا بریم بیرون!{🙁} داشتیم باهم قدم میزدیم که حامد گفت: مهرداد چیه؟! هی بدهی بدهی میکنی؟!{😕} گفتم: چون بدهکاری{😒!} گفت: چی رو بدهکارم، همه اش رو باهات صاف کردم. گفتم:نه دیگه نشد!نباید زیرحرفات بزنی{😒}! تو که همیشه خوش قول بودی؟!{😥} گفت میخوای به یادت بیارم؟ یکیش همون روز اولی که جسمم رو به تبریز آوردن که شبش شام خوردی{?}}?(اون روز خانوادگی شام دعوت بودیم یعنی مثل شام سومش عمومی نبود😢) گفتم: خب!{😕} گفت:یکی هم که شام روز سومم بود!{😒} حالادیدی بهت بدهی ندارم؟! اشکم از دیدگانم جاری شد{😢} و به چشمانش نگاه کردم و گفتم:باز زرنگ بازی درآوردی حامد{😭}؟! درسته شام {💔} تو بود; اما خودت که کنارم نبودی! گفت:مهردادجان;کنارت بودم اما تو نمیدیدی و متوجه نبودی!{😭💔} در همان حال گریه ام شدیدتر شد با چشمان‌خیس از خواب بیدار شدم.{😭?}?😭} به نقل از رفیق صمیمے# شهید زینب(میترا) کمایی @Shahidgomnam