#التماس_دعاےفرج
امام زمان(عج)فرمودند:
به #شیعیان ما بگویید
خدا را بحق #عمه ام
حضرت زینب (س)
قسم دهند که #فرج مرا نزدیک گرداند.
اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری(س).
@Shahidgomnam
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⁉ چرا امام زمان عج غایب است؟
🔹بطور طبیعی هر امامی که به امامت می رسید، یک بیعت حضوری با شیعیان صورت می گرفت اما آغاز امامت حضرت حجت(عج) با غیبت صغری همزمان شد.
🔹 امام زمان(عج) حتی پیش تر از این نیز از نظرها غایب بودند، دوران بارداری مادر ایشان نیز حتی از عمه امام حسن عسکری(ع) مخفی بود و تا 5 سال اول نیز امام غایب بودند و برخی از شیعیان به صورت موردی می توانستند ایشان را ببینند و گویی امام در 5 سال اول در خانه امام حسن عسکری(ع) حضور نداشتند زیرا اگر بودند افرادی مانند حکیمه خاتون می توانستند ایشان را همواره مشاهده کنند.
🌼 #غیبت_صغری از روز به امامت رسیدن امام زمان (عج) آغاز شد، امام زمان (عج) نماز را بر پدرشان خواندند و بعد از نظرها غایب شدند اما چرا غایب شدند؟⁉
☝ سه حکمت برای غایب شدن ایشان نقل شده است،
🌸 اولین دلیل را امام صادق (ع) می فرمایند:
«یخاف القتل؛ از ترس کشته شدن» امام زمان (عج) نمی ترسد بلکه خدا می خواهد ایشان را نگه دارد و حفظ جان امام مهم است، خداوند می فرماید: من یازده امام را فرستادم و همگی به شهادت رسیدند، برکات زیادی داشتند اما من دغدغه #حاکمیت داشتم.
🌸 دومین دلیل را امام رضا (ع) می فرمایند:
«لتُغَرْبَلُوا، عین تُغَربلوا؛ برای اینکه #غربال شوید بعد از اینکه غربال شدید» یعنی اینکه ببینید چه افرادی در آخر کار باقی می مانند و در جایی دیگر می فرمایند برای امتحان شیعیان که در این روایت نمی فرمایند برای امتحان مسلمانان بلکه می فرمایند برای #امتحان کردن #شیعیان.
🌸دلیل سوم را هم امام رضا(ع) می فرماید:
«لِئَلاّ یکونَ لاِحدٍ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ؛ تا بیعت هیچ طاغوتی برگردنش نباشد».
🔹 این سه دلیل غیبت، سه دلیل نیامدن حضرت(ع) نیز است، افزود: امام زمان (عج) هم اکنون نیز ظهور کنند، جانشان در امان نیست چنان که شیخ طوسی می فرماید: «مهمترین دلیل غیبت، حفظ جان امام است و تا جان ایشان ایمن نشود، ظهور نمی کنند.» یعنی ما هنوز محافظ جان ایشان نشده ایم.
🌼 امام زمان زمانی ظهور می کنند که بتوانند با طاغوت مقابله کنند، امام به کمک جامعه می تواند با طاغوت مقابله کند، امروز اگر مقام معظم رهبری از مرگ بر آمریکا و نداشتن رابطه با این کشور می فرمایند و یا امام خمینی (ره) می فرمودند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند کند، به پشتوانه مردم است، یعنی پشتوانه جامعه به حاکم قدرت می دهد که در مقابل ظلم بایستد و ندای عدالت جویی را بیان کند.
🌼 امام زمان (عج) زمانی که ظهور می کنند با هیچ ظاغوتی دست دوستی نمی دهند، اما طاغوت فقط آمریکا و اسرائیل نیست.
🔹 سه دلیل غیبت به این نکته بر می گردد که امام یار نداشتند لذا غایب شدند، جامعه آمادگی حکومت دینی نداشت، غایب شدند، حال جامعه منتظر باید بسترسازی برای #حاکمیت امام کند.
🔹 #غیبت به معنای #ندیده_شدن نیست بلکه به معنای #حاکمیت نکردن امام است، : امام صادق(ع) را نیز بسیاری از مردم نمی دیدند و یا امام حسن عسکری(ع) نیز در سامرا تحت نظر بود و قابل مشاهده نبود بنابراین، غیبت در دیده نشدن خلاصه نمی شود زیرا از امامانی که دیده شدن، جامعه چه بهره ای برد؟
🌸 امیرالمومنین امام علی(ع) می فرمایند:
«فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلاَةِ؛ مردم صالح نمی شوند مگر با صالح شدن #مدیران» یعنی مدیریت باید دست #متدینین باشد و حکومت باید در دست امام باشد بنابراین زمانی امام ظهور می کند که بتواند حکومت کند و چه زمانی می تواند حکومت کند، زمانی که #یار داشته باشد و جامعه قابلیت حکومت امام را داشته باشد و ما باید برای این امر بسترسازی و زمینه سازی کنیم.
👤حجت الاسلام محمدصادق کفیل، معاون بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) در دانشگاه تهران
⁉ ببینیم تو انتخاب مسئولینمون به ظهور آقا کمک می کنیم یا نه؟ افراد مومن و باتقوا رو انتخاب می کنیم یا دنبال رابطه با آمریکاو برگزاری کنسرت و ورود زنان به استادیوم و پخش ربنای شجریان و آوازه خوانی زنان هستیم ....؟
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸.
-----------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
3.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 خاطرات یک شاهد عینی از بلایی که داعشیها بر سر زنان #شیعه ترکمن آوردند.
♦️شهر "تلعفر" واقع در استان نینوای عراق، اواسط سال 2014 میلادی به اشغال #داعش درآمد. جنایات این گروه تروریستی در حقّ اهالی که اغلب #شیعیان ترکمن بودند، بهقدری دردناک بود که حتّی پس از سالها روایت گوشههایی از آن، هر شنوندهای را متأثّر میکند.😡
یادمان نرود!امنیت امروزمان را مدیون مکتب حاج قاسم و یارانش هستیم..
در آتش رفت و بی آسیب بیرون شد چو ابراهیم
ولی گریان که یارب سوخت زهرا در پس ...
-----------------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_دهم 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زنعمو را از شدت گریه بند آور
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_یازدهم
💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا #سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!»
تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالا دیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!
💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.
اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به #تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟
💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!»
عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیهالسلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»
💠 چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
💠 روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
💠 عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
💠 نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_چهاردهم 💠 و صدای عباس بهقدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احس
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_پانزدهم
💠 فرصت همصحبتیمان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام #امام_حسن (علیهالسلام) میروند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.
به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت.
💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک میپاشید.
نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم #داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیهالسلام) هستیم.
💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم صاحبی جز #صاحب_الزمان (روحیفداه) نداریم.
شیخ مصطفی با همان عمامهای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به #امام_حسین (علیهالسلام) میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با #اهل_بیت (علیهمالسلام) هستیم و از #حرم شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهمالسلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!»
💠 گریه جمعیت بهوضوح شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه میسرود :«جایی از اینجا به #بهشت نزدیکتر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهمالسلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیهالسلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میکنیم!»
شور و حال #شیعیان حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرماندهها وارد #عراق شد، با خیانت همین خائنین #موصل و #تکریت رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف #آمرلی رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.»
💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میکرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیهالسلام) بودیم که قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل #سیدالشهدا (علیهالسلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا #شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدساتمون رو تخریب میکنه، سر مردها رو میبُره و زنها رو به اسارت میبَره! حالا باید بین #مقاومت و #ذلت یکی رو انتخاب کنیم!»
و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد #هیهات_من_الذله در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق #شهادت بود که از چشمه چشمها میجوشید و عهد نانوشتهای که با اشک مردم مُهر میشد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.
💠 شیخ مصطفی هم گریهاش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ میکرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! میدونید که بعد از اشغال عراق، #آمریکاییها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپیجی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»
مردم با هر وسیلهای اعلام آمادگی میکردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید #مدافعان شهر میشد و حالا دلش پیش من و جسمش دهها کیلومتر دورتر جا مانده بود.
💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راهها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمیرسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیرهبندی کنیم تا بتونیم در شرایط #محاصره دووم بیاریم.» صحبتهای شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.
عدنان بود که با شمارهای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که #خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب #عروسیات عزا شده! قسم میخورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمیذاریم! همه دخترای آمرلی #غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...
🏴🚩 چرا #شیعیان در دهه اول #محرم و قبل از #عاشورا #عزاداری میکنند؟ 👆
پیجهای #اسلام_ستیز و #برانداز که نمیتوانند علنا بگویند چرا برای #امام_حسین عزاداری میکنید، شروع به #شبهه کرده اند، که چرا از ده شب قبلش عزاداری میکنید.. تا قدم به قدم به گمان خودشان، بتوانند شیعیان را نسبت به ایام محرم دلسرد و مردد کنند..
لطفا پوستر را منتشر کنید و روشنگری فرمایید
#ما_ملت_امام_حسینیم