eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
87 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمِرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی نظیر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شد. پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای شهر آمرلی و شهیدعزیزمان حاج قاسم سلیمانی آمرلی در زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی (ع) است! وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه ای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنهاصورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر عشق او را در هوا رها و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد! دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا در آمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دق الباب میکند و بی آن که شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :»بله؟« با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :»الو...« هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و اینبار با صدایی محکم پرسیدم :»بله؟ ...
نگاهم به نقطه ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و اینبار با صدایی محکم پرسیدم :»بله؟« تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :»الو... الو...« از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :»منو می شناسی؟؟؟« ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردد پاسخ دادم :»نه!« و او بلافاصله و با صدایی بلندتر پرسید :»مگه تو نرجس نیستی؟؟؟ « از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا آنقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :بله، من نرجسم، اما شما رو نمیشناسم! « که صدایش از آسمانخراش خشونت به زیر آمد و با خنده ای نمکین نجوا کرد :»ولی من که تو رو خیلی خوب می شناسم عزیزم! و دوباره همان خنده های شیرینش گوشم را پُر کرد. دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به شدت مهارت داشت. چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :»از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!« با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :»اما بعد گول خوردی!« و فرصت نداد از رکب عاشقانه ای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :《من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!》 و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست بردار نبود که دوباره پیامگیرگوشی به صدا در آمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمیتابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :»من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می برمت! ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ڪہ آسمانیت مےڪند. و اگر بال خونیـن داشتہ باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد. دلــ‌ها را راهےڪربلاے جبــ‌هہ‌ها مےڪنیم و دست بر سینہ، 🌷زیارت "شــ‌هــــــداء"🌷 میخوانیم. 🌱 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🍃 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌷 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @Shahidgomnam لینک کانال شهید گمنام👆☺️
زیبا زیبا هوای حوصله ابری است چشمی از عشق ببخشایم تا رود آفتاب بشوید دلتنگی مرا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @Shahidgomnam لینک کانال شهید گمنام👆☺️
ای شهیــ🌷ــد دلم را برایت آماده کرده ام به کدامین نشانی ارسالش کنم..؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @Shahidgomnam لینک کانال شهید گمنام👆☺️
ای شهیـد .... دستـی بـر آر ؛ نفْس ما را هم تخریب کن ! تا معبرِ آسمــــان به ‌روی مـا هـم باز شود ... 🌷شهید تفحص علی محمودوند🌷 تخریب چی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @Shahidgomnam لینک کانال شهید گمنام👆☺️
🇮🇷 عکس کمتر دیده شده از حاج قاسم سلیمانی در کنار سرداران شهید مهدی ‌باکری احمد کاظمی و مهدی زین الدین .... صفا و اخلاص شما کجا من جامانده کجا....🕊💔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به یاد حاج قاسم عزیز ✍عمر ما می‌گذره، تموم میشه، به سرعت هم تموم میشه; رئیس جمهور عالم هم باشیم می‌میریم؛اما انتخاب راه درست خیلی مهمه... 🥀
‏پسری که یک شبه، مرد شده‌... حواسش هم به تابوت پدر هست، هم مواظب خواهر... 📸در حاشیه مراسم وداع با پیکر شهید جواد الله کرم، دیروز در مشهد 🔹پیکر شهید مدافع حرم جواد الله کرم پس از گذشت چهار سال طی عملیات تفحص در منطقه خان‌طومان کشف و هویتش شناسایی شد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @Shahidgomnam لینک کانال شهید گمنام👆☺️
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
🌷۲۶ خرداد، سالگرد شهدای موتلفه اسلامی شهدایی که رهبر انقلاب آنها را مصداق آیه ((نورالله فی ظلمات ال
🌹 شهید محمد صادق امانی همدانی در سال ۱۳۰۹ در تهران متولد شد.وی که از کسبه بازار تهران بود بنابر بر نقل حاج مهدی عراقی:«خودش یک مجتهد بود و قریب ۶ هزار حدیث از حفظ بود و مربی اخلاق بود،درس اخلاق داشت، بچه‌های زیادی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه بخصوص به آنها درس اخلاق می‌داد.شهید صادق امانی در گروه شیعیان فعالیت داشت و پس از آن با نظر حضرت امام(ره)به همراه جمعی از یاران اقدام به تاسیس مؤتلفه اسلامی کرد و پس از مدتی رهبری شاخه نظامی مؤتلفه را عهده دار شد و طراح عملیات بدر در اجرای حکم الهی درباره حسنعلی منصور بود.وی پس از واقعه کشته شدن منصور،تحت تعقیب قرار گرفت و پس از ده روز یعنی روز۱۱بهمن ماه۱۳۴۳در منزل ابوالقاسم رضوی فرد دستگیر و بدنبال حکم دادگاه نظامی شاه به همراه همسنگران خود بخارائی،نیک نژاد،صفار هرندی در ۲۶/۳/۱۳۴۴به درجه رفیع شهادت نائل گردید وی نقش اساسی در رهبری مؤتلفه بر عهده داشت و در تربیت شاگردانی کوشید که از جمله ایشان شهیدان اندرزگو،بخارایی،نیک نژاد و صفار هرندی را میتوان نام برد.لحظات قبل از شهادت وی و یارانش،لحظات بی قراری برای وصال ذکر نموده اند. یاد شهدا با صلوات🌷 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @Shahidgomnam لینک کانال شهید گمنام👆☺️