eitaa logo
شهــیدحــسـین معزغـلامي
931 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
20 فایل
می گفـت : طوری تلاش کنید ، ڪہ اگــــر روزی . . . امام_زمان(عج) فرمودند یک سربازمتخصص میخام بفرمایند فلانی بیاید ... تاریخ تولد :1373/01/06،امیدیه،خوزستان تاریخ شهادت :1396/01/04سوریه،حماه شــهید دعوتت کرده پس بمون 💫 تاسیس1402/02/22 زمان;20:22 💫
مشاهده در ایتا
دانلود
خنده های دلنشینَش نشانه ی آرامشِ دلش هست... وقتی دلت با خدا باشد لبانت میخندد همیشه حتی در اوج مشکلات... 🌷هیچگاه بسیج را رها نکنید🌷 @shahidhosseinmoezgholami
پرسید یکی که عاشقی چیست!؟ گـفتم : که چـو ما شَـــوی بـدانی... 🌸عاشقان یادتان بخیر🌸 @shahidhosseinmoezgholami
🌸ویژه عید فطر 🌸 🌹 پیام تبریکی از طرف شهید 🌹 @shahidhosseinmoezgholami
تبسم کردی و روزم چه زیبا شد دل افروزم☘ خوشا چشمی که روز او به لبخندِ تو وا گردد.☘ @shahidhosseinmoezgholami
تربت ساخته شده از خاک محل شهادت شهید مدافع حرم حسین معز غلامی 🌹💔 🌸 @shahidhosseinmoezgholami
آفتـاب .. از سمت .. لبخنـدِ شما می تابـد . هنوز .. @shahidhosseinmoezgholami
حسین رو دیدم اشک تو چشمش حلقه زد و گفت الهی به رقیه (س) 🌸 صبح یکشنبه بود قراربود شب ساعت8 حرکت کنیم ؛ 9 صبح بود هنوز گذرنامه نداشتم ویزاکه هیچی جلوی در اداره گذرنامه بودم حسین زنگ زد +سلام داداش خوبی نوکرم توخوبی +گرفتی گذرنامه رو ازصبح استرس تو رو دارم😔 داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس +باشه داداش گرفتی بهم بگو ان شاالله ردیف میشه باشه چشم قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود پرسیدم گفتن کلا صادر نشده باید بشینی شانست بزنه امشب بدن وگرنه فردا... بابغض زنگ زدم حسین بهش گفتم نمیشه من بیام قسمت نشد شمابرید حسین گفت: این چه حرفیه ماقرارگذاشتیم باهم بریم توکل داشته باش درست میشه اگه نشد فردا صبح میریم گفتم ن برنامه هاتون خراب میشه گفت نه نهایتش بچه ها روراهی میکنیم منوتوبا اتوبوس میریم دلمو گرم کرد داخل جانبود بشینم ایستاده بودم ساعت شد ۶ عصر حسین پیام داد چه خبر گفتم داداش هنوز ندادن هربیست دقیقه اسم ۱۰ نفرمیخونن تحویل میدن گفت باشه داداش تااینجا اومدی بقیشم ارباب ردیف میکنه گفتم دارم ازاسترس میمیرم گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم گره کارمنم همین باز کرد( اخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت) گفتم باشه داداش بگو گفت تسبیح داری گفتم اره گفت بگو الهی به رقیه س حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم قطع کردم چشممو بستم شروع کردم الهی به رقیه س الهی به رقیه س... 10 تانگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسمم خوندن بغضم ترکید باگریه گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد اشک توچشمش حلقه زد گفت الهی به رقیه س @shahidhosseinmoezgholami
🌹 ☘ دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا .. وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ... نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ... وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ... بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ... چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟ گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم .. گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه .. @shahidhosseinmoezgholami
مرا بـالے است از پـرواز مانـده قدمهایی اسـت در آغـاز مانده .! دستهـایم را بگیرید منم همراه از ره بـاز مانـده 📿 ☘شبتون شهدایی☘ @hoseinmoezgholami
‹🌱› ‌ شُـھَـدآ‌سَـنـگِ‌نِـشآنَـند ڪه‌رَه‌گُـم‌نَـشَـوَد🖐🏻-! @shahidhosseinmoezgholami
من فقط یک آرزو دارم که آن هم اربعین سجده ی شکری کنم پای ستون آخرین 🌹 @shahidhosseinmoezgholami
دل از هوا و هوس ها بریده اند اینان  شراب لم یزلی را چشیده اند اینان تمام هستی شان را به کف گرفتند و متاع جنتشان را خریده اند اینان @shahidhosseinmoezgholami