@eshgheasemaniLalayi Montazeran(1).mp3
زمان:
حجم:
6.87M
#لالایی. امام زمان 🌸🍃
لا لا لالا گل زیره
چرا خوابت نمی گیره
نمی خواهی مگر در خواب
ببینی روی ماهش رو
بپرسی حال و روزش رو
بگی یادش زقلب تو
نمی شه پاک، نمی میره
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
415.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤روح خدا به خدا پیوست🖤
#رحلت_امام_خمینی
«شبی پدر مرحومم را در خواب دیدم
گفتم:کتاب معروف"الغدیر"تان
شفیع شما شد؟یاسایرتألیفاتتان؟
علامه فرمود: هیچ کدامツ
فقط زیارت حسین (ع)
پسرم زیاد زیارت عاشورا بخوان»
فرزند علامه امینی
#امام_حسین🌱
#تلنگرانه 🌱
بِھِشگٌفتَم:
حـٰاجۍمَنخِیلےگناھکَࢪدَم..🚶♂
فکرکنمآقامحٌـسِین
کلًابیخیـالِمـآشده..!💔
گفت:
گناھاٺازشِمࢪلَعنَتاللهبیشٺࢪھ؟!
لَبَمࢪوگازگِࢪِفتَمگٌفٺَم:
اَستَغفِࢪٌالله،نہدیگہدَࢪاونحَد!🌿
گٌفت:شِمراگهازسینہۍِ
حَضࢪَتمِیومدپایینو
توبہمیڪࢪد،
آقادستشُمیگرفت..!✋🏻シ
〔 #تلنگرانه ‹.🙃🌱.› 〕
شهــیدحــسـین معزغـلامي
پارت چهارم دبه ی آب⚗ #کتاب_سرو_قمحانه #شهید_حسین_معزغلامی 🌹 حسین تا دو سالگی به دور از اعضای فامیل
پارت پنجم بزرگ مرد کوچک🌷🌿
#کتاب_سرو_قمحانه
#شهید_حسین_معزغلامی🌹
بعد از اینکه حسین با قرآن انس گرفت و مداحی رو شروع کرد. من تصمیم گرفتم مصائب اهل بیت علیهم السلام رو حسین رو یاد بگیره. چون اعتقاد داشتم توجه سرایی تنها برای اهل بیت علیهم السلام کافی نیست و سعی میکردم. حیبن مصائب اهل بیت علیهم السلام رو درک کنه.کتاب هایی در این مورد توجه داشتیم من این کتاب ها رو به شکل داستان براش نقل میکردم و ترغیبش میکردم تا حسین در این مطالعه کنه. حسینم مطالعه میکرد و تو خونه از روی همون مقتل برای ما روضه میخوند. با توجه به اینکه حسین بچه بود و معصوم، روضه اش روی ما تاثیر می گذاشت و خیلی گری میکردیم. روز تا تاسوعای حسینی ما در دسته عزاداری و مداحی میکردیم.وقتی دسته عزاداری برای اقامه نماز ظهر به مسجد برمی گشت. من به حسین گفتم برو اذان بگو، حسین بدون هیچ مقاومتی رفت و شروع به اذان گفتن کرد. اذان خیلی عجیبی بود. اصلا سابقه نداشت در اذان تمام مردم، زن و مرد، انقدر گریه کنن. چون مردم در حال هوای روز تاسوعا بودند. با اذان حسین به شدت گریه کردن. بعد از اتمام اذان مردم یک کلمه حرف نمی زدن و انگار و بُهت زده بودند بعد ها اهالی مسجد به من میگفتند که این اذان، اذان معمولی نبوده که مردم رو این همه متوحل کرده. دیگه این موضوع پیش نیومد و اون اذان روز تاسوعا غوغایی کرد. شاید این همان معصومیت روضه هایش بود. حسین سعی میکرد مقاتل رو با دقت بخونه، گوش کنه و درک کنه . دایی حسین سعی میکرد ایام فاطمیه در منزل شخیصیش مرا حضرت زهرا ع مجلس زنانه میگره. یه روز حسین گفت برای روضه خوانی در فاطمیه به منزلش بره. حسین با مادرش به مجلس روضه رفت. و شروع کرد به روضه خوانی کرد. بعد ها میگفتند روضه ی عجیبی بود و فریاد خانم ها بلند شده بود .
در این مجلس حتی چند نفر از حال رفته بودن. با اینکه این مجلس مداح داشت و روضه به قدر کافی خونده شده بود و مجلس رو به اتمام بود، ولی بسیار تاثیر گذشت.
|راوی پدر شهید|