آدم برای عبور از جاده های سخت زندگی احتیاج به یه رفیق راه بلد داره چه رفیقی بهتر از یه شهید با شهدا مانوس باشیم با شهدا درد دل کنیم با شهدا رفیق باشیم شهدا خیلی اهل رفاقتن ________________ تک تک ما مدیون خون شهداییم شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 سردار شهید اسلام برادر اکبر جوادی فرمانده گردان تخریب و آموزش نظامی لشکر ۳۱عاشورا

یه‌رفیق‌گیر‌بیارید،که‌باهاش‌خودسازی‌ڪنید... ترك‌گناھ‌کنید؛درس‌بخونید‌و‌مباحثہ‌کنید! هرچندخیلۍڪم‌گیرمیاد، ولی‌اگه‌پیدا‌کردید؛ ولش‌نکنیدتاشھادت‌♥️ گیر میاد؟؟؟!!!! خیلی خیلی سخت!!!!!

• شهید مصطفی‌ چمران: ای درد..! اگر تو نمایندۀ خدایی‌ کہ برایِ‌ آزمایشِ‌ من‌ قدم‌ به‌ زمین‌ گذاشته‌ای تورا میپرستم‌ و تورا در آغوش‌ میکشم و هیچ‌گاه‌ شکایت‌ نمیکنم..

📆 در سال ۱۳۶۰ در چنین روزی، دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد 🔹در این دوره، مردم با مشارکت ۶۴.۲۴ درصدی شهید محمد علی رجایی را به عنوان رئیس جمهور منتخب انتخاب کردند! #در_چنین_روزی (دوم شهریور ) 🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ‌‌•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•

گفتند که تا ، صبح فقط یک راہ ست با عشق فقط، فاصله ها کوتاہ است هرچند که رفتند ولی بعد از آن هر  قطعه ی  این خاک زیارتگاہ است☀️ شبتون امام زمانی ‌‌•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•

🌱°• 🏴 باید دنبال پرچمت تا ابد رفت ... ▪️نوای دلنشین #حاج_مهدی_رسولی درباره شهادت در مسیر سیدالشهدا حسینیه معلی_#محرم۱۴۰۳ @beeeee🇮🇷🕊

دل شده حرم لازم الهی بشم عازم صدقه سر آقا قمر بنی هاشم #پیام_کیانی🎙 #32_روز تا #اربعین🏴 #کلیپ| #ریلز | #استوری📲 ♨️ @Maddahionlin 👈

نزار دیر شه ... نزار گناهان سمت من سرازیر شه نذارى #اربعين برام يه حسرت شه #جاماندگان🔊 #32_روز تا #اربعین🏴 #میثم_مطیعی🎙 ♨️ @Maddahionlin 👈

گرامیداشت شهدای گردان تخریب لشکر ۳۱ عاشورا در عملیات نصر ۷ زمان : ۱۴ آبان ۱۴۰۳ مکان : مجتمع صدرا #مجمع_پیشکسوتان_گردان_تخریب_لشکر_۳۱ عاشورا #بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_آ_شرقی #سازمان_بسیج_شهرداری_تبریز #حوزه_۱۰_امام_علی_النقی_(ع)

🌱سوره #واقعه با صدایِ دلنشین و گرمِ امیرحسین ساجدی ♥️🍃 بہ وقت سوره واقعہ مون به عشق مادرمون زهرا سلام الله علیها #واقعہ‌هرشبموݩ 🏴‌#بیرق_شیعہ_چادر_خاڪے_توست_یا_زهرا 🖤کپی با ذکر #۵صلوت بلامانع است. #چادر_خاکی_مادر ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯

با خاطرات برادر رزمنده جانباز حاج مهدیقلی رضایی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 نصر هفتم 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 قسمت بیست و یکم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ظهر، خبر شهادت امیر اسداللهی رسید. _پس ما اشتباه نمی کردیم. قبل از عملیات، بین همه بچه‌های واحد صحبت از شهادت امیر اسداللهی و عباس محمدی بود و همه می گفتند که این دو حتما به این زودی پر می کشند و می روند. روزهای شناسایی نصر ۷،امیر را دیده بودم که چقدر خودش را به آب و آتش می زند. سن و سال چندانی نداشت و تازه به واحد آمده بود اما در همان مدت کم خوب رشد کرده بود. در آخرین شناسایی ها خیلی هم خسته شده بود. آخرین باری که دیدمش، لباس‌های مایل به رنگ سفیدی بر تنش بود. گفتم:"امیر، اینا برای استتار خوب نیست."همان جا پیراهنش را با جلال عوض کرد و با همان لباس به شهادت رسید. شهادت امیر برایمان غیر منتظره نبود اما سالم برگشتن عباس محمدی را باور نمی کردیم.ظهر کریم حرمتی گفت:"همه نیروهای اطلاعات به مقر پیشقدم برگردن." وقتی به مقر رسیدیم، سه مینی‌بوس آنجا آماده انتقال ما به باختران بود. سه چهار نفر در مقر شهید پیشقدم ماندند و مابقی وسایلمان را برداشتیم و سوار مینی‌بوس ها شدیم. در راه، نرسیده به سردشت با بمباران شدید دشمن روبه‌رو شدیم. بلافاصله مینی‌بوس ها متوقف شدند و همه پایین آمدیم. در اولین بمباران یکی دو نفر کرد که بومی منطقه بودند، به شدت مجروح شده و در جاده افتاده بودند. عباس به طرف یکی از آنها که پایش قطع شده بود رفت تا کمکش کند. دقیقه ای نگذشته بود که هواپیمای عراقی دوباره بازگشت و بمب هایش را روی جاده رها کرد.ناگهان متوجه ابوالفضل فرهمند شدم که عصاهایش را انداخته و دارد می دود!من هم کنار سنگ بزرگی پناه گرفتم. بمباران تمام شد و وقتی از رفتن هواپیما مطمئن و آماده حرکت شدیم، متوجه عباس شدیم. عباس هنوز کنار کرد مجروح بود. سروصدای بچه‌ها بلند شد. _عباس زخمی شده. ترکش خورده. یک ترکش، سینه عباس را دریده بود ‌حال خوبی داشت؛آرام بود و مطمئن. سریع به راه افتادیم تا او را به سردشت برسانیم. اما قبل از رسیدن ما به سردشت، او به وصال حق رسید...بعد از شش سال حضور در جبهه در شناسایی شهدا قبل از شهادتشان استاد شده بودیم. در مورد عباس هم دلمان راست گفته بود. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 برگرفته از کتاب لشکر خوبان، خاطرات مهدیقلی رضایی به کوشش معصومه سپهری، انتشارات سوره مهر، چاپ چهل و چهارم، ۱۳۹۲، صفحات ۵۶۶ و ۵۶۷

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شهید امیر اسداللهی ولادت ۱۳۴۷/قزوین شهادت:۱۳۶۶/سردشت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 قسمتی از وصیتنامه شهید ضمناً شعار «مرگ بر امریکا» را فراموش نکنید! سنگر عزیزانی که شهید شدند را خالی نگذارید بنده حقیر عاجزانه از شما ملت شهیدپرور حزب‌الله می‌خواهم که تا آخرین قطره خون، عهد و پیمان خود را با رهبر عظیم، امید مستضعفان جهان و نایب حضرت مهدی (عج) حضرت امام خمینی استوار نگه بدارید، ادامه‌دهندگان راه سرخ شهیدان باشید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

پاسدار شهید عباس محمدی تاریخ و محل تولد:۱۳۴۳،زنجان تاریخ و محل شهادت:۶۶/۰۵/۱۵،سردشت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خصوصیات بارز شهید: با تقوا، شجاع و ایثارگر بود و در همه کارهای سخت داوطلب می شد. به همه همرزمان خود کمک می کرد و امور چادر، سنگر و...را داوطلبانه انجام می داد. حافظ کل قرآن بود و صدای رسایی داشت. هر وقت قرآن می خواند، همه از صوت زیبایش لذت می بردند. او به اتفاق شهید ابراهیم اصغری کلاس قرآن برگزار کرده و به بقیه یاد می داد. شهید دوستان خود را به تقوا، اقامه نماز اول وقت و خواندن قرآن دعوت می کرد و با عمل خود ایثارگری را به همرزمانش می آموخت. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 برگرفته از کتاب چشمان عاشورایی به کوشش رضا قلیزاده علیار، تهران، صریر، ۱۳۹۳،صفحات ۱۰۹۳ و ۱۰۹۴ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

با خاطرات برادر رزمنده تخریبچی حاج علیرضا قهرمان پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بلایی سرت بیاد، می کشمت! سه شنبه _۳۰آذر۱۳۶۱_تبریز قسمت اول 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 _علی رضا!بلایی سرت بیاد، می کشمت! _چی مادر؟! خنده ام می گیرد!اما زود خودم را جمع می کنم. _می گم اگه بلایی سرت بیاد، چیزیت بشه، من دق می کنم! _خدا نکنه مادر!نگران نباش. سلامت بر می گردم ان شاءالله. _جنگ که ان شاءالله ماشاءالله سرش نمیشه!داری میری تو دل آتیش!چه جور میخوای سلامت برگردی؟ _هر چی صلاح خدا باشه مادر!راستی مادر!به اون گل محمدی ها توی سرما، چوخ سووئرمه ها(زیاد آب ندین )!خراب میشه. _حرف توی حرف نیار علی رضا!من که صلاح نمیدونم بری، به بابات هم گفتم راضی نیستم. _راستی این انارها هم دیگه حسابی رسیدن، برای من هم نگه دارید؛از اون قرمزهاش! _من دلم برات خون شده؛نه اناری؟علی رضا!!!! _عزلیزی ریزی رضا! _اصلا هم به کارهات نمی خندم!جواب منو بده... دارم بار و بندیلم را می بندم؛البته اگر صدای گریه و شکایت مادرم برایم حواس بگذارد. خبر جنگ های شدید در جنوب کشور، همه جا پخش شده و همه را تحت تاثیر قرار داده است. جنوب نیاز به نیرو دارد. مادرم در چند قدمی من، در چهارچوب در چوبی آبی رنگ ایستاده است، چادرش را روی دستش انداخته و قبل از کشته شدن من دارد عزاداری می کند!اوضاع جنوب کشور خوب نیست و مادرم ترس دارد که بروم و دیگر برنگردم. من به جبهه فکر می کنم، او به من!نگرانی مادر، برای هیچ فرزندی درک شدنی نیست و من نمی توانم نگرانی او را کامل درک کنم. آدم اگر یک دانه ریحان بکارد، از جوانه آن مراقبت می کند؛که تشنه نماند، که نشکند، که کسی پا روی آن نگذارد. الان که در زنده بودن و سلامتی، حال بیقرار مادر را می بینم، تازه می فهمم که مادرهای شهدا، رزمنده‌ها، جانبازان و اسرا، چه شرایط سختی دارند!۱ 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 برگرفته از کتاب به سوی معبر، نوشته علیرضا قهرمان پور، تهران، نشر بید، ۱۴۰۳، صفحات ۵۱ و ۵۲

بسم الله الرحمن الرحیم خدایا خودت گفتی،بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را✨ پس قلب مرا به نور خودت روشن و گرم کن✨ زنگار يأس و نا اميدی را از دلم بزدای خالقا هيچ دانا و توانایی جز تو برای ياری ندارم و ندانم ، پس دستم بگير و خود گره از كارم بگشای... مردم سرزمینم را ، دراين زمانه از سختيها و گرفتاريها برهان و اجابتمان كن آمین یا رَبَّ العالمین الهی به امید تو

صبح دل افروز عنایت دمید باد روان بخش هدایت وزید کوکبه ٔمهر پدیدار شد هر دو جهان مطلع انوار شد #وحشی_بافقی سلام صبح بخیر

🕊🌹🕊 اے بهارے ترین آینہ هستے یوسف ڪنعانے من،سلام آقا جانم... بیا و اذان عشق بخوان تا جهان سراسر مسلمان شود بیا و «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ....» را فریاد ڪن... چشم انتظار مانده‌ام؛ من سر خوشم از لذت این چشم بہ راهے و چشم انتظار مے‌مانم... #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ سلام آقاے مهربانم صبحت بخیر مولاے من

‌ 🔸 پوشیدن #لباس_مشکی ❓ سؤال: برخی افراد از اول #محرم تا آخر #صفر به احترام عزای امام حسین (علیه‌السلام) لباس مشکی می‌پوشند، آیا این کار با اینکه دو ماه طول می‌کشد باز امر پسندیده‌ای بوده و کراهت ندارد؟ ✅ پوشیدن لباس مشکی در ایام عزاداری خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) به منظور تعظیم #شعائر_الهی و اظهار حزن و اندوه، موجب ترتُّب ثواب الهی است.

🎥جرعه‌ای از زلال قرآن 📖سوره مبارکه الرحمن ، آیات١٧تا٢٠ 💠 رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ﴿۱۷﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿۱۹﴾ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾ 💠 پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر (۱۷)پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۱۸) دو دريا را [به گونه‏ اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند (۱۹)ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند (۲۰)

حفظ چادر،حفظ دین و مذهب است شیوه زهرا (س) درس زینب (س) است حفظ چـادر نَصِّ قرآن کریم قفل جنّت را بُـود تنها کلید