eitaa logo
قرارگاه تربیتی شهید پاسدار علی اصغر محمودی نژادی
122 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
با حضور خواهرها و برادرها و همرزمان پاسدار علی اصغر محمودی نژادی متولد ۱۳۴۴/۹/۲۱ تبریز مجروحیت سال۱۳۶۱ عملیات رمضان پاسگاه زید شهادت ۱۳۶۲/۸/۱ منطقه پنجوین مرز ایران و عراق آیدی ما جهت خاطره گویی از شهدا👇 @Antzar110
مشاهده در ایتا
دانلود
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همرزم شهید ‌: «فاطمیه بود، در بیت‌الزهرا(س) کارگر گرفته بودیم و فرستاده بودیمشان بروند سرویس‌های بهداشتی را نظافت کنند. حاج قاسم آمد توی بیت الزهرا(س)، مستقیم رفت طبقه پایین پیششان. نگذاشت کارگرها دست بزنند. به آن‌ها گفت: «همه برین بیرون!» سپس رو کرد به من و گفت: «نذار کسی بیاد.» قدغن کرد حتی خودم بروم. در را بست و خودش ماند. تنها شیلنگ گرفت و همه جا را شست. ۴۵ دقیقه ـ یک ساعت بعد آمد. نشست، یک نفس راحت کشید و گفت: «آخیش، منم تونستم به عزادارای حضرت زهرا یه خدمتی بکنم.» کار زیاد بود، حاجی اما سخت‌ترین را انتخاب کرده بود؛ سخت‌ترین و بی‌ریاترین را.» 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
29.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در نبرد آزادسازی حلب ، یک خبر دهان به دهان میان اردوی دشمن می پیچید و حتی در فضای مجازی هم مطرح شد : «حاج قاسم در حلب است ». این جمله و بازتاب آن نشان می داد که دشمن چقدر از نفس وجود ایشان در هراس بود. تنها سایه حضور حاج قاسم بود که باعث می شد گشایش ها در نبرد های حساس رخ بدهد. این ها از خصوصیات فرماندهی ایشان بود که باعث می شد دوست و دشمن معترف به شجاعت و شیوه فرماندهی او باشند. خود امریکایی ها گفته بودند اگر ما یک نفر مثل حاج قاسم داشتیم، این همه متحمل شکست نمی شدیم. 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در آزادسازی مرحله به مرحله سوریه قرار شد برویم و به مرز عراق بچسبیم. باید از جاده به سمت «تنف» می رفتیم و گمرک این منطقه را در دست می گرفتیم. در این جا امریکایی ها راه ما را سد کردند و اولین درگیری با آن ها شکل گرفت، اما ما عقب نشینی نکردیم. همان جا (30 کیلومتری تنف) اردو زدیم و بعد با ابتکار شهید سلیمانی قرار شد از راه بیابان خودمان را به مرز برسانیم. این کار، سختی های خودش را داشت و اصلاً امریکایی ها فکرش را نمی کردند ما در بیابانی که شناخت خوبی روی آن نداریم پخش شویم و به سمت مرز برویم. خب آن ها که نمی توانستند کل آن بیابان را بمباران کنند، گیج شدند و توانستیم به هدف مورد نظر برسیم. از این موارد در زندگی جهادی و شیوه فرماندهی حاج قاسم بسیار وجود دارد راوی : همرزم شهید ☘️ 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک‌بار وقتی همراه شهید سلیمانی به منزل شهید موحدی کرمانی رسیدیم، مادر شهید روی ویلچر بود و برادر شهید او را داخل ساختمان می‌بُرد. حاج‌قاسم ویلچر را از دست برادر شهید گرفت و گفت: «می‌خواهید همه ثواب‌ها را خودتان ببرید؟ یک مقدار هم بگذارید ما از این ثواب‌ها ببریم راوی : همرزم شهید 🍀 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک زائر هندی می‌گفت مشرکان هم در هند در زمان شهادت حاج قاسم به خیابان آمدند و گریه کردند و عکس‌های حاج قاسم را در خانه‌هایشان نگهداری می‌کنند. از ایتالیا ۹ نفر آمده بودند که درباره حاج قاسم مطالعاتی کرده بودند و اطلاعات زیادی از ایشان داشتند. آن‌ها در جست‌وجوی این نکته بودند که بدانند الگوی حاج قاسم چه کسی بود. مستند‌ساز روسی که می‌خواست برای شبکه پربیننده روسیه ۲۴ فیلم بسازد هم از ما می‌پرسید چرا شهید سلیمانی نمی‌ترسید راوی : مدیر گلزار شهدای کرمان ☘️ 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همرزم شهید : پس از وقوع سیل خوزستان، با رزمندگان به شوش رفتیم، حاج قاسم پس از ورود به منطقه، با مردم صحبت و آنان را به آرامش دعوت کرد. زمانی که قرار بود سوار بالگرد شود، راننده او به سوی سردار دوید و دست حاج قاسم را بوسید که سردار یکدفعه برگشت، او را در آغوش گرفت و به صورت و دستش بوسه زد. راننده که اختلاف درجه سازمانی زیادی با سردار داشت، از این اقدام حاج قاسم شوکه شده بود به حدی که از فرط خوشحالی نمی توانست رانندگی کند و مدام بر دست خود بوسه می زد و می گفت سردار دست مرا بوسیده است 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادران اهل سنت از قزاقستان در هوای یخبندان دی‌ماه به زیارت آمدند و حاضر نشدند روی صندلی یا فرش بنشینند و با همان حال معنوی روی زمین سرد در کنار مزار حاج قاسم نشستند. آن‌ها قرآن می‌خواندند و گریه می‌کردند و بعد به زبان روسی نامه‌ای به فرزندان حاج قاسم نوشتند و از ما خواستند نامه را به فرزندان حاج قاسم برسانیم تا آن‌ها برایشان دعا کنند. راوی : مدیر گلزار شهدای کرمان 🍀 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمانی که حرم مطهر حضرت زینب (س) در معرض حمله داعش قرار گرفت و گروه تروریستی داعش از اطراف خود را به حرم نزدیک و مناطقی از آن را گلوله باران می‌کردند ما در حرم حدود ۱۵ نفر بودیم که باید دفاع می‌کردیم. با تمام وجود تلاش و تا صبح مقاومت کردیم و دشمن نتوانست جلو بیاید، اما صبح آن شب تمام منطقه در حلقه محاصره داعش قرار گرفت و نزدیک بود سقوط کند. در آن هنگام ، ۲ ماشین نظامی حلقه محاصره را شکستند و خود را به در رساندند و گفتند در را باز کنید. از شجاعت آنها تعجب کردیم که در میان آتش وارد حرم شده بودند. در را که باز کردیم سردار سلیمانی را با حدود ۱۴ نیرو دیدیم که از این حلقه آتش خود را وارد حرم کرده و فرماندهی را به دست گرفتند و تدابیر و برنامه‌ریزی‌هایی کرد که توانستیم حرم را از دست ارتش داعش نجات بدهیم راوی : همرزم شهید 🍀 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی همراه حاج قاسم برای زیارت به مشهد مقدس و عتبات عالیات مشرف می‌شدم بیشتر اوقات اگر مردم اجازه می‌دادند ایشان گوشه‌ای می‌رفت و می‌نشست با تضرع در محضر ائمه اطهار (ع) اشک می‌ریخت، التماس می‌کرد، سر به ضریح می سایید و به راز و نیاز می‌پرداخت؛ البته اگر کسی همراه ایشان بود بسیار معمولی رفتار می‌کرد. معمولاً در حرم امام رضا (ع) به یکی از اتاق‌های خدام می‌رفت تا خلوتی پیدا کند و به مناجات مشغول شود. اگر هم شلوغ می‌شد و مردم به سوی ایشان هجوم می‌آوردند به طبقه دوم حرم امام رضا (ع) می‌رفت و در گوشه‌ای از تالار می‌نشست و به عبادت مشغول می‌شد. در زیارت قبور ائمه معصومین (ع) بیشتر گوشه نشین بود راوی : نماینده پیشین ولی فقیه در سپاه قدس🍀 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارها دیدم حاج قاسم شخصا برای شناسایی عملیات به عمق دشمن می‌رفت به او گفتم : اسارت شما هزینه زاست. بدست دشمن بیفتید چی؟ گفت: محمود ، این بچه های افغانستانی، پاکستانی، سوری، عراقی، لبنانی، ایرانی و همه در مقاومت عین فرزندان خودم هستند. تا مطمئن نشوم نمی گذارم جایی بروند راوی : سردار چهارباغی از فرماندهان نسل اول توپخانه سپاه🍀 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم شهید هادی طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است." آن روز توانستم به دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرف‌هاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری." هادی مرا پیش سردار برد و به‌عنوان یک مدافع حرم هم‌محله‌ای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی،‌ به این افتخار کردم که یکی از بچه‌های شادآباد،‌ محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.» ▫️«هادی می‌گفت: من هر روز از دست حاج قاسم،‌ لقمه متبرک می‌گیرم. این به‌جای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می‌گذاشت. ✍به روایت همرزم شهید 📎محافظ رشید حاج قاسم سلیمانی 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسترسی سردار سلیمانی و تیمشان و نیروهای مقاومت در داخل سرزمین های اشغالی تا داخل اتاق خواب مقامات ارشد رژیم صهیونیستی بود و این چیزی است که تصور نکنید بعد از سردار سلیمانی متوقف شد. بلکه جانشینان ایشان و افراد دیگری در حوزه مقاومت که برای امنیت منطقه و آرامش جهان اسلام و امنیت جمهوری اسلامی و دغدغه جدی دارند همین رویه را دنبال می کنند راوی : شهید حسین امیرعبداللهیان 🍀 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊