شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
4️⃣1️⃣بصیرت عاشورایی
💠بصیرت لحظه ها
وقتی که عبیدالله بن زیاد به رؤسای قبائل کوفه گفت: «بروید و مردم را از اطراف مسلم پراکنده کنید وگرنه پدرتان را در می آورم» چرا امر او را اطاعت کردند؟! رؤسای قبایل که همه شان اموی نبودند و از شام نیامده بودند. بعضی از آنها جزو نویسندگان نامه به امام حسین (ع) بودند. «شبث بن ربعی» یکی از آنها بود که به امام حسین (ع) نامه نوشت و او را به کوفه دعوت کرد. همو، جزو کسانی است که وقتی عبیدالله گفت «بروید مردم را از دور مسلم متفرق کنید» قدم پیش گذاشت و به تهدید و تطمیع و ترساندن اهالی کوفه پرداخت! چرا چنین کاری کردند؟!
اگر امثال شبث بن ربعی در یک لحظه حساس، به جای این که از ابن زیاد بترسند، از خدا می ترسیدند، تاریخ عوض می شد. گیرم که عوام متفرق شدند؛ چرا خواص مؤمنی که دور مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین این ها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضی شان بعدا در کربلا شهيد شدند اما این جا اشتباه کردند.(۱)
امروز هم اقدام به موقع در دفاع از ولایت و انقلاب و حضور در صحنه، باعث تداوم انقلاب و در نتیجه سپردن انقلاب به حضرت ولی عصر (عج) خواهد بود، حال اگر کوتاهی کنیم ... .
▪️١. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۷۶.
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
5️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠از نسل فضیلت و جهاد
جعفر کنار میدان آمد. اینک بی تاب شهادت بود. سید و مولای من، بگذار به میدان روم. چه شیرین و گواراست مرگی که پیش روی تو باشد. چه زیباست لحظه ای که گلگون تن خدا را دیدار کنم و خندان و آغشته به خون به زیارت رسول خدا نایل آیم.
امام، دست در گردن جعفر انداخت. بوی خدا، بوی بهشت، بوی پیامبر در شامه ی جعفر پیچید. امام گریست و جعفر نیز. برق شمشیر جعفر چشمهای نشسته در پناه کلاهخودها را خیره می کرد. پیش می تاخت و رجز می خواند. جعفر آگاهانه و بصیرتمندانه هم خود را معرفی کرد و هم امام خویش را.
محاصره اش کردند و ساعتی بعد دو تبهکار سپاه عمر سعد، مغرورانه فریاد می زدند: جعفر را ما کشتیم. فرزند عقیل را ما کشتیم. عزیز منتقم عاشورا سلامش می دهد و قاتلش را نفرین می کند: السلام على جعفر بن عقيل، لعن الله قاتله و رامیه بشر بن خوط. تیر بشر بن خوط بر گلوگاه جعفر نشسته بود. خون فواره میزد و جعفر زمزمه می کرد: السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک با ملائكة الله...
▪️جعفربن عقیل بن ابی طالب
او فرزند عقیل و مادرش ام البنین دختر نضره است.
سن: حدود ۲۵ سال
ویژگی ها و فضایل: رشید و دلاور و رزم دیده، شجاع و بی باک، بصیرتمند در دین و قرآن، شهادت طلب و دوستدار اباعبدالله عليه السلام بود.
🆔 @ShamimeOfoq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بصیرت_عاشورایی
#انیمیشن
#داستان_عاشورا
1️⃣ انیمیشن داستان عاشورا برای کودکان
🌷 مرگ معاویه و جانشینی یزید و همچنین تلاش یزید برای بیعت گرفتن از امام حسین (ع)
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
⚫️ إنا لله وإنا إليه راجعون ⚫️
▪️ اعْظَمَ اللهُ اُجُورَنا وَاُجورَكُمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ، وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ، مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ الِ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلامُ.
▪️ اللهُمَّ العَن أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ، اللهُمَّ العَن العِصابَةَ الَّتي جاهَدَتِ الحُسَينَ وَشايَعَت وَبايَعَت وَتابَعَت عَلى قَتلِهِ اللهُمَّ العَنهُم جَميعاً*
▪️ السَّلامُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللهِ وَعَلى الأرواحِ الَّتي حَلَّت بِفِنائِكَ، عَلَيكَ مِنّي سَلامُ اللهِ أبَداً ما بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَيلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهدِ مِنّي لِزيارَتِكُم. السَّلامُ عَلى الحُسَينِ وَعَلى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وَعَلى أولادِ الحُسَينِ وَعَلى أصحابِ الحُسَينِ*🕌📙🖤😭🙌🏽
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
6️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠یادگار کوچک على
جوان ترین برادر حسین در کربلاست؛ قامت رشید و بلند، نگاه نافذ، معصومیت چهره، صلابت رفتار و پیشانی روشن و فراخ او، برادرش عباس را در ذهن ها تداعی می کند. جعفر گام فرا پیش نهاد. دست ابوالفضل را بوسید و صورت برادران را و از امام و برادرش اذن میدان گرفت. امام در آغوشش فشرد. پیشانی اش را بوسید و او دست امام را. غبار برانگیخته شد. جعفر تیغ را می چرخاند. گویی میدان با او می چرخید. به میانه ی میدان رسید. سپاه مبهوت و هراسان جوانی را دیدند که مرگ پیش پایش پر و بال ریخته بود. می چرخید و می جنگید. سرها در سماع شمشیر او پرواز می کرد و دست ها در بارش تیغ او زردتر از پاییز فرو می ریختند.
کم کم هراس نزدیک شدن به جعفر سپاه دشمن را فرا گرفت. تیرباران آغاز شد. خولی اصبحی شقیقه ی جعفر را هدف گرفت. تیر شقایقی بر شقیقه رویاند. تیری دیگر روشنی نگاه جعفر را گرفت. از اسب فرو افتاد. حسین و عباس به میدان آمدند. دست نوازش عباس خون از چشم برادر گرفت. امام سرش را به زانو نهاد. چشم دیگر را گشود. سایه ی ماه و آفتاب بر سیمای خونین ستاره افتاده بود. لبخند زد و اشک دو برادر همراه با گرمای نفس هایشان بر گونه ی جعفر نشست. امام سر برداشت. به آسمان نگریست. جعفر با دو بال به وسعت آسمان در پرواز بود. جعفر به بهشت پیوسته بود.
▪️جعفربن علی بن ابی طالب
کوچکترین فرزند امام على علیه السلام و کوچک ترین برادر ابوالفضل و فرزند آخر حضرت ام البنین بود.
سن: حدود ۱۹ تا ۲۱ سال
ویژگی ها و فضایل: دلیر و شجاع، صابر و مقاوم، پاکباز و فداکار، بصیرتمند در دین، پرشور و چالاک، عارف و وفادار به اباعبدالله بود.
🆔 @ShamimeOfoq
آن گونه که در عالم نام خدا بماند.mp3
3.96M
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مداحی
🌹آن گونه که در عالم نام خدا بماند
🌹 نام حسین روی لبهای ما بماند
#ارضی
🆔 @ShamimeOfoq
حاج امین مقدم- گل آپار زینبیم بو تشنه جیرانی.mp3
7.78M
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مداحی_ترکی
🌷✨ گل آپار زینبیم بو تشنه جیرانی
🌷✨ حاج امین مقدم
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
7️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠صبور مثل مادر
هر چه میدان خونین تر، عطش سنگین تر و نبرد داغ تر و شمشیرها نزدیک تر می شد، آرامش و صبوری و پایداریش بیشتر می شد. چگونه چنین نباشد که مادرش زینب، معلم شکیبایی و استقامت و ایمان است.
عون پس از محمد بی تاب شهادت است. می جنگد و تکبیر می گوید. او از میان کشتگان و انبوه شمشیرها و تیرهای افتاده بر میدان می گذرد. حلقه ی محاصره تنگ تر می شود. نزدیک تر می شوند. تیغها نازکای بدن را می شکافند. عبدالله بن قطنه نبهانی طائی با نیزه بر شانه اش می زند و دمی بعد شمشیر او گلبرگ شاخسار وجود زینب را بر خاک می افکند.
امام دو نوجوان رشید زینب را به خیمه ی شهیدان برد. زنان و کودکان سوگوار به تماشا بیرون آمده بودند و تنها زینب در خیمه تنها نشسته بود.
سلام بر رشادت و صبوری و پاکبازی عون که عظمتش را از زبان ستایشگر مهدی باید شنید که می گوید: السلام على عون بن عبدالله بن جعفر طیار في الجنان، حليف الايمان و منازع الاقران، الناصح للرحمن، التالي للمثانی و القرآن. سلام بر عون فرزند عبدالله بن جعفر طیار که هم پیمان ایمان، رزمنده ی میدان، یاور خدای رحمان و زمزمه کننده ی قرآن بود. لعنت و نفرین خدا بر قاتل او عبدالله بن قطنه ی طایر نبهانی باد.
▪️عون بن عبدالله بن جعفر
پدرش عبدالله بن جعفر طیار و مادرش حضرت زینب کبری است.
سن: حدود ۲۰ سال
ویژگیها و فضایل: پرورده ی دامان حضرت زینب، بخشنده و کریم، شجاع، خوش سیما، دوستدار اباعبدالله الحسین، دین شناس، آشنا به معارف قرآنی، بصیر و صبور، قاری قرآن و مروج فرهنگ قرآنی
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#همسرداری
#حجاب
🔰حجاب مردانه
📛نظافت و نشاط در مردان هم لازم است
🥀همان طور که مرد، زن خود را دوست دارد زیبا، پاکیزه، خوش لباس و معطر ببیند، زن هم از مرد خود همین توقع را دارد.
😇نظافت، پاکی، حمام، مسواک، سرشستن، شانه زدن، ناخن گرفتن، عطر زدن، لباس منظم پاکیزه پوشیدن و سایر زینتهای حلال بر اندام مرد، زن را خوش دل و راضی می کند ضمن اینکه به عفت و پاکدامنی او می افزاید؛ از چشم دوختن به دیگران و در خیال گرفتن غیر شوهر حفظ می کند.🍀
📚منبع: نظام خانواده در اسلام،حسین انصاریان،ص357
🆔 @ShamimeOfoq
داستان بسیار زیبا .pdf
1.42M
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#داستان
#ویژه_نامه_محرم
🏝ده داستان بسیار زیبا از زندگی امام حسین علیه السلام
🏜ده داستان زیبا از زندگانی وشهادت امام حسین علیه السلام مناسب دبستان دوره دوم و دبیرستان دوره اول🏴
🚩 این داستان ها فصل پنجم کتاب حیات پاکان «داستان هایی از زندگانی معصومان علیهم السلام » نوشته مهدی محدثی می باشد.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#عاشورا
🥀أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ🖤
😭ألسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ
😭سلام بر آن دندانی که با چوب خیزران بر آن نواخته شد.💔
📖زیارت ناحیه مقدسه
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سخاوت_امام_حسین (ع)
🍀سخاوت امام حسین علیه السلام
🥀امام حسین(علیه السلام) می فرمایند :
🍗روزی غلامی را دیدم که در حین غذا خوردنش، به سگی نیز غذا می داد.
⁉️علت این کار را پرسیدم.
🔰غلام گفت :
🔆«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِنِّي مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِي يَهُودِيٌّ أُرِيدُ أُفَارِقُهُ»
💚ای فرزند رسول خدا(ص) من دلم گرفته و ناراحتم، و می خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شاد شوم، چون صاحب من یهودی است و من نمیخواهم به او خدمت کنم.
🍁امام حسین(ع) به قصد خریداری غلام نزد صاحبش رفت و خواست او را به دویست دینار بخرد.
🙍♂️یهودی گفت :
☘️«اَلْغُلاَمُ فِدَاءٌ لِخُطَاكَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكَ اَلْمَالَ»
❤️این غلام فدای قدم شما و این باغ هم برای او؛ پولتان (دویست دینار) را هم به شما باز میگردانم.
🥀امام (ع) فرمود : من این پول را به تو می بخشم.
👤یهودی گفت: من نیز آن را به غلام بخشیدم.
🍀امام حسین(ع) غلام را آزاد کرد و همه اموال را نیز به او بخشید.
🌹زن آن یهودی گفت :
🌼«أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ مَهْرِي لِزَوْجِي»
🌻من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشیدم.
🌱«أَنَا أَيْضاً أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ»
🌴من نیز مسلمان شدم و این خانه را به زن بخشیدم.
📚منبع :
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۴
🆔 @ShamimeOfoq
عبرتهای عاشورا2.pdf
324.5K
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#کربلا
#عبرت
💯عبرت های عاشورا در کلام امام خامنه ای🌻
♻️قسمت دوم
🔰براى اينكه قدرى معلوم شود كه اين حادثه چقدر عظيم است، من سه دوره ى كوتاه را از دوره هاى زندگى حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام اجمالاً مطرح میکنم.🍃
⁉️شما ببينيد اين شخصيتى كه انسان در اين سه دوره
میشناسد، آيا میتوان حدس زد كه كارش به آنجا برسد كه در روز عاشورا يك عده از امّت جدّش او را محاصره كنند و با اين وضعيت فجيع، او و همه ى ياران و اصحاب و اهل بيتش را قتل عام كنند و زنانشان را اسير بگيرند؟🥀
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#محرم
#قمه_زنی
📚داستانی خواندنی از حجت الاسلام #قرائتی در مورد قمه زنی
✅(با استناد به آیه قرآن)
🔆حجت الاسلام قرائتی:
⁉️در یکی از شهرها با وجود توصیه های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمهزنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست برنمی داشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم. ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند.
‼️وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی آمدهای برای قمهزنی بگویی.
❓گفتم: شغل من چیست؟
💥گفتند: تو معلم قرآن هستی.
⁉️گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟
💯گفتند: بله قبولت داریم، ولی حرف قمه نزنی، فقط قرآن بگو.
🔰من روی تخته نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم - یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» (سوره بقره آیه ۱۰۴)؛
🔆«ای کسانی که ایمان آورده اید! "راعنا" نگویید، بلکه بگویید: "انظرنا".»
♻️و بعد توضیح دادم که:
«یا ایها الذین آمنوا» یعنی: ای مؤمنین.
«لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» یعنی: راعنا نگویید بلکه انظرنا بگویید. راعنا نگویید یعنی چه؟ این قصهای دارد و قصه اش این است که: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حال سخنرانی بود، یک نفر از پای سخنرانی گفت: راعنا، یعنی مراعات ما را هم بکن.
یعنی آرامتر صحبت کن یا به این طرف و آن طرف نگاه کن.✅
♨️این کلمه راعنا مثل کوکو است که هم می شود آن را با سیب زمینی درست کرد و هم با سبزی.
«راعنا» را هم می شود از ریشه «رعی» گرفت و هم از ریشه «رعن». اگر از «رعی» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن» است، ولی اگر از ریشه «رعن» گرفته شود، رعونت به معنای خر کردن است! و «راعنا» یعنی «خرمان کن.»!
⚠️وقتی که مسلمانان می گفتند «راعنا» هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن» را اراده می کردند، ولی یهودیها از این کلمه استفاده کرده و گفتند:
‼️مسلمانها به پیغمبرشان میگویند خرمان کن. در اینجا آیه نازل شد که: «یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، "راعنا" نگویید بلکه "انظرنا" بگویید.»
⛔️یعنی کلمهای را که دشمن از آن سوء استفاده می کند به کار نبرید.
بعد از این که این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می زنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین علیه السلام این کار را می کنید، ولی تلویزیون کشورهای اروپایی این کار شما را دوازده مرتبه نشان داده و گفته است که شیعه ها دچار مرض خودآزاری هستند. دشمن از این کار شما چنین سوء استفاده می کند.
این کار امروز شما مثل همان «راعنا» گفتن مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می کرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث به مسلمانان آن روز و امروز هشدار می دهد که: از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده میکند پرهیز کنید.
🔰پس، چون امروز دشمنان از قمه زنی شما سوء استفاده می کنند، شما دیگر قمه نزنید.
✅گفتند: حالا فهمیدیم و دیگر قمه نمیزنیم.
✍️منبع: مجله مبلغان، شماره ۳۹
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
8️⃣1️⃣ستارگان بصیرت
💠شیفته شهادت
عون در مقابل برادرش حسین، ایستاد. السلام علیک یا مولای. سلام سلام رخصت بود؛ اجازه ی میدان رفتن و جان نثاری. امام قامت رشید و چهره ی آرام عون را مرور کرد. درنگی کرد و ناگهان بلند و بی شکیب گریست.
برادرم! تسلیم مرگ شده ای؟ عون بغض نهفته در گلو را فرصت شکفتن نداد و گفت: چگونه تسلیم مرگ نباشم در حالی که بی یار و یاورت می بینم؟
امام اجازه ی میدان داد. چند گامی بدرقه اش کرد. تیغ عون خارهای خدعه و خیانت را درو می کرد. علفهای هرز کربلا را نشانه می رفت. ذوالفقار زبانش هراس و مرگ بر قلبها می افشاند. غبار گرفته و عرق ریزان و تشنه کام. امام او را ستود و آفرین گفت و خواست تا دمی بیاساید. عون گفت: ای برادر، برای آسودن نیامده ام؛ شیفته ی شهادتم؛ اما خواستم بار دیگر ببینمت؛ جمال دلارایت را نظاره کنم؛ بگذار به میدان روم. تشنه ام تشنه؛ اما می دانم دمی دیگر از دست پدر جام خواهم گرفت. اجازه بده جان خویش را فدایت کنم.
عون پرشورتر قدم به میدان گذاشت. دشمن وحشت زده می نگریست. بر زبانها زمزمه افتاده بود که چه قدر شبیه پدرش علی، می جنگید. سیاه رویی سیاه دل به نام خالدبن طلحه کمین کرد و نیزه در پهلوی عون نشاند. عون از اسب فرو افتاد. باران نیزه بود و شمشیر، سنگ و چوب. عون در آخرین لحظه ها زمزمه می کرد: بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله .
▪️عون بن علی بن ابی طالب
او فرزند اسماء بنت عمیس است
سن: حدود ۴۵ سال
ویژگی ها و فضایل: خوش سیرت و خوش صورت، شجاع، شیفته ی اباعبدالله، بصیر و صبور، عارف به دین، جسور و بی باک در نبرد، سوارکار ماهر و تیرانداز و نیزه انداز قوی بود.
🆔 @ShamimeOfoq