شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
3️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب(2)
حسین بود و عباس. دیگر هیچ کس نبود. عباس اما، غیور و صبور، پرچم در دست گرفت و چرخاند. چرخش پرچم به خیمه ها آرامش می بخشید، اما پرچمدار جز زخمهایش جراحتی در سینه داشت؛ جراحتی که هر لحظه بر آن نمک می پاشیدند؛ جراحت گریه های پیاپی کودکان تشنه.
آب، آب، آب، العطش، العطش، العطش.هر ناله، خنجری بود که بر قلب ساقی می نشست.
عباس به اندازه ی همه به میدان رفته بود. زخمی ها را از میدان آورده بود. شب گذشته بیش از همه راه رفته بود. میان خیمه گاه تا سپاه دشمن حرکت می کرد و این همه برای تشنگی و خستگی کافی بود. در تیرباران صبح نیز با چشم های خود دیدم که چند چشمه ی خون بر تن نستوه او جوشیده بود.
برادرم، عباس! حرم تشنه است اگر می شود اندکی آب به خیمه ها برسان. در صدای تشنه ی حسین، الفت و عشق، شیفتگی و شرم موج می زد. انگار عباس منتظر شنیدن این صدا بود. گویی تشنگی عباس در این اشارت خلاصه می شد.
حسین عباس را ساقی بخواند و به آب دعوت کند و عباس از شوق این نام و خطاب بر خود نلرزد؟
به خیمه آمد. مشکها را که برداشت، کودکان آرام شدند. هیچکس تردید نداشت که ساعتی دیگر آب از دست ساقی به گلوی خشکیده و لبهای ترک بسته طراوت خواهد داد. جان می رفت و حسین تماشاگر او .
خدایا، به تو می سپارمش؟ مشک بر پشت، نیزه بر کف و علم بر دوش پیش می تاخت. نخل ها شکوه او را سر خم می کردند. علقمه بی تاب زیارت دستهایش و آسمان در اعجاب از اراده و ایمانش. سرهای گستاخ که نزدیک می شدند به سادگی سقوط رطب از نخل، فرو می افتادند. نیزه ی عباس، سواران را از زمین می کند و در فضا می چرخاند و بر خاک می افکند. عباس گاه شمشیر میزد و گاه نیزه. دو مشک خشک در بی تابی رؤیت آب له له می زدند.
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
4️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب(3)
ناگهان علقمه، چشم در چشم عباس، پیدا شد. کسی در عباس فریاد می زند بنوش تا توان جنگیدن باشد. بنوش تا توان رساندن آب به خیمه ها باشد. بنوش تا در خیمه سهمی از آب برنداری. نه! نه! موجی قوی تر از درون می گوید: حسین تشنه است. کودکان سینه بر خاک می گذارند تا التهاب عطش را کاهش دهند. اصغر را قطره ای آب کافی است. سکینه رمق ایستادن نداشت. در آب حسین بود. موجها در حرکت خویش، حسین می نگاشتند. صدای موج، حسین بود. به خویش برگشت و در خویش جز حسین ندید و ...
حسین تشنه بود. هستی همه ی عالم فدای عباس که تشنه ی حسین بود. تشنه ی امام و مولایش.
آب را پاشید. دهانه ی مشکها را بست.. شیرین تر از جان در آغوششان فشرد. از علقمه بیرون آمد. بر اسب نشست. شمر وعمر سعد فریاد می زدند و کمانداران را به محاصره ی عباس می خواندند. باران تیر بود که از چهار سو می بارید. همه ی آرزوی ساقی، رساندن آب تا خیمه بود. این مشک تنها آب نبود؛ سند ارادت عباس بود به حسین، پرچم عشق ورزی و محبت به کودکان. مشک ها، امکان جنگیدن را از ساقی می گرفتند. اما می جنگید و نخل ها سرود حماسه اش را ستایش و سپاس می گفتند. ناگهان یزید بن الرقاد، که پشت نخلی کمین کرده بود، از کمینگاه بیرون جست و شمشیر بر بازوی ساقی نشاند. ساقی هنوز مست جامی بود که در کف داشت. پروای دستش نبود دست راست رها شده بود و ساقی می خواند: به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع کردید از حریم دین خود پاسداری می کنم. من از امام راستین، فرزند پیامبر پاک امین و آورنده ی دین حمایت می کنم.
🆔 @ShamimeOfoq
چشمان او سرگرم نوکر آفریدن.mp3
2.51M
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مداحی
🌷 چشمان او سرگرم نوکر آفریدن
🌷 محسن حججی های دیگر آفریدن
#سلحشور
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
🔻وسوسهس خودنمایی ؛ زنانی که هم خود را میپوشانندو هم به رخمیکشند !
🔸عکس سلفی ، آوردن "خود" از حاشیه است به کانون توجه؛ هم توجه خود و هم دیگران. فرد منتشر در تاریخ امروز ما هر قدر بیشتر بی مایه می شود بیشتر "خود" را به رخ می کشد. یکی از تجلیات این فردگرایی سوبژکتیویستی در "خودنمایی اجتماعی" و "تن نمایی"است.
🔸در این میان حضور تصویری عفیفانهی زنان و دختران در اینستاگرام مساله ی متناقض نمای دیگری است. آنها هم خود را می پوشانند و هم به رخ میکشند. نمایش شیوه ی پوشش نوعی ابزار ابراز هویت است. از طرفی باید پوشش و حیا و عفاف به عنوان یک هویت به چشم آید و چشم پرکن باشد و از طرفی باید مصداق عفاف و حجاب باشد و این همان پارادوکس تصویری شدن زنان محجبه است.
وسوسهی «خودنمایی» اینستاگرام ابتدا زنان مومنه را در «لانگ شات» قرار می دهد و آرام آرام به چشم بیننده نزدیک می کند. خاصیت جلوه فروشی اینستاگرام بتدریج بر دختران غلبه می کند و کشف حجابی تدریجی رخ می دهد چراکه اساساً اینستاگرام دنیای جلوه فروشی و اشتراک گذاری همه ی ابعاد یک زندگی هرجایی و دم دستی است؛ قرار دادن همه ی پستو در ویترین؛ حتی اگر شهروند این شهر رویایی بخواهد از معنوی ترین حالات خود تصویرسازی کند درواقع چه اتفاقی می افتد؟ به نمایش گذاشتن نفسانی احوالی که نمایشی نیست.
چیزی مانند « تظاهر به اخلاص » یا « نمایش عفاف » !
وحید #یامین_پور
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کرونا
#سواد_رسانه
📘 کتاب"کرونا در آیینه سواد رسانه ای و علومشناختی"به قلم معصومه نصیری
💡بزودی....
از سری کتب سواد رسانه ای
🆔 @ShamimeOfoq
شب نهم ماه .mp3
13.29M
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
◾️▪️۴شب سخنرانی پیرامون مسایل آسیب های فضای مجازی و بازی های کامپیوتری▪️◾️
🔳 ویژه ومناسب هییت ها و شب های محرم
▪️سخنران:حجت الاسلام مهدی #دهشتی
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
💢معرفی اپلیکیشن ضد جاسوسی برای دستگاههای اندرویدی
امنیت موضوع بسیار مهمی است که نباید از آن غافل شوید. بسیاری از شما در تلاش هستید از ورود فایلها و اپلیکیشنهای مخرب به سیستم خود جلوگیری کنید؛ چرا که ورود بدافزارها به سیستم شما نه فقط حریم خصوصیتان را به خطر میاندازد، بلکه در عملکرد گوشی شما هم اختلال ایجاد میکند. در این مقاله آموزشی به شما یک اپلیکیشن امن و قوی برای جلوگیری از جاسوسافزارها و حذف آنها به شما معرفی میکنیم.
اپلیکیشن Anti Spy، موتورهای قدرتمندی دارد که امکان جستجو و حذف تمامی بدافزارها و جاسوسافزارهای موجود در برنامههای نصبشده را به شما میدهد. شما از طریق این اپلیکیشن میتوانید اپلیکیشنهایی که در گوشی شما مشغول شنود هستند را شناسایی کنید. این اپ دو نسخه پولی و رایگان دارد که قطعا نسخه پولی آن قابلیتهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
استفاده از این اپلیکیشن بسیار ساده است؛ کافی است به گوگلپلی مراجعه و آن را نصب و اجرا کنید. سپس به قسمت تنظیمات آن بروید. تیک گزینههای System Apps، Relaxed criteria و List Marked Apps را بزنید. پس از آن به صفحه اصلی اپلیکیشن برگردید و Scan Now را بزنید تا این اپ شروع به اسکن سیستم شما کند.
پس از اتمام فرآیند اسکن، کلیه جاسوسافزارها یا اپلیکیشنهایی که ابزار شنود دارند برای شما نمایش داده میشوند. نکته قابل ذکر اینکه ممکن است این اپلیکیشن در فرآیند اسکن از سیستم شما، اپلیکیشنهایی که الزاما جاسوسافزار نیستند را هم برای شما شناسایی کند. اگر این اتفاق افتاد و آن اپلیکیشنها را از مارکتهای رسمی دانلود کرده بودید، نگران آنها نباشید؛ آنها جاسوسافزار نیستند. معمولا اپلیکیشنهای جاسوسافزار را از روی مشخصات آنها میتوان تشخیص داد.
🆔 @ShamimeOfoq
در بساط جگرم ناله آهی دارم.mp3
782.2K
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مداحی
🌹 در بساط جگرم ناله آهی دارم
🌹 مثل گیسوی تو من روز سیاهی دارم
#سلحشور
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
5️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب (4)
ابن طفيل، دوشادوش یزیدبن الرقاد نزدیک تر شدند، ناگهان شمشیر دوم فرود آمد و دست چپ عباس جدا شد. سردار، چالاک و سریع مشک را به دندان گرفت. مشک همسایه ی سینه بود. گویی قلب عباس در مشک می تپید. اسب را هی زد.
مرحمتی کن ای اسب که خیمه ها منتظرند. فاصله ی اسب با دشمن بیشتر شده بود. دستور تیرباران رسید و عباس در بی دستی، اندیشناک مشک و حرم بود. چه غم که دست نباشد و محبوب باشد. چه غم که ساقی، بی دست جام به کامها ببخشد. اما آه و دریغ، تیر بر مشک نشست. آب و خون درهم آمیخت. عباس چشم بر مشک گریان دوخت و هنوز اولین قطره ی اشکش در ناامیدی از آب چکه نکرده بود که تیر بر چشمش نشست. خون جوشید. دنیا تیره و تار شد و دو چشمه، چشم و مشک، بر مظلومیت سردار گریستند. رمق اندک اندک فرو می چکید که تیر دیگر بر سینه ی ساقی نشست.
مهتاب کربلا در آستانه ی افول بود. آفتاب را صدا زد. صدای عباس در نخلستان پیچید: «برادر، برادرت را دریاب.» صدایی غمگین و شکسته از کرانه ی دیگر نخلستان پر گشود: عزیزم، فرزندم عباس، فرزند مادر، عباس! صدای محزونی زنی پهلو شکسته و قامت خمیده بود. هنوز صدا پژواک نیافته بود که صدای سوم پشت هفت آسمان را شکست. صدای عمودی که بر فرق ماه نشست.
اینک چهارمین صدا، سوگوار و دردمند در نخلستان طنین انداخت. آفتاب، دست بر کمر، می آمد و در گریه و سوز می خواند: الآن انكسر ظهري و قلّت حيلتي. وای وای وای، عباس افتاده بود. سواری که دست نداشته باشد، چگونه از اسب می افتد؟ عباس از اسب فرو افتاده بود. کوشیده بود بر زانوان بنشیند و تیر فرو رفته در چشم را به مدد زانوان بیرون کشد؛ عمود آسمان کوب همین لحظه بر فرقش نشسته بود. از دو سو، دو قامت شکسته می آمدند؛ فاطمه و حسین. عباس، فاطمه دیده بود که حسین را برادر می خواند. حسین کنارش نشست و دست های افتاده را بوسید؛ به مادر اقتدا کرد. دست های عباس در دست فاطمه بود. می بوسید و می گفت: السلام على ولدي العباس. السلام على ولدي العباس.
🆔 @ShamimeOfoq