eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷با شهیدان کربلا ✨یکی از یاران امام حسین علیه السلام عبدالله بن عمير كلبي است. همسرش نیز او را به جنگ تشویق مي‌كرد و خطاب به او مي‌گفت‌: قاتِل بأبي و أُمّي عن الحسين ذُريّة محمّد. برو و از نسل محمد دفاع کن. در واقع‌، اوّل‌ حبيب بن مظاهر و بُرَيْر بن خضير قصد رفتن به مبارزه را داشتند كه امام اجازه ‌نداد و پس از آن كه عبدالله بن عمير اجازه خواست‌، امام اجازه رفتن به ميدان ‌را به وي داد. وقتي در اين نبرد يسار را كشت‌، سالم از غلامان عبيدالله به ميدان‌ آمد كه به رغم آن كه انگشتان عبدالله كلبي در برابر شمشير سالم افتاد، اعتنا نكرده‌، او را نيز كشت و در ميان ميدان شروع به رجز خواني كرد. زنش هم‌ عمودي در دست گرفته به تشویق او مي‌پرداخت و مي‌گفت‌: قاتِل دون‌َالطيّبين ذرّيّة محمّد. امام به همسر او دستور داد تا بازگردد و در عين حال آن‌ها را دعا كرد. يسار و سالم‌، نخستين كشتگان سپاه ابن زياد بودند. ابن اعثم‌، نقل می کند: وهب به ميدان مي‌رود، مي‌جنگد و برمي‌گردد و به مادر مي‌گويد: آيا از من‌راضي شدي‌؟ مادر مي‌گويد: لا، ما رضيت حتي تقتل بين يدي الحسين‌. زمانی راضی می شوم که در برابر امام حسین ع کشته شوی. او مي‌جنگد تا آن كه ابتدا دست راست و سپس دست چپش قطع و بعد كشته مي‌شود. در امالي صدوق از وهب بن وهب ياد مي‌شود كه خود و مادرش نصراني بودند و به دست امام حسين ـ عليه السلام ـ مسلمان شدند و به كربلا آمدند. 🆔 @ShamimeOfoq
🌷با شهیدان کربلا ✨یکی از یاران امام حسین علیه السلام عبدالله بن عمير كلبي است. همسرش نیز او را به جنگ تشویق مي‌كرد و خطاب به او مي‌گفت‌: قاتِل بأبي و أُمّي عن الحسين ذُريّة محمّد. برو و از نسل محمد دفاع کن. در واقع‌، اوّل‌ حبيب بن مظاهر و بُرَيْر بن خضير قصد رفتن به مبارزه را داشتند كه امام اجازه ‌نداد و پس از آن كه عبدالله بن عمير اجازه خواست‌، امام اجازه رفتن به ميدان ‌را به وي داد. وقتي در اين نبرد يسار را كشت‌، سالم از غلامان عبيدالله به ميدان‌ آمد كه به رغم آن كه انگشتان عبدالله كلبي در برابر شمشير سالم افتاد، اعتنا نكرده‌، او را نيز كشت و در ميان ميدان شروع به رجز خواني كرد. زنش هم‌ عمودي در دست گرفته به تشویق او مي‌پرداخت و مي‌گفت‌: قاتِل دون‌َالطيّبين ذرّيّة محمّد. امام به همسر او دستور داد تا بازگردد و در عين حال آن‌ها را دعا كرد. يسار و سالم‌، نخستين كشتگان سپاه ابن زياد بودند. ابن اعثم‌، نقل می کند: وهب به ميدان مي‌رود، مي‌جنگد و برمي‌گردد و به مادر مي‌گويد: آيا از من‌راضي شدي‌؟ مادر مي‌گويد: لا، ما رضيت حتي تقتل بين يدي الحسين‌. زمانی راضی می شوم که در برابر امام حسین ع کشته شوی. او مي‌جنگد تا آن كه ابتدا دست راست و سپس دست چپش قطع و بعد كشته مي‌شود. در امالي صدوق از وهب بن وهب ياد مي‌شود كه خود و مادرش نصراني بودند و به دست امام حسين ـ عليه السلام ـ مسلمان شدند و به كربلا آمدند. 🆔 @ShamimeOfoq