eitaa logo
شرح آتش دل
517 دنبال‌کننده
332 عکس
16 ویدیو
0 فایل
سروده‌های آیینی و انقلابی محمدتقی عارفیان @Mt_Arefian
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 به‌مناسبت نخستین سالگرد شهادت بسیجی مظلوم 🌷 مانند روح‌الله در راه خمینی جوشید خونی در خیابان، آسمان شد تار پوشید مردی رخت خون، شد کربلا تکرار در نینوا بین حرامی‌های دون، اکبر خونین و بی‌جان بر زمین افتاده بود انگار گویی که قاسم زیر سم‌های ستوران بود یا باز راه وصل عبدالله شد هموار ابن‌وهب مصلوب شد در راه ثارالله یا شد برهنه عابس بی‌تاب در پیکار ابن‌زیادی نعره از بغض علی می‌زد با جرم عشق مرتضی شد میثمی بر دار پیچید در گلشن صدای نالۀ یک گل بارید از چشم شقایق اشک آتش‌بار افتاد پاکی روی خاک و عرش شد نمناک غلتید ماهی بر زمین، خورشید شد تب‌دار می‌ریخت در کام جهان آتش از این آشوب می‌سوخت جان عرشیان از داغ این رفتار روی زمین از شرم سرخ و دست او بر سر گوش زمان از ناله گرم و درد او بسیار چشم ملک شد خون‌فشان، خشم فلک جوشان وقتی که می‌جوشید هی دیو از در و دیوار در ظهر آبان شد زبان انس و جان الکن از قَسوَت قلب قماشی سفله و غدّار از نسل فرهنگ شهادت یک نفر تنها در چنگ فرهنگ رذالت ماند بی غم‌خوار هرکس که آمد ضربه‌ای زد بر تن پاکش با دشنه، با مشت و لگد، با سنگ و دست‌افزار پیراهنش را برده بودند آن حرامی‌ها روی زمین چون سرورش عریان شد و بی‌یار وقتی‌که باشی کربلایی، می‌رسد مولا وقتی که محبوب خدایی، می‌رسد دلدار در راه روح‌الله ما از جان نمی‌ترسیم مانند روح‌الله با خون می‌کنیم ایثار شعر: ، ۱۴۰۲/۰۸/۱۲ نقاشی: @SharheAtasheDel
‌ 🌷در شهادت بسیجی مظلوم 💠 مانند روح‌الله در راه خمینی جوشید خونی در خیابان، آسمان شد تار پوشید مردی رخت خون، شد کربلا تکرار در نینوا بین حرامی‌های دون، اکبر خونین و بی‌جان بر زمین افتاده بود انگار گویی که قاسم زیر سم‌های ستوران بود یا باز راه وصل عبدالله شد هموار ابن‌وهب مصلوب شد در راه ثارالله یا شد برهنه عابس بی‌تاب در پیکار ابن‌زیادی نعره از بغض علی می‌زد با جرم عشق مرتضی شد میثمی بر دار پیچید در گلشن صدای نالۀ یک گل بارید از چشم شقایق اشک آتش‌بار افتاد پاکی روی خاک و عرش شد نمناک غلتید ماهی بر زمین، خورشید شد تب‌دار می‌ریخت در کام جهان آتش از این آشوب می‌سوخت جان عرشیان از داغ این رفتار روی زمین از شرم سرخ و دست او بر سر گوش زمان از ناله گرم و درد او بسیار چشم ملک شد خون‌فشان، خشم فلک جوشان وقتی که می‌جوشید هی دیو از در و دیوار در ظهر آبان شد زبان انس و جان الکن از قَسوَت قلب قماشی سفله و غدّار از نسل فرهنگ شهادت یک نفر تنها در چنگ فرهنگ رذالت ماند بی غم‌خوار هرکس که آمد ضربه‌ای زد بر تن پاکش با دشنه، با مشت و لگد، با سنگ و دست‌افزار پیراهنش را برده بودند آن حرامی‌ها روی زمین چون سرورش عریان شد و بی‌یار وقتی‌که باشی کربلایی، می‌رسد مولا وقتی که محبوب خدایی، می‌رسد دلدار در راه روح‌الله ما از جان نمی‌ترسیم مانند روح‌الله با خون می‌کنیم ایثار ✍️ @SharheAtasheDel