✍ #سیره_شهدا
همیشہ توی جیبش یہ زیارت عاشورا داشت
ڪار هر روزش بود
بعد هر نماز باید زیارت میخوند
حتی اگہ خستہ بود
حتی اگہ حال نداشت و یا خوابش میومد
شده بود تند میخوند ، ولی میخوند
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (علیه السلام) چی بود
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_عابدینی 🌹
#زیارت_عاشورا
🌹 @arefeen
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
🕊 #تلنگر
✅حتماً بخونید و برا دیگران هم ارسال کنید❗️
🔴نماز پشت به قبله با لباس نجس‼️
🍃به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو آهسته گفت: بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند.!
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند..
حبیب گفت: اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر!
گفتم: صبر کن با بقیه بفرستشون عقب
حبیب اصرار کرد سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند!!
گفتم: باشه!
دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد ترکشی به سبنه اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار می داد!
سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد؛ تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم گفتم برادر اسمت چیه جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهای می گوید فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد..!
گفتم: چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت: نماز می خواندم!
نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون!
گفتم: ما که رو به قبله نیستیم تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه!
گفت: حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد!
گفتم: نماز عصر را هم خوندی؟
گفت: بله گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می کردی آن وقت نماز می خوندی!
گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا!
گفتم: بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش دوستات..
با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست و الا با
بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!
در اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد!
با برانکارد آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست، فقط سریع بهش برسید…
بیست دقیقه ای آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح نوجوان چطوره؟
گفتند: شهید شد با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت رفت تمام وجودم لرزید!!!
🔵بعدها نواری از #شهید_آیت_الله_دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
💠 آهای #بسیجی خوب گوش کن چه می گویم من می خواهم به تو پبشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود❗️
🔰من دستغیب؛ حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو، و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ #بدون_وضو #پشت_به_قبله با #لباس_خونی و ... را به من بدهند❗️
🌹🍃✨شادی روح شهدا صلوات✨🍃🌹
✍ #شهید_مدافع_حرم
✍ #سردار_حسین_همدانی
🌹 @arefeen
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
«محمد» براے عبادت و نماز اهمیت زیادے قائل بود ، طورے ڪہ موقع نماز با هم بہ مسجد مـےرفتیم یا اگر فرصتـے براے مسجد رفتن نبود دوتایـے با هم نماز جماعت مـےخوندیم .
امام شدن محمد و مأموم شدن من چہ لذتـے داشت ، قنوت تمام نمازهاے محمد «اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فـے سبیلڪ» بود ، خالصانہ این دعا را مـےخوند و من هم براے اجابتش آمین مـےگفتم .
#شهیـد_مدافع_حـرم 🕊
#شهید_محمد_زهره_وند
#سالـروز_شهادتـش
🌹 @arefeen
🌹 اخلاق_شهدایی 🌹
همیشہ توی جیبش یہ زیارت عاشورا داشت
ڪار هر روزش بود
بعد هر نماز باید زیارت میخوند
حتی اگہ خستہ بود
حتی اگہ حال نداشت و یا خوابش میومد
شده بود تند میخوند ، ولی میخوند
تازه فهمیدم داستان سلام هاش بہ آقا امام حسین (علیہ السلام) چی بود .
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_عابدینی 🌹
#زیارت_عاشورا
🌹 @arefeen
🔰 کمی_مثل_شهدا 👌
🌺 از خصوصیات بارز شهید . . .
صداقت ، مهربانی ، خوشڪلامی ،
احترام بہ بزرگترها بہ ویژه پدر و مادرش بود
هر موقع و در هر جایی مشڪلی برای خانواده و دوستانش پیش میاومد ،
مجتبی اولین نفری بود ڪہ
سعی در برطرف ڪردن مشڪل داشت .
🌺 وظیفہ همسرداری را بہ نحو احسن
بہ جا میآورد و
با بچهها خیلی مهربان و خوش اخلاق بود
و زمانی ڪہ توی خونہ بود
با بچهها شوخی و بازی میڪرد
و ڪارهای خانہ را با آرامش
در ڪنار هم انجام میدادیم .
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_مجتبی_زڪوی_زاده 🕊
🌹 @arefeen
🔸 ذرهاي به دنيا دلبستگي نداشت
مثل جوانان اول انقلاب بود. خيلي ساكت و كم حرف بود. خندههايش حالت تبسم داشت. در عين حال خيلي احساساتي بود.
🔹 ميگفت: به من دل نبند💕 من آدمي نيستم تا كهولت سن با هم باشيم. ميگفت: من آنقدر در بيابانها و گرماي 60 درجه🌡 ميگردم تا شهيد شوم.
🔸در مأموريتها در گرماي 60 درجه بيابانها از شدت گرما♨️ كلاه حصيريشان ميسوخت ميگفت: دنبال چه ميگرديد من از اين بمبها و نارنجكها💣 دست برنميدارم آنقدر ميگردم تا به مرادم شهادت برسم☝️
#شهید_اکبر_ملکشاهی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@masafclips