خادمیاران
دوست دارم طلبم اذن دخول حرمت
تا شود شامل دعوت دل من با کرمت
به سلامی که بگویم شنود دل پاسخ
سجده شکر کنم در حرم محترمت
با اجازه زخدا وز رسول و زامام
زملایک که بر این درهمه هستند غلام
پای در صحن و رواقت بگذارم با شوق
بر لبم ذکر دعا و صلوات است و سلام
کرده لطف و نظر دوست مرا برخوردار
گفت وگویم ز رضا هست به هر شهر و دیار
شعر می گویم از آیین وزبیت اطهار
تا که شاید بپذیرند زمن این اشعار
بیست و پنجم زربیع است و دهم از آبان
عده ای جمع ز روحانی وخادمیاران
قاری وشاعر ومداح نموده شرکت
همه با شوق به کار رضوی در فرمان
در جوادیه ی بشرویه گرفته شورا
تانمایند به خوبی هدف خود اجرا
هر کسی با هنر خویش به خدمت خیزد
کار انجام دهد با نظر ولطف خدا
همه آماده پی خدمت و در کار رضا
یار خادم شده در خدمت انصار رضا
تانمایند دلی شاد وگره بگشایند
رزق وجاییز ه بگیرندز در بار رضا
سروده: #محمد_استاد
-----«:((غدیر خم)):»-----
رسید وحی که دین رسول یافت کمال
ز جبرییل به فرمان قادر متعال
تمام نعمت خود را نمود آیینه
نشان گرفت در آن آینه صفات جمال
رسول ما بکن ابلاغ جانشینی خود
وگرنه دین و رسالت رسد به اضمحلال
بنا به امر محمد ستاد قافله ها
غدیر خم به شعف شد از آن همه اجلال
برای آن که پیمبر سخن کند ایراد
به پای گشت یکی منبر از جهاز و جوال
گرفت دست علی را وبرد بالایش
نماند بهر کسی نکته ای برای سؤال
بلیغ خطبهای ایراد کرد و در انشاد
بیان نمود که آینده چون شود احوال
منم رسول و هرکس که دین من دارد
علی وصی من است و ولی است در هرحال
پیام را برسانید هرکجا رفتید
به آن کسان که بیایند بهر استقبال
که جمله خلق بدانند، قول پیغمبر
علی امام بود لایق و ستوده خصال
زبان و دست گشودند و بسته شد بیعت
به حضرت علی و یاری محمد و آل
ولی به بیعت خود عده ای نکرد ه عمل
نشد ز قول بر ایشان نشانه در افعال
غدیر و نام علی با سکوت شد همراه
که هیچ کس به بیانش نگفت آن احوال
گذشت بعد پیمبر چه سخت وقت علی
به چشم خار و گلو استخوان به این منوال
هزار شکر خدا ما دم از علی زده ایم
ولایتش شده صادر ز ایزد متعال
علی امیر بود مؤمنین عالم را
غدیر پاسخ جامع برای شک و سؤال
#محمد_استاد