دختر سیاسی . . .
بهتر از پسر سیاسی است .
مردان ، انگار که برای حضور در معرکه سیاست به دنیا میآیند؛ اما زنان، بر این میدان منت میگذارند که پا در آن مینهند . هر جا زنی هست که به خاطر عدالت میجنگد، آنجا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی. ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم . . .
#لبیک_یا_خامنه_ای
ایرانِ حقیقی
شرحِ مفصل همین تصاویر است !
به قول حضرت آقا :
دل متعلق به این جبهه است ...
جان دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست
در پستوهای زندگانیات ، به دنبال دلیلِ کوچکی برای خوشحالی بگرد . . زندگی با لحظاتِ تکرار ناشدنی ، پیوند خورده است ! تو هرگز دوباره به کودکی برنخواهی گشت ، همانطور که هرگز به ۱۸ سالگیات باز نمیگردی !
زیستن ، شرافت دارد . آدمی باید بتواند با تمام داشته و نداشتههایش به خوشبختیِ حقیقی دستیابد . که این مسالهی مهم ، جز با توکل میسر نمیشود . . خدا ، تنها پناه امن آدمهاست .
درست در همان گودال تاریکی که در آن غرق میشوی میتوانی دستانت را دراز کنی و نور امید حضور الهی را به آغوش بکشی ... و از خسران رهایی یابی .
#شهسوار
یه نکته کوچیک بگم
متاسفانه ایتا هم شبیه اینستاگرام ، پر از محتواهای پوچ و غیر مفید شده حمایت نکنید .. از کانالهایی که در زندگی شخصیتون اثر مثبتی ندارند لفت بدید ! از کانالهای که مدام واژههای منفی استفراغ میکنند لفت بدید .. عمر و جوانی و انرژیتون رو به پای اراجیف یه عده آدم بیکار هدر ندید !
از اینجا هم لفت بدید اگر مطالبش براتون فایده ای نداره ... این حرف منو به عنوان یه هموطن جدی بگیرید !
رفاقت . . .
آغوشی امن برایِ رسیدن به آرمانهای عظیمیست که هر انسان ، در طول ِ مدت زندگانیِ خویش در سر میپروراند .
میتوان از تمام سختی ها و مشکلات و دلواپسی ها عبور کرد . میتوان در تمام خلاءهای جامعه ، اثری از خویش بر جای گذاشت . میتوان با افتخار پیش پای معشوق سربلند کرد و به خود بالید . میتوان برای همیشه جاویدان ماند .
میتوان شهید شد ... به شرط آنکه دستانت گره شده به دستان کسی باشد که جز خدا نمیبیند و جز وصالِ حق چیزی طلب نمیکند .
حسینِ زینانزاده و دانیال رضازاده ، منافع شخصی را به حاشیه زندگانیشان کشانیده و همراه و همقدم ، عزمشان را جزم کرده بودند تا قدمی برای اسلام و انقلاب بردارند .
از حسین برایتان بگویم یا از دانیال ؟ حسینی که در بحرانیترین شرایط کشور ، درست زمانی که بسیاری از انسانها از ترس جان در پستوهای منازلشان پنهان شده بودند؛ به داد بیماران کرونایی میرسید و بدون ذرهای ترس و واهمه ، به خانوادههای بیماران خدمت میکرد . دانیالی که خدمت به زائرین اباعبدالله الحسین را بر هر قرار دیگری ترجیح میداد . .
حسین ، جهادگر بود ، دانیال هم ...
اما ماجرای این شب ها ، ماجرای اثبات عشق است . گویا صدای اباعبدالله الحسین علیه السلام در سر تا سر ایرانِ آباد میپیچید
هل من ناصر ینصرنی ؟
در همین روزهای پر از آشوب ، در همین روزهایی که بسیاری از مصلحت اندیشان ، سکوت را بر هر چیز دیگری مقدم شمرده اند . قهرمانانی شبیه حسین و دانیال به ندای اباعبدالله الحسین علیه السلام لبیک گفتند و به جولانگاهِ عشق و جنون آمدند . دانیالِ تازه داماد ، برای حفاظت از آرمانهای اسلامِ ناب ، دست از آیندهی پر رمز و رازش کشید و حسین دست در دست رفیقِ انقلابی اش راهی مسیری شد که انتهایش نه به دلار و اقامت در کشور های غربی ختم میشد و نه اثری مادی به همراه داشت . راهی را برگزیدند که انتهایش آغوش عباس بن علی علیه السلام بود . راهی را برگزیدند که انتهایش نگاهِ مادرانهی حضرت زهرا سلام الله علیها بود .
در نهایت ، به انتهای مسیر رسیدند .. انتهایی که آغازِ عاشقانگی هاست . انتهایی که سرآغاز دفتر دلدادگی هاست ...
شهادت ، مبارکِ مردانِ غیوری باد که صدای لبیک گفتنشان ، گوش ابرقدرتهای جهان را کر کرده است .
#شهسوار
#لبیک_یا_خامنه_ای