eitaa logo
شِیخ .
10.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
134 ویدیو
5 فایل
‌الله ‌ - طلبه - نویسنده - فعال رسانه #طلبه‌ی‌جوان‌حزب‌اللهی . مدیر - @Oo_Parvaneh_oO تبلیغات - @O_o_tab_o_O ناشناس : https://daigo.ir/secret/84750920
مشاهده در ایتا
دانلود
به وقتِ رمضان :) اینجا محل اسکان ماست.. ساده، بدون تجملاتِ اضافه‌ی زندگی، کوچک اما مملو از حیات و شور و عشق. قبل از هرچیز کتاب‌ها را چیدم تا عطر و بوی مطالعه و تلاش در راه هدف، در این خانه‌ بپیچد.... | |
‌ پست‌هایی که قراره این چند وقت براتون بزارم بیشتر برای اینه که شما با فضای زندگی طلبگی و رسالت ها و مشغله‌ های طلاب آشنا بشید و با روزمرگی‌های معمولی خیلیییی فرق داره... این وسط شاید کسی خواست طلبه بشه :) یا با طلبه ازدواج کنه .. و برعکس شاید یکی بعد از آشنایی با این حقایق کلا نظرش عوض شد و قید طلبگی رو زد ! پس همراه من باشید و روایت هارو بخونید. مطمئنم خیلی چیزها قراره براتون جدید و جذاب باشه .. ‌‌‌
‌ برای دوستانی که نمیدونن میخوام رو توضیح بدم. رفقا طلاب، اصلی ترین رسالتشون که به زبون ساده ما بهش میگیم تبلیغ .. طلبه‌ها ایام خاص سال مثل ماه رمضان و محرم و فاطمیه بیشتر درگیر تبلیغ هستن و زندگی عادی رو فراموش میکنن. مدام یا مسجد و مدرسه هستن یا زندان و خوابگاه های دانشجویی و بیمارستان و ... کارشون چیه؟ بیانِ حقایق. گفتنش ساده‌ست ولی عمل بهش سخته و مرد میدون میخواد. علم میخواد. فن بیان و عشق میخواد.. پس برامون دعا کنید که این ایام واقعا به درد بخوریم و بتونیم موثر باشیم :) ‌
‌ سمنان یاقوت سرخی دارد که همسر شهید شکراللهی است. زنی استوار و با ایمان که عمیقا دوستش دارم. نه برای آنکه همسر شهید است. بلکه بخاطر اخلاق و رفتار و محبت بی اندازه‌ی او. امشب لحظات کوتاهی میهمان خانه اش بودیم و قلب من از این همنشینی لبخند زد :) ‌
‌ یه چیزی بگم ؟ وسط حرف آدمها نپرید و با حوصله به حرفهاشون گوش بدید. وقتی یکی داره با هیجان و ذوق براتون ماجرایی رو تعریف میکنه. ذوقشو کور نکنید. گفتم نصف شبی یه نصیحتی بکنم :) ‌
‌ قشنگ‌ترین بخش این روزها و شب‌ها، همین دقایق و لحظاتیه که باید وقت بزارم و محتوای مناسب آماده کنم. امیدوارم فردا سرکلاس بتونم به علم و معنویت دخترا اضافه کنم و نور امید رو به قلبشون بتابونم. ‌ | |
اشتیاق رو میشه از توی چشمام خوند.
بخشی از روایتِ امروزِ زیبا . این با نمک‌های دوست داشتنی، کلاس دوم بودن. دخترک‌های شیطون و با ادب که با اشتیاق و علاقه‌ی زیاد به حرفهای من گوش میکردن و توی سرشون پر بود از سوالهای جدید و قشنگ. آخر کلاس دیدم یکی از دخترا خلاصه نویسی کرده. دلم رفت.. | |