eitaa logo
شِیخ .
12.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
159 ویدیو
8 فایل
‌الله ‌ بانوی طلبه‌ی دهه هشتادی که شیفته‌ی کتاب و چای و نوشتن است. و او همیشه می‌نویسد‌. شبها، روزها، عصرها و همیشه! پس در این مکانِ مقدس دنبال زرق و برقهای مجازی نباش. فقط بخوان و لبخند بزن. مدیر و رزرو تبلیغات : @Oo_Parvaneh_oO
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ بهمن بود . ‌. سرمایِ هوا استخوان سوز بود و تاریکیِ پیش‌از طلوعِ خورشید ، جان را به لب می‌رساند . دسته جمعی با رفقای اهل دل ، راهیِ مشهد شده بودیم . هتل ، نزدیکِ حرم بود و دل مشغولی بابت چگونگی رفت و آمد نبود . روزها گذشت و چندین مرتبه به بارگاه مبارکِ رضایِ رئوف علیه اسلام تعظیم کردیم . نوبتی هم اگر بود نوبت به خرید سوغاتی می‌رسید ‌. عقل سلیم فرمایش کرد که کسی از نوجوانی شانزده هفده ساله ، توقع سوغاتی ندارد ولیکن دل ، امر فرمود که بازار ها را یکی پس از دیگری طی کن تا بلکه برای دوستان و خویشاوندانت تحفه‌ای پیدا کنی . بهایی پرداخت شد و کتاب‌هایی خریده شد . منتهی دل همراهی نفرمود که سوغاتی باشند . کتاب‌ها را خودم برداشتم و دوباره چرخیدن در بازار را از سر گرفتم ‌. این چنین شد که با مغازه ای کوچک رو به رو شدم که مملو از محصولاتِ مذهبی بود . با چشم ، مغازه را در نوردیدم‌ و نهایتا سجاده جا نمازی مخملی ، به رنگِ سبزِ درختانِ سرو یافتم . بی‌درنگ وجه لازم را به مغازه دار پرداخت کردم و جانمازِ منحصر به فردِ دوست داشتنی را در کیفم قرار دادم . چندین سال از آن ماجرا می‌گذرد در میان آدمها گشتم و گشتم ، چه کسی بیش تر از پدربزرگ می‌توانست از دریافت این سوغاتی ذوق کند . حالا هر بار که او سر بر سجاده می‌گذارد من دلم غنج می‌رود . . آن روز هیچ سوغاتی مناسبی که مناسب جیبِ طلبه‌ای تازه وارد باشد یافت نشد . ولیکن سجاده جانمازِ زیبایِ مخملی ، تعلق پیدا کرد به مردی که همانند او هرگز بر روی این زمین نیست . .💚 ✍🏻
- شرح در تصویر .
شِیخ2_144178960464749012.mp3
زمان: حجم: 7.7M
دل گفت : وصالش به دعا باز توان یافت . عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت ..
دوباره شاهچراغ .. دوباره خون و مظلومیتِ مسلمانانِ بی‌گناه .. دوباره بی‌عدالتی . دوباره آه :)
‌ چنان آدمی که سرگیجه دارد و دنیا دورِ سرش با شتاب می‌چرخد ، مرور میکنم اخبارِ شاهچراغ را و دنیا دورِ سرم پیچ می‌خورد و می‌چرخد و می‌چرخد ... صفحات مجازی را بالا و پایین می‌روم . مرور میکنم ماجرایِ حمله‌ی مسلحانه را ، هر کلیپ را ده ها بار میبینم . از اخبار ساعت بیست به اخبار شبکه‌ی خبر ، از این شبکه به آن شبکه .. آرزوی محالم را زیر لب زمزمه میکنم ..‌ خدایا کاش آنچه می‌بینم و آنچه میخوانم همه‌اش خواب باشد . کابوس باشد . ولیکن همه‌چیز عینِ واقعیت است .. بازهم رنگِ خونِ شهادت بر زمینِ ایرانِ اسلامی جاری گشته است . بازهم مخالفانِ دین و آئینِ محمد ص ناجوانمردانه دست به جنایت و ترور کور زده اند . دنیا و دنیاخواهان‌ و غرب‌زدگان بدانند که جمهوریِ اسلامیِ ایران سال‌هاست محکم و استوار پایِ آرمان‌های انقلاب ایستاده‌ است . ایرانِ قدرتمند نه در سال‌های ابتدایی با ترورِ مسلحانه‌ی منافقین و نه در هشت سال جنگِ ناعادلانه با عراق و نه در سالهای پس از آن با فتنه‌های دشمنانِ داخلی و نه در هیچ موقعیتِ سخت دیگری ، سر خم نکرده است . زیرا که در درونِ خویش ، سربازانِ جان برکفی دارد که هرکدامشان غیوری بی مثال هستند . دنیا بداند ! ما فرزندان و جاماندگانِ امام خمینی ره هستیم . مردی که بانگِ ایستادگی سر داد و فرمود : بکشید ما را ملت ما بیدار تر می‌شود .
- قهرمان .
‌ طبیعیه که انقدر دلتنگِ حوزه علمیه شده باشم ؟ تابستون و تعطیلیِ کلاس‌ها بزرگترین عذاب برای منه . سه مااااااه دوری از فضایِ معنویِ حوزه ؟... غصه‌ی روزی رو میخورم که درسم تموم بشه و نتونم دیگه سرکلاس‌ها بشینم :)))) ‌
‌ راستی .. چرا اکثر آدما واسه مردم علامه‌ن اما تو خونه حتی بلد نیستن با بچه خودشون چطوری رفتار کنن ؟ ..