eitaa logo
شِیخ .
10.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
132 ویدیو
5 فایل
‌الله ‌ - طلبه - نویسنده - فعال رسانه #طلبه‌ی‌جوان‌حزب‌اللهی . مدیر - @Modir_sheikh تبلیغات - @O_o_tab_o_O ناشناس : https://daigo.ir/secret/84750920
مشاهده در ایتا
دانلود
- فاقد کپشن -
این روزها مشغولِ مطالعه‌ی‌ کتابِ الخصائص الحسینیه‌ به تألیفِ آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری هستم ! پ.ن : صبرم به سر رسید و طاقت نیاوردم که بعد از اتمام مطالعه‌ی این کتاب ، درموردش با شما حرف بزنم .. انقدر این کتاب قشنگِ ، که انسان رو محو میکنه ، طوری که چشم باز میکنی و میبینی ساعت‌هاست داری مطالعه میکنی ؛ بدون اینکه ذره‌ای خسته بشی . .
بعد از اتمام مطالعه ی کتاب فرنگیس ، خیلی گمراه بودم که کتاب بعدی که قراره مطالعه کنم چه کتابی باشه ؟ خیلی اتفاقی چشمم خورد به کتابِ [ الخصائص الحسینیه ] و شروع به خوندن کردم .. .
ارزشش رو داره که برای این کتاب وقت بزارم . با اینکه ایام امتحاناتِ و حسابی درگیر درس و بحثیم ، ولی جاذبه‌ی این کتاب به حدیِ که نمیشه ازش غافل شد ... .
آرامشی که خونه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ داره ، اصلا قابل وصف نیست ... آدم میتونه کنج خونه‌ی قدیمی‌شون بشینه و دلشو پر بده تا بره به سمتِ هرجا و کنار هرکسی که دلتنگشه بشینه . آدم میتونه خونه‌ی بابابزرگ، چشم هاشو روی هم بزاره و خیالبافی کنه و از درخت آرزوها هر میوه ای رو که میخواد بچینه . کاش سایه‌ی این دو تا فرشته‌ی مهربون همیشه بالای سرِ آدم بمونه .
شِیخ .
آرامشی که خونه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ داره ، اصلا قابل وصف نیست ... آدم میتونه کنج خونه‌ی قدیمی‌شون بش
. این ترم اساتید خیلی خوبی داشتم اما محبتی که از استاد نحو توی دلم ایجاد شده بود جنس خاص و لطیفی داشت . استادِ به شدت خوب و مهربونی داشتیم . انگار نه انگار که یک استاد بود سر کلاس درس بیشتر مادری میکرد و لا به لای شرح نکات نحوی ، از معنویت و رشد اخلاقی برامون حرف می‌زد. حسابی ایام خوشی بود ... خدا حفظ کنه استادِ خوب و دغدغه‌مندمون رو .
به جایِ اینکه توی فضای مجازی ، وقتتو با دیدن پست‌ها و استوری‌های دیگران هدر بدی و با لایک و کامنت پله‌ای برای رشد آدم‌های دیگه بشی ؛ روی موفقیت خودت تمرکز کن تا وقتی ده سالِ دیگه به خودت نگاه کردی از زندگی‌ت کیف کنی و بگی : بالاخره همونی شد که میخواستم .✌️🏻 .
یه مدتِ کوتاه ، خیلی سخت تلاش کن تا به اهدافت برسی . بعد با خیال راحت یک عمر از زندگیت لذت ببر و استراحت کن .☘^^
آنچه دیشب قلم زد . به نامِ تو خدایِ مهربونم ... دشوار است که انسان از خویشتنِ خویش راضی نباشد و مدام به غیرِ آن‌چه که موجباتِ عاقبت بخیری او را فراهم می‌آورد مشغولیت یابد ‌‌. برای انسانی که درگیر روزمرگی‌های زندگانی شده است ؛ رسیدن به جهاد و مجاهدت ، بسی دشوار و گاهی ناممکن است . در این میان اما باید به خداوند عزوجل توکل کرد ؛ به ائمه علیه السلام و شهدای افتخار آفرینِ اسلام متوسل شد ...! تلاش نکردن و یکجا نشستن و گذرِ زمان را تماشا کردن ، ناپسند است و ناامیدی از آن ناپسندتر و گناهی عظیم‌تر . همه‌ی دشواری‌ها را می‌توان پشت سر گذاشت به شرطِ آن‌که انسان ، امید را در زندگانی چنان رودی زلال جاری کند . دیگر حوصله‌ی نوشتن ندارم . اما درست در میانِ امتحانات و روزهایی بسیار شلوغ ، هوای نوشتن به سرم زد ‌..... بامدادِ یکی از شب‌های خردادِ عزیز
؟ دختر موفق اونی نیست که آیفون خریده و مدام از خودش با هزار قلم آرایش و فیلتر، عکس و فیلم میذاره ‌و دوره میفروشه بهتون ! دختر موفق اونیه که روابط عمومی بالایی داشته باشه و تو برخورد با نامحرم حد و حدود شرعی رو بدونه . دختری که تحصیلات عالیه یا کاربردی داشته باشه و علم و آگاهی تربیت نسل رو هم یاد گرفته باشه ! دختری که بیشتر پولش خرج خرید کتاب میشه نه اینکه بخش زیادی از هزینه‌هاش برای کافه رفتن و لوازم آرایشی باشه . دختری موفقه که فکر نکنه حتما باید با مردها سرشاخ بشه و فکر کنه همه حقش‌ رو خوردن و همیشه حالت طلبکارانه داشته باشه . . . دختری موفقه که اجتماعی باشه اما نجابت و حیا هم داشته باشه.. دختری که لبخند میزنه و دیوونه بازی بلده اما سرسنگینه‌ و حریم خودش رو حفظ میکنه ... دختر موفق بودن رو اشتباهی بهتون یاد ندن.
نمیدونم چرا تو ایتا ، همه کنارِ اسمشون پسوند نویسنده وجود داره .؟ گویا اهالی اینجا همه فرهیخته و صاحب اثر و اهل ادبیات هستند ‌.! .
یه عده هم که ، ایتا رو با اینستا اشتباه گرفتن . خواهرم اینجا جای بلاگری نیست بخدا ... حالا به اشخاص خاصی اشاره ندارم من ! .
-
رفیقِ با معرفت -☘ دیروز یکی از شلوغ‌ترین روزهای زندگی‌م بود . طوری که لحظه‌ای فرصت پیدا نکردم برای چند دقیقه بنشینم . تا حوالی ساعت هفت ، درگیر بودم . از شدت خستگی کل بدنم درد گرفته بود و آماده بودم برای اینکه بلافاصله بعد از تموم شدن کارهام یکم استراحت کنم . شب مراسم سالگرد شهادت عباس بود . توی ذهنم کارهای عقب افتاده‌ام رو مرور می‌کردم و میگفتم محاله ممکنه که با این همه کار و مشغله بتونم مراسم رو شرکت کنم . از طرفی هم دلم وصل بود به لبخند عباس و پرمیکشید به طرف امام زاده اشرف ‌. خیلی اتفاقی و بدون برنامه ریزی سر از امام زاده درآوردم و دیدم یه کنجی نشستم و عکس های عباس با اون لبخند قشنگش دور تا دورمو‌ گرفته . مدام یه علامت سوال بزرگ روی ذهنم بود که چرا با این همه کار و درگیری ، جفت و جور شد که بتونم مراسم عباسو شرکت کنم ؟ تا اینکه حاج حسین اومد پشت میکروفن و گفت : مجلش شهدا نه رزقِ ، نه نعمت - فقط دعوتِ همونجا بود که متوجه شدم عباس خودش خواسته که من توی مهمونی‌ بزرگش حضور داشته باشم . .
لااقل بین بچه مذهبیا خیلی این جمله رواج داره که میگن : کاش ماهم زمان جنگ بودیم و ... خب رفیقِ خوبم ، همین الانم جنگِ دیگه ! حضرت آقاهم فرمانِ داده . تو وسط این جنگِ بزرگ ، کجای میدون ایستادی ؟
عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ
- ببین اینو ! . از مسخره شدن نترس آخرش قشنگه . . . !
اینو یادت باشه رفیق درست وقتی که توی مسیر رسیدن به موفقیت قرار گرفتی ، خیلی‌ها قراره مسخره‌ت کنن ، خیلی‌ها قراره پشتت رو خالی کنن . خیلی‌ها قراره بهت بی احترامی کنن . اما تو محکم باش و دست از آرزوهات نکش .✌️🏻 .
بزار یروزی داد بزنن همه‌جا بگن فلانِ بچه هیئتیِ مذهبی، حالا یه دانشمندِ ، حالا یه پزشکِ ، حالا یه معلمِ برجسته‌ست ، حالا یه طلبه‌ی فعالِ ، حالا یه استاد دانشگاهِ نخبه‌ست ، حالا یه هنرمندِ دغدغه‌مندِ ! روزمرگی‌ رو رها کن ! اونی که قراره این انقلاب رو به ثمر برسونه تویی ... دقیقا تو !😎 .
دیشب ، به رفیق پدر بزرگم که سن و سال بالایی داره گفتند : چرا خانومتو نمیبری روستا بزاری ده روز بمونه ، یه هوایی بخوره روحیش عوض بشه و خودت برگردی شهر به کارهات برسی ؟ جواب داد : اون قلبِ منه باید همه جا همراهم باشه . . . ! پ.ن : براتون چنین عشقی آرزو میکنم -