فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقاومت،ایستادگی،غربت ...
شِیخ .
مقاومت،ایستادگی،غربت ...
••
روزی که این کلیپ رو ادیت زدم ، مدت ها بود که از خانواده دور بودم ... معنای واژهی غرب رو با پوست و گوشت و استخونم احساس میکردم .
با کلمه به کلمهی اش اشک ریختم !
خودم رو سرزنش میکردم و میگفتم : چرا من باید در امینت و آسایش و آرامش زندگی کنم و یه عده مردمِ شیعه ، یه عده جوونِ دیگه یکم اون طرف تر از من ، تو کشور خودشون آه و نالهی غربت سر بدن ؟ عزمم رو جزم کردم و گفتم حالا که امینت دارم پس جوری برای اسلام کار میکنم که اون دنیا شرمندهی برادرای دینی خودم نباشم .
این روزها هم از خودم ناراحتم .
این بود آرمانهای امام؟
#تجربه_نگاشت
.
و باز هم سلام !
یک بغل نصیحت آوردم .
از طرفِ پدر برای شما ممبرهای
خوش فکر و بامعرفت ...
با اجازه همگی شروع میکنم !
.
طبقِ معمول
با یک بغل آه و ناله و نا امیدی راهیِ پناهگاهی به نامِ مشورت شدم ! و برای طرحِ مساله ، پدر رو موردِ مقبولتری پیدا کردم . خلاصه اینکه با لحنِ غمزده ای مطلب رو غیر مستقیم بیان کردم اما پدر اصلِ مطلب رو گرفت و شروع به نصیحت کرد .
.
گفتم : بابا اگه من با فُلان ارگان همکاری میکردم ، فلان آقا که مسئولِ فلان ستادِ ، نسبت به من شناخت پیدا میکرد و الان فُلان جا مشغول به کار بودم . . .
هنوز کلامم ادامه داشت !
پدر با نگاهِ صبور و لحنِ مطمئنی ، حالت جدی گرفت و گفت : هیچوقت برای رسیدن به موفقیت عجله نکن ...
.
و اما ماجرا به اینجا ختم نشد !
ادامه داد و گفت : پله پله بالا برو ، با علم و دانش و مهات . . . حتی اگر لازم بود سالهای سال در پی کسب مهارت باش و بعد دست به عمل بردار .
.
پدر با بیانِ یک مصداق حجت را بر من تمام کرد : ببین فلانی چقدر موفقه ! الان همه جا ازش استفاده میکنند . ببین چقدر خوب برای انقلاب کار میکنه . چون وقتی هم سن و سال تو بوده به جای منم منم کردن ، فقط به دنبال یادگیری و کسب مهارت جدید بوده !
.
پدر انگیزه داد .
گفت : هیچوقت فکر نکن راکد و بی سود نشستی . تو در حدِ خودت رشد کردی و به موفقیت رسیدی . . ادامه مسیر رو شتاب زده طی نکن و اجازه بده زمان تو رو به پله های بالاتر برسونه .
.
خلاصه ماجرا اینکه ، دوستانِ خوبِ من . شماهم شبیه به خودم به این جملات فکر کنید و آیندهی مبهم خودتون رو با تصمیمات و حسرت های نا به جا خراب و سیاه نکنید .
.