به این فکر میکردم که زمانِ جنگِ ایران و عراق ، خیلی از ما پدر ها و برادر ها و پدر بزرگ هامون راهی میدانِ دفاع از میهن شدند ... از جان و مال و ناموس ، گذشتند ...
خیلی هاشون دست و پاشونو جا گذاشتند وسط میدان و اسمشون شد جانباز ... خیلی هاهم هشت سالِ تمام نبودند و ندیدند بزرگ شدن بچه هاشون رو .. که اسمشون شد ایثارگر . خیلی هاهم پر کشیدن و رفتن در آغوش اباعبدالله الحسین علیه السلام ...
.
اما .. دقیقا نقطه مقابل ، در زمان جنگ بودند آدم هایی که مال و اموالشون رو فروختند و برای حفظ جان از مملکت فرار کردند ، خیلی های دیگه به جای پشتیبانی از وطن و خاکِ مادری ، پیمان دوستی با دشمن بستند و به جای دفاع ، حمله کردند ! خیلی های دیگه هم #بیتفاوت نشستند کنج خونه هاشون .
.
تکلیف گروه اول مشخصِ ... با عزت و سربلندی از تمامیت ارضی کشورشون دفاع کردند و در راهِ حقیقت قدم برداشتند .
تکلیف گروه دوم هم مشخصِ .. با ذلت دست از آرمانهای با عظمتشون کشیدن و به وطن فروشی دچار شدند .
.
اما امان از آدمهای #بیتفاوت
که میتونستند قدمی بدارند اما بر نداشتند ..
الله الله ... از آدمهایی که میتونستند دفاع کنند ولو دفاعِ زبانی ... اما دریغ کردند !!!!!
کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا
#درکربُبَلابیطرفانبیشرفانند
.
حالا جنگِ .. جنگ عقیده ها و باور ها و ارزش ها . نگاه کن ببین جزو کدوم دسته ای ؟
- سربازِ خمینی
- جاشِ مزدور
- بی تفاوتِ بی وجدان
کدوم !؟
برگهی حضور و غیابِ دیروز ، در مدرسهی علمیهی امام باقر علیه السلام . ببینید در مقابل اسمِ شهید #مهدی_زاهدلویی چی نوشته شده !(: جوانِ طلبهای که در اغتشاشات اخیر به شهادت رسیدند ..
برادر ها و خواهر های افغانستانی ... فعلا شما برای دنیا اهمیتی ندارید . فکر نمیکنم کسی غربتِ زنان شما را به جهان نشان دهد . فعلا فشار بر روی جمهوری اسلامی ایران است .!!!
_ آقای خمینی چرا انقلاب کردی ؟
+ برای الله
+ برای عدالت
+ برای تمدن اسلامی
+ برای مبارزه با طاغوت
+ برای اجرای قوانین الهی
_ آقای شروین چرا میخوای انقلاب کنی؟
+ برای رقصیدن
+ برای سگایِ ولگرد
+ برای پیروز و خطر انقراضش
+ برای درختای خیابون ولیعصر
+ برای بوسیدن ناموس مردم تو خیابون
هم اکنون
در جوارِ خواهرِ شهید ابراهیم هادی هستم ...
دارند نصیحتمون میکنند ♥️:)
جاده ...
میرفت!
در انتهای آن ، افقی از نورهای تارِ رنگارنگ به چشم میخورد !
جاده میرفت و کِش میآمد ،
یا من ... ؟
من میدویدم برایِ رسیدن یا جاده !؟
طرحِ لبخندِ غمگینِ چه کسی آسمانِ شب را اینگونه محزون کرده بود !؟؟؟ نکند آینه ای بود در مقابلِ من !؟
نکند شب ، من بودم ؟
برایِ رسیدن به مقصد ، شوقِ دیدارِ چه کسی خرسندم کرده بود ؟
نکند پیچِ آخر جاده را اشتباهی طِی کردهام ؟
رسیده ام اما نه قراری مانده است و نه احساسِ حضوری -
به راستی ، کدام یک از ما غمگین تر بود ؟
جادهی بی انتها ، یا مسافرِ بی مقصد !؟؟؟
تو بگو .
✍🏻|| #شهسوار
بماند به یادگار . . .
برایِ روزی که پیکرِ بیجانم را
روی دست ها میگیرند .
روزی که در گوشهگوشهی شهر
خبرِ شهادت من میپیچد !
آن وقت کسی میآید ومیگوید
خواهر شهید ابراهیم هادی هم
برای شهادتش دعا کرده بود .
#شهسوار
آقا
مبارک باشه ...
چقدر خوبه که
شما امام ما شدی !(:
الحمدالله ♥️🌿
#امام_زمان
#عید_بیعت
حاج حسین یکتا میگفت :
توصیه میکنم ؛ جوانها اگر بخواهند از دستِ شیطان راحت شوند . عشق به شهادت را در وجود خود زنده نگه دارند ! بقولِ شهید حاج امینی خُدایا خودت عاشقم کن .
کلاسِ پنجم دبستان بودم ، خواب و خوراکی برایم نمانده بود . . . با فکر به حوزهی علمیه میخوابیدم و با شوقِ آینده بیدار میشدم ! کتاب های دبستان و راهنمایی را میخواندم که زودتر بزرگ شوم تا بتوانم درس طلبگی بخوانم .. اصلا زندگی برایم معنایی نداشت . یادم هست حوالی سیزده - چهارده سالگی بود که دو تا از کتاب های درسی حوزه را خوانده بودم ! رنگ و بوی زندگی ام ، خلاصه اش میشد عشق به حوزهی علمیه ... در کوچه ها و خیابان ها و بازارها و مساجد ، به دنبال ردی از طلبه ها میگشتم .دوست داشتم فقط نگاهشان کنم !
حالا چند سالی میشود که از آن روزهای انتظار ، فاصله گرفته ام . حالا دیگر به آن معشوقِ دوران کودکی و نوجوانی ام ، دست یافته ام . دیگر آن طلبه های جوانِ توی شهر را به چشم دست نیافتی ها نمینگرم ! ...
رویای شب هایم شد یک آمالِ به دستِ آمده . من امروز به قدرِ هزاران سال خوشحالم .. خوشحالم از اینکه توانستم هرآنچه در ذهنم بود را به دست آورم !
#شهسوار