شعر عصر عاشورا...🖤
مناسب دشتی خوانی...
الهی خواهری هرگز به چشمش
زمین خورده برادر را نبیند...
نبیند قاتلی با خنجر خود
به روی سینه ی یارش نشیند
الهی خواهری در بین گودال
برادر را نبیند غرق در خون
نبیند پَنجه ی قاتل بگیرد
کُنَد موی برادر را پریشون...
که زینب دید آن روز مصیبت
برادر تشنه بود در زیر خنجر
به مَقتل دست و پا میزد حسینش
که صحرا پُر شد از فریاد مادر
حسینم وا حسینم وا حسینم
غریب و شاه بی لشکر حسینم
حسینم وا حسینم وا حسینم
شهید تشنه و بی سر حسینم
الهی کُشته را راحت گذارند
رها سازند دیگر آن بدن را
دگر دشمن نسازد سنگ باران
تَن صد پاره ی آن بی کفن را
الهی خواهری جسم برادر
بدون پیرُهن عریان نبیند
نبیند جسم خونین بردار
به زیر سُمّ مَرکب ها نشیند
که زینب دید با چشمان خونبار
شهیدش را به صحرا سر بُریده
و جسم پَرپَرش مانند یک گُل
خزان گردیده و در خون تَپیده
حسینم وا حسینم وا حسینم
غریب و شاه بی لشکر حسینم
حسینم وا حسینم وا حسینم
شهید تشنه و بی سر حسینم
#هادی_همتی (دلسوخته)
#مقتل #عاشورا #گودال
#امام_حسین_ع #روضه
🔷️اشعار #هادی_همتی
🔷️@Sher_Mazhabi