eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹مرهم🔹 هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر.. صد بلا رد می‌شود با قطره اشکی بر حسین پس خدایا در بلاها اشک نم‌نم را مگیر چند ماهی می‌شود تنها دعای ما شده: ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر بیرقت را سال‌ها در دسته‌ها برداشتیم یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر گریه بین روضه‌های دسته‌جمعی بهتر است نعمت مرثیه‌خواندن‌های با هم را مگیر فیض می‌بردیم از یک آه سوزان بر حسین یارب از سینه‌زنان فیض دمادم را مگیر در لباس رزم با کفار خونم را بریز در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5159@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹محفل اشک🔹 کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای کاش در دلم تا نفسی هست محرم باشد آبرویی بده آن‌قدر که تا آخر عمر تا سری هست فقط پیش شما خم باشد مرگ صدبار مبارک‌تر از آن روزی که در دلم ذره‌ای از مهر شما کم باشد خاکِ نفرین شده آن است که در ماتم تو خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4235@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حسینیه🔹 این خانه‌ای که خشت به خشتش پر از غم است عمری‌ست وقف روضۀ ماه محرم است با دست‌های پیر پدر قد کشیده است آجر به آجرش اگر این‌قدر محکم است در این محل نسیم اگر مویه می‌کند از عاشقان موی پریشان پرچم است آن پرچمی که خط به خطِ تار و پود آن «باز این چه شورش است که در خلق عالم...» است بر سقف نم کشیدۀ آن، ظنّ بد مَبَر از گریه چشم‌های حسینیّه پر نم است بر آن نشسته است اگر خاک، در عوض اسباب یاد چادر خاکی فراهم است... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4234@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خیمۀ غم🔹 برپا شده‌ست در دل من خیمهٔ غمی جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی! عمری‌ست دلخوشم به همین غم که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیتِ سُست را نفروشم به عالمی! گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دستهٔ زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1590@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹گنجینهٔ غم تو🔹 دل نیست این‌که دارم گنجینهٔ غم توست بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست ورد زبانم امسال ذکر مصیبتت بود امسال عالم من در فکر عالم توست تصویر کربلایت جاری‌ست در سرشکم تا زنده‌ام نگاهم کانون ماتم توست خون تو تا قیامت می‌جوشد از دل خاک سرسبز خاک این دشت از خون خرّم توست سرشار کرد خونت امسال تشنگی را این کربلای تفته سیراب از دَمِ توست یا رب! سر حسین است بر روی نیزه آیا؟ یا سِرّ آفرینش یا اسم اعظم توست؟ بگذار تا بگردم دور تو کعبهٔ من! ذی‌الحجهٔ من امسال ماه محرم توست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/672@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹شور محرّم🔹 کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد هر کجا مُلک خدا هست، حسینیهٔ توست هرکه را می‌نگرم، شور محرّم دارد نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورهٔ سال کعبه با یاد غمت، جامهٔ ماتم دارد روضه‌خوانِ تو خدا، گریه‌کنِ تو آدم اشک، ارثی‌ست که ذرّیهٔ آدم دارد نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده‌ست سلطنت همچو خدا، در دل عالم دارد اشک در ماتم تو بس‌که عزیز است، حسین! جای در چشم رسولان مکرّم دارد جگرم زخمیِ آن کشته که زخمِ بدنش هر دم از زخمِ دگر دارو و مرهم دارد می‌کند آتش دریای غضب را خاموش هرکه در دیدهٔ خود، یک نم از این یَم دارد روز محشر نفروشد به دو صد باغ بهشت هرکه یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/696@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حسینیۀ دل🔹 روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد دل‌ربا، نرگس این باغ به شبنم باشد تا بدانند کجا بزم عزای تو به پاست دودِ آهِ دلِ عشّاقِ تو پرچم باشد دل حسینیه؛ نَفَس نوحه؛ تپش سینه‌زنی‌ست دم بگیریم که عمر همه این دم باشد به خدای حرم و کعبه قسم، ای حُجّاج! هر که مُحرِم به مُحَرّم شده، مَحرَم باشد آن که دارد غم عشق تو ندارد غمِ هیچ که نشاط دل عالم، همه زین غم باشد خانۀ تنگِ دلم نیست شبی بی‌مهمان لحظه‌ای نیست که دل بی غم و ماتم باشد مطلع «صائب تبریز» به یادم آمد آن که در شیوه‌اش استاد مسلَّم باشد: «گر صفای حرم کعبه به زمزم باشد زمزم اهل صفا دیدۀ پُر نم باشد» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4115@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹معجزۀ سرخ عاشقی🔹 ماه محرم است و دلم باغ پرپر است در چشم من، دوباره غمی سایه‌گستر است... در قلب من، قیامتی از کربلای توست در چشم من، قیامتی از تیغ و خنجر است... تو زنده‌ای، حقیقت مظلوم تا ابد! این مرگ سرخ، زندگی سبز دیگر است جان‌ها فدای نهضت سرخ تو یاحسین! «هیهات منا الذله» تو را حرف آخر است این قصه نیست، معجزۀ سرخ عاشقی‌ست «کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3210@ShereHeyat
🔹محرم است🔹 حسی درون توست که دلگیر و مبهم است اینجا سکوت و ناله و فریاد درهم است شعر کتیبه دور سرم چرخ می‌زند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» انگار دم گرفته کسی در وجود من «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» یک پردۀ سیاه، که سرداده یا حسین بر نیزه‌ای که خاسته تا عرش اعظم است پرده کنار می‌رود و دست‌های ماه یک‌دست، مشک آب... وَ یک‌دست پرچم است یک پرده بعد، دست ز کف داد و گفت: آب... لب تر کند حسین، برایش فراهم است دارد گریز می‌زند از چشم روضه‌خوان لب‌تشنه‌ای که دستی و مشکی از او کم است با نالۀ بُنَیَّ ابالفضل... فاطمه هم ناله‌اش تمامی ذرّات عالم است در امتداد پرده، کسی گفت یا اخا!... حالا قد حسین هم از داغ او خم است :: سقا به دست، کاسۀ آبی گرفت و گفت: اول شما! که شاعر تکیه مقدم است قلبی شکست، پردۀ آخر وَ حال شعر... چیزی میان شور و غزل، نوحه و دم است ای پرده پرده پرده عزا، می‌کشی مرا ای رستخیز عام که نامت محرم است... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4114@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹پیراهن محرّم🔹 این چشم‌ها برای كه تبخیر می‌شود؟ این حلقه‌ها برای چه زنجیر می‌شود؟ پیراهن محرّم من را بیاورید دارد زمان هیأت من دیر می‌شود با روضۀ حسین نفس تازه می‌كنم وقتی هوای شهر نفس‌گیر می‌شود... من تازه تشنه می‌شوم و گریه می‌كنم وقتی ز گریه چشم همه سیر می‌شود... این قطره نیست آینۀ توست یا علی در اشک ما حسین تو تكثیر می‌شود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4109@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹اول محرم🔹 ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود بساط گریه برای دلم فراهم بود... برای عرض تبرّک به ساحت گریه فرشته منتظر دستمال اشکم بود کسی برای من و دیده چاوشی می‌خواند اگر درست بگویم، صدای آدم بود چگونه اشک نریزد نگاهمان وقتی زمان خلقتمان اول محرم بود چرا به آمدن مادرت یقین نکنم در آن حسینیه‌ای که خود خدا هم بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4106@ShereHeyat
🔹همرنگ مُحَرّم🔹 تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است چشم‌ها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است نه فقط شاعر این شعر عزا پوشیده‌ست! واژه‌هایش همه، همرنگ مُحَرّم شده است ظهر داغی‌ست، عطش‌ریزی روحم گویاست از سرم سایۀ طوبانفسی کم شده است «هر که دارد هوسش» نه! عطشش بسم‌الله راهِ عشق است و به این قاعده مُلزَم شده است سوگوارانِ شما، مرثیه‌خوانِ خویش‌اند بی‌سبب نیست که عالم همه ماتم شده است «من مَلک بودم و فردوس برین» می‌داند این مَلک شورِ که را داشت که آدم شده است من نه مَداحم و نه مرثیه‌سازم - امّا سر فراز آن‌که به توفانِ شما خم شده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3759@ShereHeyat