eitaa logo
شعر هیأت
10.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹فراتر از همه🔹 سلام، حامی پیک و پیام، ابوطالب! سلام، ای ملکوت کلام، ابوطالب! نبود اگر کرم کامل تو، گُم می‌شد یتیمِ آمنه در ازدحام، ابوطالب! به کیش خویش، خدا را نظاره می‌کردی فراتر از همهٔ ننگ و نام، ابوطالب! کتیبه‌ای‌ست نگاهت به قدمت انسان سلام ای جبروتِ تمام، ابوطالب! نداشت کعبه اگر حفظ حرمت تو، نبود، میان آن‌همه بت احترام، ابوطالب! چه گفت با تو بُحَیرا در آن شب شفّاف چه گفت با تو؟ کجا؟ از کدام؟ ابوطالب!... چه گفت با تو محمد به او چه گفتی تو؟ که گفته بود سخن از قیام، ابوطالب!؟ پدربزرگِ مُدارا! مُروّت خالص! کهن‌تر از همه هرچه مرام، ابوطالب! حسین خون تو دارد به رگ که می‌جوشد علی گرفته به نام تو نام، ابوطالب! فقط نبود محمد، که بود سایهٔ تو مدام بر سر هر خاص و عام، ابوطالب! تو سایه‌بان سَرِ تشنگان توحیدی به پشت‌گرمی غیرت مدام، ابوطالب! سلام ای کلمات کهن... سلام، سلام سلام ای ملکوت کلام، ابوطالب! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1365@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹با علی هم‌مسیرم🔹 اگر نوبهارم، اگر زمهریرم اگر آبشارم، اگر آبگیرم اگر تیره مانند شب‌های ابری اگر مثل خورشید، روشن‌ضمیرم تپش‌جوش اگر مثل امواج دریا عطش‌نوش اگر مثل خاک کویرم اگر هرچه هستم، سحر، شب، طرب، غم فقیرم، فقیرم، فقیرم، فقیرم همینم که هستم، همین روح خاکی اگر بر گلیمم، اگر بر حریرم رها از حصار نفس‌گیر حرصم مگیرید خرده اگر بر حصیرم لبالب ز شعرم، لبالب ز آتش اگر لب گشایم، اگر گُر بگیرم... گزیر و گریزی مرا نیست از عشق «که بر عهد و پیمان روز غدیرم» علی بوده تا بوده ورد زبانم «شناسند مردان، صغیر و کبیرم» اگر خفته‌ام، با علی هم‌خیالم اگر می‌روم، با علی هم‌مسیرم مرام علی را فقط دوست دارم کلام علی را فقط می‌پذیرم اگر بی‌علی شاد باشم، بگریم اگر بی‌علی زنده هستم، بمیرم علی بوده در بیقراری، قرارم علی بوده در گم‌شدن، دستگیرم اگر از کلامم نظر برندارد به شش‌گوش گیتی نیابی نظیرم علی عزّتم داده گر عزّتی هست اگرنه حقیرم، حقیرم، حقیرم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2903@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خوشه‌چین🔹 مرا مباد که با فخر همنشین باشم غریب‌وار بمیرم، اگر چنین باشم به چشم من همه از من بزرگوارترند به خواب نیز ندیدم که بهترین باشم... نمی‌شود ز سرم سایۀ تواضع دور گر آفتاب شوم باز هم همین باشم نشسته‌اند به سکّوی آسمان، یاران عروج من همه این بس که بر زمین باشم... هوای مال نکردم که خون دل بخورم خیال جاه ندارم که در کمین باشم رفیقِ نغمۀ مستانِ راستگو بودم مرید غیرت پیرانِ راستین باشم... درخت شعر مرا بار، جز تواضع نیست مرا کمال همین بس، که خوشه‌چین باشم... نجات داد مرا سایۀ ولای علی علی نخواست سرافکنده، شرمگین باشم... علی نخواست بیفتم به آستانۀ خلق دچار منّت هر کهنه‌آستین باشم علی زدود غبار از وجود تاریکم علی نخواست گره‌گیر کفر و کین باشم یقین که دست علی، دست راستین خداست اگر هلاک کنندم بر این یقین باشم بر این مکاشفه از روز اولین بودم بر این مشاهده تا شام واپسین باشم... فدای تربتش، آن تربت غریب شوم! گدای خانه‌اش، آن خانۀ گلین باشم مگر علی نپسندد، وگرنه تا هستم غلام حلقه به گوش امام دین باشم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2621@ShereHeyat
🔹یا مفتّح الابواب🔹 روزه‌هایم اگرچه معیوب است رمضان است و حال من خوب است رمضان است و من زلالم باز صاحب روزی حلالم باز می‌زند موج بی‌کران در من پهنه در پهنه آسمان در من چشم‌هایم ندیدنی را دید رمضان است و من پر از خورشید الفتی پاک با سحر دارم تشنهٔ لحظه‌های افطارم... رمضان است و ماه نیمهٔ بدر شب تقسیم زندگی، شب قدر شب قدر است و من همان تنها دورم از هی‌هی و هیاهوها نیست قرآن برابرم امشب دست مولاست بر سرم امشب ای خدای بزرگ بنده‌نواز خالق لحظه‌های راز و نیاز می‌چکد شور تو در آوایم می‌زنی موج در دعاهایم شب قدر است و می‌کنی تقسیم برسان سهم دوستان یتیم سهم من چیست؟ بندگی کردن پاک و پاکیزه زندگی کردن بار من ای یگانه سنگین است سبُکم کن که سهمِ من این است لطف داری به دست کوتاهم می‌دهی آنچه را که می‌خواهم... ای سؤالِ مرا همیشه جواب ای سبب! ای مسبِّب! ای اسباب! با من ای مهربان، مدارا کن گره از کار بسته‌ام وا کن... ای خدا، ای خدای نومیدان زندهٔ تا همیشه جاویدان ای سزاوار گریه و خنده مهربانِ هماره بخشنده پاکبازم اگرچه گم‌راهم از تو غیر از تو را نمی‌خواهم بار تشویش از دلم بردار وَ قِنا ربّنا عذاب النّار شب قدر است و من چنین بی‌تاب اِفتَتِح یا مفتّح الابواب... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/405@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹امیر عشق🔹 صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟ کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟ صدای کیست که این‌گونه روشن و گیراست؟ که بود و کیست که از این مسیر می‌آید؟ چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟ صدای کاتب و کلک دبیر می‌آید خبر به روشنی روز در فضا پیچید خبر دهید:‌ کسی دستگیر می‌آید کسی بزرگ‌تر از آسمان و هرچه در اوست به دست‌گیری طفل صغیر می‌آید علی به جای محمد به انتخاب خدا خبر دهید: بشیری نذیر می‌آید کسی به سختی سوهان، به سختی صخره کسی به نرمی موج حریر می‌آید کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست کسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت خبر دهید به یاران: غدیر می‌آید به سالکان طریق شرافت و شمشیر خبر دهید که از راه، پیر می‌آید خبر دهید به یاران:‌ دوباره از بیشه صدای زندۀ یک شرزه شیر می‌آید خُم غدیر به دوش از کرانه‌ها، مردی به آبیاریِ خاکِ کویر می‌آید کسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد کسی دوباره سراغ فقیر می‌آید کسی حماسه‌تر از این حماسه‌های سبُک کسی که مرگ به چشمش حقیر، می‌آید غدیر آمد و من خواب دیده‌ام دیشب کسی سراغ منِ گوشه‌گیر می‌آید کسی به کلبۀ شاعر، به کلبۀ درویش به دیده‌بوسیِ عید غدیر می‌آید شبیهِ چشمه کسی جاری و تپنده، کسی شبیهِ آینه روشن‌ضمیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیر عشق همیشه امیر می‌آید به سربلندی او هر که معترف نشود به هر کجا که رَوَد سر به زیر می‌آید شبیه آیۀ قرآن نمی‌توان آورد کجا شبیه به این مرد، گیر می‌آید؟ مگر ندیده‌ای آن اتفاق روشن را؟ به این محلّه خبرها چه دیر می‌آید! بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است به عرصه‌گاه قیامت، اسیر می‌آید بیا که منکِر مولا اگر چه پخته، ولی هنوز از دهنش بوی شیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیرِ عشق همیشه امیر می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/648@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹گنجینهٔ غم تو🔹 دل نیست این‌که دارم گنجینهٔ غم توست بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست ورد زبانم امسال ذکر مصیبتت بود امسال عالم من در فکر عالم توست تصویر کربلایت جاری‌ست در سرشکم تا زنده‌ام نگاهم کانون ماتم توست خون تو تا قیامت می‌جوشد از دل خاک سرسبز خاک این دشت از خون خرّم توست سرشار کرد خونت امسال تشنگی را این کربلای تفته سیراب از دَمِ توست یا رب! سر حسین است بر روی نیزه آیا؟ یا سِرّ آفرینش یا اسم اعظم توست؟ بگذار تا بگردم دور تو کعبهٔ من! ذی‌الحجهٔ من امسال ماه محرم توست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/672@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حجِّ ناتمام 🔹 چشمه‌چشمه می‌جوشد خون اطهرت این‌جا کور می‌کند شب را، برق خنجرت این‌جا چشمه‌چشمه می‌جوشد، از دل زمین هر شب خون اصغرت آن‌جا، خون اکبرت این‌جا می‏‌رسد به گوشم گرم، بانگ خطبه‏‌ای پُرشور خطبه‌ای که بعد از تو، خواند خواهرت این‌جا از فرات می‏‌جوشد موج و می‌زند بوسه بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت این‌جا این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟! روی نیزه می‌خواند، آیه‌ای سرت این‌جا کیست این‌که ناآرام، در خرابه می‌گرید؟ موج می‌زند در خون، چشم دخترت این‌جا کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟ غصب می‏‌شود از نو، سهم مادرت این‌جا حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد در غدیر خم جاری‌ست، حجّ آخرت این‌جا این ضریح شش‌گوشه، حجّ پاک‌بازان است آب می‏‌شوم از شرم، در برابرت این‌جا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2618@ShereHeyat
💠 روایت و تحلیل حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد سیاه بود و سیاهی هر آنچه می‌دیدی تو را سپرد به آیینه، رو سپیدت کرد چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟ کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد به دست و پای تو بار چه قفل‌ها که نبود حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان عجب تشرّف سبزی! جنون مریدت کرد نصیب هر کس و ناکس نمی‌شود این بخت قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد نه پیشوند و نه پسوند، حرّ حرّی تو حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد 📝 🔹شاعر ولایی، راوی فرازهای تأثیرگذار تاریخ تشیع است؛ اما این روایت می‌تواند بسیار فراتر از گزارش صِرف باشد. تحلیل، لایه‌ی دیگری‌ست که شاعر می‌تواند در شعر ایجاد کند و با روایت تحلیل‌گرانه بر عمق محتوایی و تأثیرگذاری شعر بیفزاید. تحلیل‌ برآمده از مطالعه و معرفت و درک عمیق شاعر، می‌تواند در تأثیرپذیری مخاطب و عبرت‌آموزی و گره‌خوردگی فکر و ذهن او و حتی پیوند زندگی او با واقعه‌ی تاریخی و شخصیت‌های مقدس و والا مفید باشد. 🔸غزل ماندگار و برجسته‌ی مرتضی امیری اسفندقه نمونه‌ی درخشانی از این دست است. شاعر در این غزل، در قالب روایتِ کربلایی شدن حر ریاحی(علیه‌السلام)، با ارائه‌ی تحلیل خود از عظمت قیام حسینی و تحول آن در قلب‌ها و جان‌های آماده و مستعد، گویا با بیانی نمادین همه‌ی شیعیان مشتاق را خطاب قرار داده است و آن‌ها را به پذیرش این تحول، ترغیب و به کربلایی شدن و پیوستن به قافله‌ی عشق بیش از پیش امیدوار می‌کند. ✍🏻 📗 🌐 shereheyat.ir/node/544@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹کوثر کثیر🔹 هرکس هر آنچه دیده اگر هرکجا، تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی در تو خدا تجلّی هر روزه می‌کند «آیینۀ تمام‌نمای خدا» تویی میلاد تو تولد توحید و روشنی‌ست ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی چیزی ندیده‌ام که تو در آن نبوده‌ای تا چشم کار می‌کند، ای آشنا! تویی نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار سرچشمۀ فقاهت آل عبا تویی غیر از علی نبود کسی هم‌طراز تو غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی تو با علی و با تو علی روح واحدید نقش علی‌ست در دل آیینه، یا تویی؟ شوق شریف رابطه‌های حریم وحی روح الامین روشن غار حرا تویی ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود مکّه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی زمزم ظهور زمزمه‌های زلال توست مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی بعد از تو آن زنان که به پاکی زبانزدند سوگند خورده‌اند که خیر النسا تویی شوق تلاوت تو شفا می‌دهد مرا ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی آن منجی بزرگ که در هر سحر به او می‌گفت مادرم به ـ تَضَرُّع ـ بیا! تویی آن راز سر به مهر که «حافظ» غریب‌وار می‌گفت صبح زود به باد صبا تویی هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست تنها تویی شفیعۀ روز جزا تویی در خانۀ تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همۀ انبیا تویی «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» بی تو چه می‌کنند؟ تویی کیمیا تویی قرآن ستوده است تو را روشن و صریح یعنی که کاشف همۀ آیه‌ها تویی درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی... پیچیده در سراسر هستی ندای تو تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی گفتم تو ای بزرگ! خطای مرا ببخش لطفت نمی‌گذاشت بگویم «شما» تویی باری، کجاست بقعۀ قبر غریب تو؟ بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/148@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹فراتر از همه🔹 سلام، حامی پیک و پیام، ابوطالب! سلام، ای ملکوت کلام، ابوطالب! نبود اگر کرم کامل تو، گُم می‌شد یتیمِ آمنه در ازدحام، ابوطالب! به کیش خویش، خدا را نظاره می‌کردی فراتر از همهٔ ننگ و نام، ابوطالب! کتیبه‌ای‌ست نگاهت به قدمت انسان سلام ای جبروتِ تمام، ابوطالب! نداشت کعبه اگر حفظ حرمت تو، نبود، میان آن‌همه بت احترام، ابوطالب! چه گفت با تو بُحَیرا در آن شب شفّاف چه گفت با تو؟ کجا؟ از کدام؟ ابوطالب!... چه گفت با تو محمد به او چه گفتی تو؟ که گفته بود سخن از قیام، ابوطالب!؟ پدربزرگِ مُدارا! مُروّت خالص! کهن‌تر از همه هرچه مرام، ابوطالب! حسین خون تو دارد به رگ که می‌جوشد علی گرفته به نام تو نام، ابوطالب! فقط نبود محمد، که بود سایهٔ تو مدام بر سر هر خاص و عام، ابوطالب! تو سایه‌بان سَرِ تشنگان توحیدی به پشت‌گرمی غیرت مدام، ابوطالب! سلام ای کلمات کهن... سلام، سلام سلام ای ملکوت کلام، ابوطالب! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1365@ShereHeyat
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹ای دست خدا!🔹 ماه اسفند فراز آمده، سرخوش، سرشار این چه ماهی‌ست چنین روشن و آیینه‌تبار؟!... شستشو می‌کند این ماه، زمین در باران تا نباشد به کدورت نفسِ خاک، دچار تا نیفتد نظر روشن نوروز به گَرد تا نگیرد نفسِ سبزِ بهاران ز غبار... چشم و گوش همه باز است در این ماهِ زلال بی‌خبر نیست در این ماه کسی از اسرار کَم کَمَک می‌رود از یاد، سکوتِ دی‌ماه خوش خوشَک می‌رسد از راه، هیاهوی بهار... سال دیگر نکند سرد بیفتی؟ برخیز! سال دیگر نکند زنده نباشی؟ هشدار!... قُمری زمزمه‌خوان خیمه زده پُشت حصیر هُدهُدِ پیر برون آمده از کُنجِ حِصار... حیف باشد که در این ماه نخوانیم سرود حیف باشد که در این ماه بگیریم قرار... هیچ‌کس نیست در این ماه گرامی آرام هیچ‌کس نیست در این ماه مطهّر، بی‌کار... کیست آن‌کس که مرا می‌بَرد این ماه، به اوج؟ آن‌که برداشته از خاطرِ مجروحم بار این صدای نَفَسِ روشن و پاکیزۀ کیست این صدایی که مرا می‌برَد آن سوی حصار... آن‌که این‌گونه مرا می‌کِشد از خویش، برون آن‌که انداخته این ماه، مرا از همه کار... آن‌که آمیخت مرا با نفَس روشن صبح آن‌که آموخت مرا در دلِ شب، استغفار حیف باشد که در این ماه نگویم: حیدر حیف باشد که در این ماه نگویم: کرّار می‌کند شیر، مرا مدح علی در اسفند بهتر از مدح علی چیست در این ماه‌بهار؟ با علی نیست مرا دلهرۀ تنگی گور با علی نیست مرا دغدغۀ روزِ شمار... از دلِ بی‌کَسم ای یار نبی! پای مکش از سرِ خسته‌ام ای دست خدا! دست مَدار زندگی می‌کنم و زندگی‌ام از تو پُر است قسمتَم باد تو را موقعِ مُردن، دیدار... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2620@ShereHeyat
🔹ماهِ مهمانیِ حق🔹 رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم رمضان است، بیایید سبک‌بار شویم می‌توانیم در این ماه به قرآن برسیم می‌توانیم در این ماه، علی‌وار شویم ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه تا نمک‌خوردهٔ این سفرۀ افطار شویم چشم‌ها را بتکانیم در این ماهِ زلال با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم... سِرِّ سی جزء به سی روز فرو می‌آید هان! رفیقان! همه آیینه‌ٔ اسرار شویم یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد با خداوند، در این ماه مگر یار شویم رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/326@ShereHeyat
🔹یا مفتّح الابواب🔹 روزه‌هایم اگرچه معیوب است رمضان است و حال من خوب است رمضان است و من زلالم باز صاحب روزی حلالم باز می‌زند موج بی‌کران در من پهنه در پهنه آسمان در من چشم‌هایم ندیدنی را دید رمضان است و من پر از خورشید الفتی پاک با سحر دارم تشنهٔ لحظه‌های افطارم رمضان است و گفتنم هوس است «راز از تو شنفتنم هوس است» از تو ای با من آشنا! از تو از تو ای مهربان خدا! از تو ای خدایی که جود آوردی از عدم در وجود آوردی ای خدایی که هستی‌ام دادی حرمت حق‌پرستی‌ام دادی ای سؤالِ مرا همیشه جواب ای سبب! ای مسبِّب! ای اسباب! پیش پایم همیشه روشن باش با توام من، تو نیز با من باش در نگاهم، گناه می‌جوشد تو نپوشی کسی نمی‌پوشد با من ای مهربان، مدارا کن گره از کار بسته‌ام وا کن... رمضان است و ماه نیمهٔ بدر شب تقسیم زندگی، شب قدر شب قدر است و من همان تنها دورم از هی‌هی و هیاهوها نیست قرآن برابرم امشب دست مولاست بر سرم امشب ای خدای بزرگ بنده‌نواز خالق لحظه‌های راز و نیاز می‌چکد شور تو در آوایم می‌زنی موج در دعاهایم شب قدر است و می‌کنی تقسیم برسان سهم دوستان یتیم سهم من چیست؟ بندگی کردن پاک و پاکیزه زندگی کردن بار من ای یگانه سنگین است سبُکم کن که سهمِ من این است شب اِحیا تو با منی، آری من بخوابم اگر، تو بیداری لطف داری به دست کوتاهم می‌دهی آنچه را که می‌خواهم ای خدا ای خدای پنهان، فاش هم در اینجا تو را ببینم کاش تا بمیرم زلال و دل‌بیدار مرگ من را به ‌دست من بسپار بسپارش به من به آگاهی تا بمیرم چنان که می‌خواهی بعد یک عمر خون دل خوردن مطّلع کن مرا شب مردن ای خدا، ای خدای نومیدان زندهٔ تا همیشه جاویدان ای سزاوار گریه و خنده مهربانِ هماره بخشنده پاکبازم اگرچه گم‌راهم از تو غیر از تو را نمی‌خواهم بار تشویش از دلم بردار وَ قِنا ربّنا عذاب النّار شب قدر است و من چنین بی‌تاب اِفتَتِح یا مفتّح الابواب... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/405@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ابتدای کربلا🔹 ای نخستین بارقه از شعله‌های کربلا اولین سیمای روشن از صدای کربلا ای نخستین خون، چکیده روی خاک کوفه سرخ ای نخستین سر، بریده در هوای کربلا تو نخستینی که دیدی کربلای تشنه را پیش از آن‌که گل کند موج بلای کربلا صبح تنهایی و عصر غربت و ظهر عطش کربلای کربلای کربلای کربلا ای سفیر دانش و دین در زمین جهل و کفر ای شکوه نام تو بانگ رسای کربلا پیش از آن‌که کربلا باشد تو بودی، خون تو ریخت روشن بر زمین در ابتدای کربلا ابتدای کربلا بودی و دیدی از نخست روی نیزه عشق را در انتهای کربلا از فراز بامِ کاخ دست‌آموزان کفر بر زمین انداختی سر را به پای کربلا.. اولین حاجی که رفت و کربلایی شد به شور اولین زمزم که جوشید از صفای کربلا ای نخستین چشم گریان بر حسین بن علی با خبر از جزء و کل ماجرای کربلا چشم تو پیش از تمام چشم‌ها دید و گریست زخم‌های کربلا را در عزای کربلا.. ای چنان که نی، تهی از هرچه جز هوی حسین ای نوا آه ای نوا آه ای نوای کربلا پیک عصمت بودی و پیچیده در فریاد تو هوی هوی کربلا و های های کربلا.. خانۀ هانی، عبیدالله و تو مخفی به رمز پشت پرده ماندی اما از حیای کربلا دست بر شمشیر می‌بردی اگر...، اما تویی آری آری تو نخستین رهنمای کربلا آری آری تو نخستین کاشف ذبح عظیم آری آری تو نخستین آشنای کربلا شیعه و خنجر زدن از پشت، پنهان، ناگهان نه، بلندا تو، بلندا سرسرای کربلا پشت پرده ماندی اما کربلا در پرده نیست برملا شد با تو راز در خفای کربلا.. پشت پرده در نمازی سرخ از شرم حضور اقتدا کردی به حیدر مقتدای کربلا خون‌بهای تو تماشای حسین فاطمه‌ست ای نخستین خون جاری در بهای کربلا جرعه جرعه نور نوشاندی مرا امشب به مهر روشنم روشن به یمن روشنای کربلا این قصیده‌واره امشب از تو در من جلوه کرد شعر گفتم از برایت از برای کربلا 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹با علی هم‌مسیرم🔹 اگر نوبهارم، اگر زمهریرم اگر آبشارم، اگر آبگیرم اگر تیره مانند شب‌های ابری اگر مثل خورشید، روشن‌ضمیرم تپش‌جوش اگر مثل امواج دریا عطش‌نوش اگر مثل خاک کویرم اگر هرچه هستم، سحر، شب، طرب، غم فقیرم، فقیرم، فقیرم، فقیرم همینم که هستم، همین روح خاکی اگر بر گلیمم، اگر بر حریرم رها از حصار نفس‌گیر حرصم مگیرید خرده اگر بر حصیرم لبالب ز شعرم، لبالب ز آتش اگر لب گشایم، اگر گُر بگیرم... گزیر و گریزی مرا نیست از عشق «که بر عهد و پیمان روز غدیرم» علی بوده تا بوده ورد زبانم «شناسند مردان، صغیر و کبیرم» اگر خفته‌ام، با علی هم‌خیالم اگر می‌روم، با علی هم‌مسیرم مرام علی را فقط دوست دارم کلام علی را فقط می‌پذیرم اگر بی‌علی شاد باشم، بگریم اگر بی‌علی زنده هستم، بمیرم علی بوده در بیقراری، قرارم علی بوده در گم‌شدن، دستگیرم اگر از کلامم نظر برندارد به شش‌گوش گیتی نیابی نظیرم علی عزّتم داده گر عزّتی هست اگرنه حقیرم، حقیرم، حقیرم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2903@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حجِّ ناتمام🔹 چشمه‌چشمه می‌جوشد خون اطهرت اینجا کور می‌کند شب را، برق خنجرت اینجا چشمه‌چشمه می‌جوشد، از دل زمین هر شب خون اصغرت آنجا، خون اکبرت اینجا می‏‌رسد به گوشم گرم، بانگ خطبه‏‌ای پُرشور خطبه‌ای که بعد از تو، خواند خواهرت اینجا از فرات می‏‌جوشد موج و می‌زند بوسه بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت اینجا این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟! روی نیزه می‌خواند، آیه‌ای سرت اینجا کیست این‌که ناآرام، در خرابه می‌گرید؟ موج می‌زند در خون، چشم دخترت اینجا کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟ غصب می‏‌شود از نو، سهم مادرت اینجا حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد در غدیر خم جاری‌ست، حجّ آخرت اینجا این ضریح شش‌گوشه، حجّ پاک‌بازان است آب می‏‌شوم از شرم، در برابرت اینجا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2618@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جوانی‌های پیغمبر🔹 علی‌اکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد علی‌اکبر سوار اسب شد، آقا خداحافظ جوانی‌های پیغمبر تو گویی رو به میدان کرد شهادت تشنۀ بوسیدن لب‌های خشکش بود علی‌اکبر طوافی کرد در میدان و طوفان کرد علی‌اکبر زمین افتاد، یا نه آسمان افتاد علی‌اکبر زمین را آسمانی‌تر چراغان کرد شهادت هم نمی‌دانست با این جان چه باید کرد کرم کرد و شهادت را به خون خویش مهمان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد علی‌اکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4825@ShereHeyat
گل کرد شمیم ابدی در دل من اندیشۀ ذات سرمدی در دل من با نام تو ای بهارِ خاتم، وا شد یک باغ گل محمدی در دل من 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹امّ ابیها🔹 شعرم به مدح حضرت زهرا رسیده است روی زمین به عالم بالا رسیده است باغ و بهار می‌چکد از بیت بیت من شعرم شکوفه‌وار به زهرا رسیده است... میلاد دختر گل و ریحان و روشنی‌ست شعری شریف و شاد و شکوفا رسیده است.. هستی، نجات یافتهٔ حُسن خلق توست زیبایی و کمال به امضا رسیده است حُسنت رسیده است به فریاد زندگی خُلقت به داد مردم دنیا رسیده است وقتی که مادر پدری، پیر اُمّتی! شعرم به درک امّ ابیها رسیده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1312@ShereHeyat
🔹یا مفتّح الابواب🔹 ...رمضان است و ماه نیمهٔ بدر شب تقسیم زندگی، شب قدر شب قدر است و من همان تنها دورم از هی‌هی و هیاهوها نیست قرآن برابرم امشب دست مولاست بر سرم امشب ای خدای بزرگ بنده‌نواز خالق لحظه‌های راز و نیاز می‌چکد شور تو در آوایم می‌زنی موج در دعاهایم شب قدر است و می‌کنی تقسیم برسان سهم دوستان یتیم سهم من چیست؟ بندگی کردن پاک و پاکیزه زندگی کردن بار من ای یگانه سنگین است سبُکم کن که سهمِ من این است لطف داری به دست کوتاهم می‌دهی آنچه را که می‌خواهم... ای سؤالِ مرا همیشه جواب ای سبب! ای مسبِّب! ای اسباب! با من ای مهربان، مدارا کن گره از کار بسته‌ام وا کن... ای خدا، ای خدای نومیدان زندهٔ تا همیشه جاویدان ای سزاوار گریه و خنده مهربانِ هماره بخشنده پاکبازم اگرچه گم‌راهم از تو غیر از تو را نمی‌خواهم بار تشویش از دلم بردار وَ قِنا ربّنا عذاب النّار شب قدر است و من چنین بی‌تاب اِفتَتِح یا مفتّح الابواب... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/405@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ابتدای کربلا🔹 ای نخستین بارقه از شعله‌های کربلا اولین سیمای روشن از صدای کربلا ای نخستین خون، چکیده روی خاک کوفه سرخ ای نخستین سر، بریده در هوای کربلا تو نخستینی که دیدی کربلای تشنه را پیش از آن‌که گل کند موج بلای کربلا صبح تنهایی و عصر غربت و ظهر عطش کربلای کربلای کربلای کربلا ای سفیر دانش و دین در زمین جهل و کفر ای شکوه نام تو بانگ رسای کربلا پیش از آن‌که کربلا باشد تو بودی، خون تو ریخت روشن بر زمین در ابتدای کربلا ابتدای کربلا بودی و دیدی از نخست روی نیزه عشق را در انتهای کربلا از فراز بامِ کاخ دست‌آموزان کفر بر زمین انداختی سر را به پای کربلا.. اولین حاجی که رفت و کربلایی شد به شور اولین زمزم که جوشید از صفای کربلا ای نخستین چشم گریان بر حسین بن علی با خبر از جزء و کل ماجرای کربلا چشم تو پیش از تمام چشم‌ها دید و گریست زخم‌های کربلا را در عزای کربلا.. ای چنان که نی، تهی از هرچه جز هوی حسین ای نوا آه ای نوا آه ای نوای کربلا پیک عصمت بودی و پیچیده در فریاد تو هوی هوی کربلا و های های کربلا.. خانۀ هانی، عبیدالله و تو مخفی به رمز پشت پرده ماندی اما از حیای کربلا دست بر شمشیر می‌بردی اگر...، اما تویی آری آری تو نخستین رهنمای کربلا آری آری تو نخستین کاشف ذبح عظیم آری آری تو نخستین آشنای کربلا شیعه و خنجر زدن از پشت، پنهان، ناگهان نه، بلندا تو، بلندا سرسرای کربلا پشت پرده ماندی اما کربلا در پرده نیست برملا شد با تو راز در خفای کربلا.. پشت پرده در نمازی سرخ از شرم حضور اقتدا کردی به حیدر مقتدای کربلا خون‌بهای تو تماشای حسین فاطمه‌ست ای نخستین خون جاری در بهای کربلا جرعه جرعه نور نوشاندی مرا امشب به مهر روشنم روشن به یمن روشنای کربلا این قصیده‌واره امشب از تو در من جلوه کرد شعر گفتم از برایت از برای کربلا 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹امیر عشق🔹 صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟ کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟ صدای کیست که این‌گونه روشن و گیراست؟ که بود و کیست که از این مسیر می‌آید؟ چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟ صدای کاتب و کلک دبیر می‌آید خبر به روشنی روز در فضا پیچید خبر دهید:‌ کسی دستگیر می‌آید کسی بزرگ‌تر از آسمان و هرچه در اوست به دست‌گیری طفل صغیر می‌آید علی به جای محمد به انتخاب خدا خبر دهید: بشیری نذیر می‌آید کسی به سختی سوهان، به سختی صخره کسی به نرمی موج حریر می‌آید کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست کسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت خبر دهید به یاران: غدیر می‌آید به سالکان طریق شرافت و شمشیر خبر دهید که از راه، پیر می‌آید خبر دهید به یاران:‌ دوباره از بیشه صدای زندۀ یک شرزه شیر می‌آید خُم غدیر به دوش از کرانه‌ها، مردی به آبیاریِ خاکِ کویر می‌آید کسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد کسی دوباره سراغ فقیر می‌آید کسی حماسه‌تر از این حماسه‌های سبُک کسی که مرگ به چشمش حقیر، می‌آید غدیر آمد و من خواب دیده‌ام دیشب کسی سراغ منِ گوشه‌گیر می‌آید کسی به کلبۀ شاعر، به کلبۀ درویش به دیده‌بوسیِ عید غدیر می‌آید شبیهِ چشمه کسی جاری و تپنده، کسی شبیهِ آینه روشن‌ضمیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیر عشق همیشه امیر می‌آید به سربلندی او هر که معترف نشود به هر کجا که رَوَد سر به زیر می‌آید شبیه آیۀ قرآن نمی‌توان آورد کجا شبیه به این مرد، گیر می‌آید؟ مگر ندیده‌ای آن اتفاق روشن را؟ به این محلّه خبرها چه دیر می‌آید! بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است به عرصه‌گاه قیامت، اسیر می‌آید بیا که منکِر مولا اگر چه پخته، ولی هنوز از دهنش بوی شیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیرِ عشق همیشه امیر می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/648@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حجِّ ناتمام🔹 چشمه‌چشمه می‌جوشد خون اطهرت این‌جا کور می‌کند شب را، برق خنجرت این‌جا چشمه‌چشمه می‌جوشد، از دل زمین هر شب خون اصغرت آن‌جا، خون اکبرت این‌جا می‏‌رسد به گوشم گرم، بانگ خطبه‏‌ای پُرشور خطبه‌ای که بعد از تو، خواند خواهرت این‌جا از فرات می‏‌جوشد موج و می‌زند بوسه بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت این‌جا این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟! روی نیزه می‌خواند، آیه‌ای سرت این‌جا کیست این‌که ناآرام، در خرابه می‌گرید؟ موج می‌زند در خون، چشم دخترت این‌جا کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟ غصب می‏‌شود از نو، سهم مادرت این‌جا حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد در غدیر خم جاری‌ست، حجّ آخرت این‌جا این ضریح شش‌گوشه، حجّ پاک‌بازان است آب می‏‌شوم از شرم، در برابرت این‌جا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2618@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹یتیم آمده‌ام...🔹 مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد خدا که در حرم امن خویش راهت داد هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی خدا پناه در آن دورۀ سیاهت داد خدا؟ کدام خدا؟ آن خدای بی‌مانند همان که عصمت پرهیز از گناهت داد همان که جان نجیب تو را مراقب بود همان که سینۀ خالی از اشتباهت داد توان و توشه به پایان رسیده بود، ولی خدا رسید به فریاد و زاد راهت داد بگو که نعمت پروردگار پنهان نیست خدا که دست تو را خواند و دستگاهت داد خدا که چشم تو را با نماز روشن کرد خدا که فرصت تشخیص راه و چاهت داد چقدر واقعۀ آسمانی و شفاف خدا به یمن دعاهای صبحگاهت داد خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد خدا که آینه را نور با نگاهت داد قسم به روز، که خورشید شمع خانۀ توست قسم به شب که خدا برتری به ماهت داد خدا که اشک تو را جلوۀ گهر بخشید خدا که شعلۀ روشن به جای آهت داد خدا که جان تو را از الهه‌ها پیراست خدا که غلغلۀ قوم لا الهت داد... یتیم آمده‌‌ام، مانده‌‌ام، پناهم ده مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/57@ShereHeyat
گل کرد شمیم ابدی در دل من اندیشۀ ذات سرمدی در دل من با نام تو ای بهارِ خاتم، وا شد یک باغ گل محمدی در دل من 📝 @ShereHeyat