#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#چارپاره
🔹مادر پسران🔹
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دوباره گفتم و گفتی: «به روی چشم عزیز!»
فدای چشمت، چشم تو بیبلا مادر
مدام بر لب من «ان یکاد» و «چارقل» است
که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم!
بدون خُود و زره نشنوم به صف زدهای
اگرچه من هم «جوشن کبیر» میخوانم...
شنیدهام که خودت یک تنه سپاه شدی
شنیدهام که علم بر زمین نمیافتاد
شنیدهام که به آب فرات، لب نزدی
فدای تشنگیات... شیر من حلالت باد
بگو چه شد لب آن رود، رود تشنۀ من!
بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست تو را چید میوۀ دل من؟!
بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟
که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟
بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت
بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد...
همین که نام مرا میبرند میگریم
از این به بعد من و آه و چشمِ تر شدهای
چه نام مرثیهواریست «مادر پسران»
برای مادر تنهای بیپسر شدهای
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/142
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹ام الادب🔹
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی،
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/3585
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹دارالشفا🔹
خودت را از هرآنچه غیر عشق او رها کردی
خودت را نذر او کردی و از عالم جدا کردی
به زهرا قول دادی خادم ایتام او باشی
بلاگردانشان بودی به قول خود وفا کردی
برای پاسداری از حسینش بچههایت را
فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی
بشیر از ماه تو گفت و تو از خورشید پرسیدی
ادب را تربیت کردی ولا را مبتلا کردی
علمدار عزای زینت دوش نبی بودی
در آغوش مدینه خیمۀ ماتم به پا کردی
تو خاک تیره را با اشک چشمانت بها دادی
تو خاک تیره را با اشک چشمانت طلا کردی
نشستی روضه خواندی در دل تاریک قبرستان
زمین مرده را با اشک خود دارالشفا کردی
شبیه فاطمه اشکت چراغ راه مردم شد
برای گریه هرجا کربلایی دست و پا کردی
چه مادرها که نور تو چراغ راهشان بوده
چه فصلی در کتاب غیرت و ایثار وا کردی
جهان را خیمۀ شیدایی اصحاب عاشورا
جهان را مجلس مرثیۀ خون خدا کردی
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/5859
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹احساس مادری🔹
روزی که پا به عرش معلا گذاشتی!
بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی
در هیئت کنیزی اولاد فاطمه
اینگونه پا به خانهٔ مولا گذاشتی
میریخت از نگاه تو احساس مادری
مرهم به زخم زینب کبری گذاشتی
«مولا صدا بزن، نه برادر! حسین را...»
این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی
در کربلا برای دل سنگ کوفیان
چار آینه به رسم تماشا گذاشتی
با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو
پا جای پای غربت زهرا گذاشتی
پیش از تو نوحه، شور حماسی نمیگرفت
رسم خوشیست آنچه که بر جا گذاشتی
از خوان نوحهخوانی تو آب میخورد
چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/1302
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹نگاه تشنهٔ دریا🔹
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
مادر! شنیدهام که تو در ازدحام زخم
جز ذکر یا حبیب به لبها نداشتی
وقتی نسیم عشق وزیدن گرفته بود
جز آرزوی دیدن زهرا نداشتی
باور نمیکنم که در آن رستخیز درد
دستی برای یاری مولا نداشتی
آن لحظه میرسید به بالینت آفتاب
اما دریغ، چشم تماشا نداشتی
در مشک تشنه جرعهٔ آبی هنوز بود
اما توان بردن آن را نداشتی
تا خیمههای نور اگر آب میرسید
شرم از نگاه تشنهٔ دریا نداشتی...
📝 #منصوره_حسنخانی
🌐 shereheyat.ir/node/1299
✅ @ShereHeyat
🌷 تقدیم به بانوان دلیر دین و میهن
روایتی نو بخوان دوباره صدای مانای روزگاران
بخوان و طوفان به پا کن آری به لهجۀ باد و لحن باران
حماسه است این تغزل است این حکایت کوهی از گل است این
بخوان از ایمان کوهساران بگو از احساس لالهزاران
بخوان از آنان که بین میدان وقارشان ذوالفقارشان شد
شکوهشان داده سربه زیری چنان بلندای آبشاران
اگر ابوجهل اگر اُمَیّه تو را به خاک شکنجه بستند
«سمیه» باش و «حمامه»، نشکن میان غوغای سنگباران
«نسیبه» باش آن دلاوری که به یاد کوه احد بمانَد
خروش تو بر هجوم دشمن نهیب تو بر فرار یاران
بگو که «اُمّ وهب» چگونه سر پسر را گرفته بر دست
رجز رجز آتش است و طوفان مقابل بهت نیزهداران
به قامت مادران ایمان به هیئت دختران غیرت
ادامه دارد ادامه دارد حماسۀ فاطمیتباران
به نام «دا» قصهها بخوان و بگو که «من زندهام» همیشه
بگو از آن قوم سرفرازی که پای دارند و پایداران
بگو از آن مادری که بعد از شهادت سومین جوانش
قدم زده در میان باران به سمت آرامش جماران
صدای مانای روزگاران روایتی نو بخوان دوباره
بگو بگو که هر آنچه گفتم نبوده الا یک از هزاران
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/3563
✅ @ShereHeyat
#مدافعان_حرم
#شهدا
#غزل
🔹حرم یعنی...🔹
حرم یعنی نگاه آبی دریا و طوفانش
حرم یعنی تلاطمهای امواج خروشانش
حرم گاهی میان قاب چشم حضرت مولاست
که هر شب در میان چاهها میکرد پنهانش
حرم گاهی فراتر میرود از مرز اندیشه
تصور میشود بیگنبد و بیصحن و ایوانش
حرم گاهی رسیده نیمهشب در دِیرِ نصرانی
و همصحبت شده با راهب تازه مسلمانش
حرم گاهی همینجا گوشۀ دنجِ همین خانهست
همین سجاده، با تسبیح و مُهر و عطر و قرآنش..
حرم گاهی همین جمهوری اسلامی ایران...
همین که حاج قاسم این چنین میشد غزلخوانش
همین خاکی که هر روزِ خدا خورشید از مشرق
برای عرض حاجت میرسد در صحنِ سلطانش
به سمت آسمانها کوچههایش نور میبارند
به دنبال دلیل گفتهام هستی؟شهیدانش
جزیره از نبود باکریهایش شده مجنون
شده پر خون دو چشم آسمان در سوگ دورانش
نگاه آبیاش هر جا که باشد آسمان آبیست
چه بغداد و چه سوریه، چه بیروت و چه تهرانش
شکوه زینبیه در لفافه گفت با کوفه
همیشه مرد میماند به پای عهد و پیمانش
«اِذا جَاءَ» بخوان آری که «نصرُالله» نزدیک است
بگو با کفر از فتح بلندیهای جولانش
زمانی قدس آغاز مسیر اربعینیهاست
هزاران فرسخ آری دورتر از مرز مهرانش
::
برای حاج قاسم ابتدا این شعر را خواندم
کنار سنگ قبرش، در میان بُهت هجرانش
برایش خواندم و او میشنید و خوب میدانم
که با این حرفهایم بردهام زیره به کرمانش
برایش از حرمها گفتم و از سرزمینی که
سلیمانی شود هرکس که باشد مرد میدانش
📝 #رضا_خورشیدیفرد
✅ @ShereHeyat
این خاک، عجب حکایتی داشته است
این باغ، چه بار و برکتی داشته است
این لاله که پیراهن خونین دارد
از کربوبلا زیارتی داشته است
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
📖 کتاب حدود ساعت یک
|مکتب سلیمانی در آینه شعر
📚 ناشر: #هیأت_امروز
✏️ بههمت: #دفتر_شعر_جامعه_ایمانی_مشعر
📎 دستهبندی: #شعر_هیأت
جمعه حدود ساعت یک، نیمهشب، بغداد...
این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد
هر بار با این جمله در اخبار جان دادم
روح بلند حاج قاسم آسمانی شد
تعداد موشکها سه تا بودهست، این یعنی
تیر سهشعبه باز هم کار خودش را کرد
از دست و انگشتر بگویم یا تن بیسر؟
با هر کدامش میشود یک روضه برپا کرد
این دست یعنی دل بریدن از اماننامه
این دست یعنی دست رد بر هرچه بدعهدی
گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پابرجاست،
دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی...
(محمدحسین ملکیان)
▪️کتاب «حدود ساعت یک» گزیدهای است از دلسرودههای شاعران میهن عزیزمان در پاسداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی.
▫️برای گزینش اشعار این کتاب، سرودههای بسیاری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و فاخرترین آنها انتخاب شده است.
در انتخاب آثار، ضمن توجه به سطح ادبی سرودهها، به قابلیت اجرای اشعار در هیأت نیز توجه شده است.
👇🏻خرید اینترنتی از طریق وبگاه:
▫️heyat.co/p/3959
#شهید_القدس
#حاج_قاسم_سلیمانی
🚩 کتابهیأت
🆔 @ketab_heyat
💠 جامعهایمانیمشعر
✅ @www1542org
عهدیست که بستهایم برمیخیزیم
با آنکه شکستهایم برمیخیزیم
هر وقت که نام عشق را میخوانند
هرجا که نشستهایم برمیخیزیم
📝 #هادی_فردوسی
🏷 #شعر_انتظار
✅ @ShereHeyat
#انقلاب_اسلامی
#حماسه_نه_دی
#مثنوی
🔹از تبار سلمانیم🔹
ما همه از تبار سلمانیم
با علی ماندهایم و میمانیم
راه ما راه بولهبها نیست
شیوۀ عافیتطلبها نیست
راه ما دل به غیر بستن نیست
رسم این رودها، نشستن نیست
دل از این راه بر نمیداریم
به شهیدان قسم که بیداریم
ما به شوق بهار بالیدیم
در زمستان به چشم خود دیدیم:
نُه دِی مثل معجزه، رخ داد
فتنه را این قیام پاسخ داد
نُه دی عین آفتاب آمد
«اَینَ عَمّار؟» را جواب آمد
نُه دی رحمتی چو باران بود
آمد و گرد و خاک فتنه زدود..
لیک پایان کار، این هم نیست
فتنۀ آخرالزمان کم نیست
فتنهها آزمون ایماناند
آزمون عیار یاراناند
فتنه رنگین شدهست و ننگینتر
امتحانها شدهست سنگینتر
هر که مقهور نفس شد، فتنهست
هر که چرخید دور خود فتنهست..
هر که خود را ملاک حق پنداشت
گِرد خود گشت و بذر باطل کاشت
میبُرد از ولی و از مردم
میشود در توهم خود گم
سنگ بر شیشهها زدن، هنرش
تیشه بر ریشهها زدن، ثمرش
میکند آبروی خویش تباه
خدماتش به باد میرود، آه
آه از چرخش شگفت زمان
حال فعلیست هر زمان میزان..
ای بسا همرکاب پیغمبر
که کشیدهست تیغ بر حیدر
کاش ما عاقبت بهخیر شویم
وای اگر طلحه و زبیر شویم..
📝 #میلاد_عرفانپور
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/933
✅ @ShereHeyat
آن نور همیشه منجلی فاطمه است
سرّ ابدی و ازلی فاطمه است
آن گل که به آفاق دهد بوی بهشت
زهرای محمد و علی، فاطمه است
📝 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
✅ @ShereHeyat