eitaa logo
شعر هیأت
10.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
173 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر هیأت
💠 دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر برگزار می‌کند: فراخوان سومین کنگره‌ مجازی شعر (ویژۀ شعر کلاسیک) 🔹اهداف: ▫️گسترش اندیشۀ قرآنی وحدت اسلامی با بهره‌گیری از ابزار کارآمد هنر و ادبیات ▫️جامۀ عمل پوشاندن به منویات امام امت و رهبر معظم انقلاب و علمای اعلام در عرصۀ وحدت اسلامی ▫️زمینه‌سازی برای رشد و تعامل شاعران جوان جهان اسلام و تولید آثار فاخر در مقولۀ برادری دینی ▫️جذب استعدادهای پنهان در عرصۀ ادبیات دینی 🔹موضوعات و محورها: - وحدت اسلامی و قرآن کریم - وحدت اسلامی و اندیشه‌های والای امام راحل و رهبر معظم انقلاب - وحدت اسلامی و سخنان بزرگان و اندیشمندان درباره آن - وحدت اسلامی و اندیشه‌های کلامی، فلسفی، عرفانی و فقهی مرتبط با آن - وحدت اسلامی و اندیشۀ تقریب مذاهب اسلامی و بنیانگذاران آن - وحدت اسلامی و مبارزه با اندیشه‌های تکفیری و تفرقه‌افکن - وحدت اسلامی و وظایف مسلمانان در عرصۀ برادری دینی - وحدت اسلامی و پرهیز از سبّ و اهانت به مقدسات دیگر مذاهب - وحدت اسلامی و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تفرقه - حادثه غدیر، وسیلۀ وحدت امت اسلامی 🔹جوایز: برگزیدگان سطح اول، هر کدام دو میلیون تومان برگزیدگان سطح دوم، هر کدام یک میلیون تومان برگزیدگان سطح سوم، هر کدام پانصد هزار تومان 🔸تعداد برگزیدگان در هر سطح، با نظر داوران کنگره تعیین خواهد شد. 🔹ویژگی آثار: ▫️آثاری که در دو کنگرۀ قبل، به دبیرخانه ارسال شده‌اند چه اشعار برگزیده و چه غیربرگزیده، در صورت ارسال مجدد(ولو به صورت تغییر یافته) به طور خودکار از سامانه حذف خواهند شد. ▫️تنها اشعار کلاسیک به داوری راه پیدا خواهند کرد و اشعار در قالب‌های آزاد داوری نخواهند شد. ▫️در اشعار ارسالی باید روح کلی موضوع (وحدت اسلامی) حاکم باشد و انطباق بخشی از شعر با موضوع کفایت نمی‌کند. ▫️تلمیحات قرآنی و روایی و بهره‌گیری از اندیشه‌های عالمان دینی که مرتبط با موضوع وحدت اسلامی باشد دارای امتیاز ویژه خواهد بود. 🔹نحوه ارسال آثار: ثبت اثر در سایت کنگره به نشانی: 🌐 shereheyat.ir 🔹مهلت ارسال آثار: تا پایان پنج‌شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۷ (مصادف با عید غدیر خم) ▫️طبق روال کنگره‌های مجازی مهلت دریافت آثار قابل تمدید نیست. ▫️به منظور بهره‌گیری بیشتر شاعران، به مرور گزیده‌ای از مباحث مرتبط با وحدت اسلامی در پایگاه اطلاع رسانی کنگره درج خواهد شد. ▫️تمام اخبار مرتبط با کنگره و بیانیه‌های دبیرخانه و اعلام نتایج در پایگاه اطلاع رسانی کنگره منتشر خواهد شد. ✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انا لله و انا الیه راجعون جانباز سرافراز دفاع مقدس حاج ، پس از تحمل سال‌ها درد و رنج جانبازی به همرزمان شهیدش پیوست. از خداوند متعال برای آن عزیز سفرکرده علو درجات و برای شاعر اهل‌بیت آقای و سایر بازماندگان، صبر و شکیبایی مسألت می‌نماییم. ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹غریب‌اند نیستانی‌ها🔹 یوسف، ای گمشده در بی‌سروسامانی‌ها! این غزل‌خوانی‌ها، معرکه‌گردانی‌ها سر بازار شلوغ است،‌ تو تنها ماندی همه جمع‌اند، چه شهری، چه بیابانی‌ها چیزی از سورۀ یوسف به عزیزی نرسید بس که در حق تو کردند مسلمانی‌ها همه در دست، ترنجی و از این می‌رنجی که به نام تو گرفتند چه مهمانی‌ها... «این چه شمعی‌ست که عالم همه پروانۀ اوست؟» این چه پروانه که کرده‌ست پرافشانی‌ها؟ یوسف گمشده! دنبالۀ این قصه کجاست؟ بشنو از نی که غریب‌اند نیستانی‌ها بوی پیراهن خونین کسی می‌آید این خبر را برسانید به کنعانی‌ها 📝 📗 @ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو معرفی کتاب #برادرانه جهت تهیه بسته‌ محتوایی معرفتی محرم ۹۷، ویژه مدیر، سخنران و مداح هیأت‌های مذهبی نام استان خود را به همراه عدد ۷۲ به ۳۰۰۰۱۵۴۲ ارسال نمایید. #جامعه_ایمانی_مشعر ✅ @www1542org
علیه‌السلام 🔹پناهم بده🔹 آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده... لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده... تا که ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جانسوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین من است بی‌کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی جملۀ حاجات مرا هم بده آنچه صلاح است برای «حسان» از تو اگر هم که نخواهم بده 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جایی ننوشته‌ست...🔹 تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید در سوز جگر مصلحت ماست که ما را غیر از جگر سوخته در کار نیاید خارم من و در سینۀ من عشق شکفته‌ست تا خلق نگویند گل از خار نیاید بیمار فراقم من و وصل است دوایم تدبیر، به کار مَنِ بیمار نیاید یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک بر دیدن این دلشده یک‌بار نیاید... نومیدی و درگاه تو؟! بی‌سابقه باشد از سوی تو جز رحمت و ایثار نیاید آخر به کجا روی کند؟ ای همه رحمت! گر در بَرِ تو شخص گرفتار نیاید دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید جاروکش درگاه توام همچو «مؤید» زین بیش از این بندۀ دربار نیاید 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کلُّ ارضٍ کربلا🔹 می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹عریضۀ دل🔹 قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم به خاطر دل خود، نامه‌ای جدا بنویسم اگرچه اشک ندامت امان نمی‌دهد اما خدا کند بتوانم که نامه را بنویسم به نامۀ عمل خود نگاه کردم و گفتم که از کجا بنگارم؟ که از کجا بنویسم؟ به کارنامۀ خود، رنگی از ثواب ندیدم مگر که چند خط از جرم و از خطا بنویسم دلم گرفته و ابری‌ست، ای خدا کمکم کن که شرح غربت خود را به آشنا بنویسم اگرچه خانه‌خراب گناه غفلت خویشم اثر به جوهر اشکم ببخش، تا بنویسم کنار جادۀ حیرت، دوباره زمزمه کردم که نامه را، ننویسم به یار، یا بنویسم؟ ولی به خاطرم آمد که عرض حاجت خود را به آستان ولی نعمتم، رضا بنویسم طبیب جان و دل عاشقان! اجازه بفرما که چند جمله‌ای از درد بی‌دوا بنویسم شکسته بسته دعا می‌کنم، مگر بتوانم حدیث آینه را با تو، بی‌ریا بنویسم وضو به اشک بگیرم، نماز توبه بخوانم مگر به یاری عشق تو، رَبَّنا بنویسم همین که قفل دلم را کنار پنجره بستم هم از طبیب بگویم هم از شفا بنویسم به شوق هم‌نفس قدسیان شدن، به حضورت «کلام قدسی روحی لک الفدا بنویسم» حضور قلب ندارم، ولی عریضۀ خود را به محضر چه کسی بهتر از شما بنویسم؟ فدای مهر و وفای تو ای غریب خراسان! وفا نکرده‌ام آخر که از وفا بنویسم به من که از عرفات فضایل تو، به دورم اجازه می‌دهی از سعی و از صفا بنویسم؟ در آستان تو، پروا نکرده‌ام ز معاصی چگونه شمع صفت، اشکِ بی‌صدا بنویسم ز کم‌سعادتی خود، یک از هزار نگفتم اگر که نامه به سوی تو، بارها بنویسم هزار مرتبه جانم فدات! از چه بگویم؟ هزار بار فدایت شوم، چه‌ها بنویسم؟ همیشه در دل طوفان، نجات‌بخش غریقی چقدر از کرم و لطف ناخدا بنویسم سه چار روزۀ عمرم گذشت و وقت نکردم که از شفاعت و لطف تو در «سه جا» بنویسم به شوق گوشۀ چشمی، به عشق نیم‌نگاهی به روی بال کبوتر، مگر دعا بنویسم... 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بوی بهاران🔹 ماه مدینه رو سوی ایران می‌آورد؟ یا آفتاب رو به خراسان می‌آورد؟ می‌تابد از تمام زوایا بر این دیار می‌آید و به پیکر ما جان می‌آورد جغرافیای شرق به هم می‌خورد، ببین دارد نسیم، بوی بهاران می‌آورد آه ای کویرهای ترک‌خورده، از عطش! او چشمۀ کرامت و احسان می‌آورد رو می‌کند به جانب آفاق بی‌کران یک آسمان ترنّم باران می‌آورد این سرزمین، بهار قدمگاه سبز اوست او هر دلی که هست به فرمان می‌آورد بر دوش خود ردای پیمبر نهاده است در دست خود نگین سلیمان می‌آورد... قرآن ناطق است که لب باز می‌کند او از کتاب، مدرک و برهان می‌آورد... ای آسمان بگو که ندیده‌ست چشم تو ابری که با خود این‌همه باران می‌آورد... 📝 📗 @ShereHeyat
ماییم در انحصار تن زندانی ما هیچ نداریم به جز حیرانی اما تو سری و می‌روی دست به دست سرگردانی کجا و «سر» گردانی! #محمدحسین_ملکیان ✅ @ShereHeyat
🔹شرم از تو کشتمان...🔹 ای تیغ عشق! از سر ما دست برمدار دردسر است سر که نیفتد به پای یار از نو رسیده است خبرهای داغ ... آه از نو رسیده است خبرهای داغدار تو سر رسیده‌ای و ورق خورده سررسید شد ابرویت هلال محرم در این دیار آخر چگونه زیسته بودی که داده جان جان دادنت به پیکر بی‌روح روزگار آخر چگونه زیسته بودی که برده‌ای از چنگ این زمانه چنین مرگ شاهوار در چشم‌های حسرتیان خیره مانده‌ای شرم از تو کشتمان، نگهت را نگاه دار آتش زدی به جان جهانی، چه کرده‌ای با آن نگاه نافذ آتش به اختیار! 📝 @ShereHeyat
🔹داشتن سر عجب است!🔹 عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!... تيغ بارد اگر آنجا كه بود جلوۀ دوست تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است تشنه‌لب، جان به لب آب سپردن سهل است تشنۀ وصل كند ياد ز كوثر عجب است تنِ بى‌سر عجبى نيست گر افتد روى خاک سرِ سرباز ره عشق به پيكر عجب است 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹امام جوان🔹 در کوچه بود جسم امام جوان، جواد؟ یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد ملعون دهر، داد به معصوم عصر، زهر بس اُمّ‌فَضل داشت به اِبن‌الرّضا عِناد این جسم سبز بوی گل سرخ می‌دهد دست که داد دسته‌گل فاطمی به باد؟ شد کوچه‌های شهر پر از عطر و بوی گل گویی فتاده باغ گلی روی دوش باد گه نام باب برد و گهی آب آب کرد لب‌تشنه داد جان و جوابش کسی نداد آن کس که اَنُفس از نَفس او نَفس گرفت زد همچنان نفس نفس و از نفس فتاد 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹حجرۀ در بسته🔹 آن روز کاظمین چو بازار شام شد دنیا برای بار نهم بی‌امام شد دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت آن‌قدر اشک ریخت که چشمش تمام شد جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام در بارش ملائکه خود، بار عام شد تا سایه‌بان شود به تن زهر دیده‌اش خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد... آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد آن روز ذوالفقار علی در نیام شد آتش نشست در جگر کربلایی‌اش یعنی به رسم خون خدا تشنه‌کام شد... 📝 @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹غریب در وطن🔹 و جنس درد تو از جنس روضهٔ حسن است غریب خانهٔ خود! غربت تو در وطن است چگونه و به چه قیدی؟ چه نام باید داد؟ به ام فضل و به جعده اگر رباب زن است زبان به شکوه گشوده‌ست زهر و می‌داند که این دو روح و دو تن نیست، بلکه یک بدن است... اگر چه با حسن افتاده روی درد دلت ولی حسین هم این بین با تو هم‌سخن است گریز روضه اگر ناگزیر از غم اوست حدیث اشک و غم دیدهٔ اباالحسن است شدند بر تن تو سایه‌بان کبوترها؟ هنوز روی زمین، آفتاب، بی‌کفن است 📝 @ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) مَنْ هَجَرَ الْمُدَاراةَ قَارَبَهُ الْمَكْرُوهُ؛ کسی که سازش و مدارا با مردم را رها کند، ناراحتی به او روی می‌آورد. 📗 بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۶۳ 🔹مدارا با مردم🔹 از دوست اگر دوست تمنا نکنی این پنجره را به روی خود وانکنی غم با دل تنگت آشنا خواهد شد با اهل جهان اگر مدارا نکنی @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹اشکِ کفن🔹 تا آه سینه سوزی، از قلب من برآید هر دم هزار نوبت، جانم ز تن برآید بس کوه غصه بردم، بس خون دل که خوردم پیوسته از لبم جان جای سخن برآید... از بی‌وفایی یار، این بود قسمت من من گریه‌کن بمیرم، او خنده‌زن برآید دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بپیچم ای مرگ همتی کن تا جان ز تن برآید امروز بین حجره، فردا کنار کوچه فریاد غربت من از این بدن برآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من هم ساختن به آتش هم سوختن برآید از بس‌که رفتم از تاب، از بس‌که گشته‌ام آب فریاد آه آهم از پیرهن برآید جا دارد از غم من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید... 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹شوقِ سفر🔹 شب‌نشینانِ فلک چشم ترش را دیدند همه‌شب راز و نیاز سحرش را دیدند تا خدا سیر و سفر داشت همه‌شب، وَز اشک غرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند... هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس او دعا کرد و ملائک اثرش را دیدند... همه سیراب از این چشمۀ رحمت گشتند سائلان بخشش دُرّ و گهرش را دیدند... عمر او آینۀ عمر کم زهرا بود در جوانی همه شوق سفرش را دیدند دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم شعله‌های جگر شعله‌ورش را دیدند هر که پروانۀ شمع غم او شد، هر شب عرشیان سوختن بال و پرش را دیدند... 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹امام غریب🔹 شکسته‌اند قلم‌ها و بسته‌اند دهان‌ها نشسته‌اند قدم‌ها و خسته‌اند توان‌ها نبرده راه به جایی خیال از تو سرودن چه ساکن‌اند زمان‌ها، چه الکن‌اند زبان‌ها چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است که شرح عمر کمت نیست در توان بیان‌ها کم از شکوه تو گفتند راویان احادیث نشسته داغ عظیمی میان سینۀ آن‌ها کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو کشیده خط سیاهی به دور خط و نشان‌ها یکی‌ست لطف و عتابت هر آن که دور شد از تو چشیده است بلاها و دیده است زیان‌ها تویی که مرجع حلُ‌المسائل است نگاهت به ما نگاه بینداز در هجوم گمان‌ها همیشه قصۀ تو می‌خورد گریز به گودال درست لحظۀ آخر بریده است امان‌ها رضا شده‌ست علی‌اکبر و شدی تو حسینش عوض شده‌ست فقط جای پیرها و جوان‌ها دوباره راهی مشهد شدیم و توشۀ ما شد پر از عریضۀ حاجت شبیه نامه‌رسان‌ها غریب‌زاده! قریبِ به اتفاق سپردند که حاجت از تو بخواهیم ای امام جوان‌ها! 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹لیلة‌القدر🔹 امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر، بیا! شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا! آسمانی بی‌کرانی، عاشق دریا شدی آمدی آیینۀ «انسیة‌الحورا» شدی مثل اقیانوس آرام است این بانو ولی در دلش طوفان به پاکردی، مدارا کن علی! «لیلة‌القدر» نگاهش یا علی! اجر تو است او «سلامٌ فیه حتی مطلع الفجر» تو است از ازل در پرده بود، آیینه‌دارش می‌شوی در عبور از کوچه باغِ عشق، یارش می‌شوی قدّ و بالای علی، از چشم زهرا دیدنی‌ست وای‌! وقتی می‌رسد دریا به دریا، دیدنی‌ست ماه، در امواج دریا، دیدنی‌تر می‌شود قدر زهرا با علی فهمیدنی‌تر می‌شود مانده احمد، تا کدامین وجهِ رب را بنگرد؟ روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد؟ ای بلال! امشب اذانی را که می‌خواهی بگو اَشهدُ اَنّ علیاً حجتُ اللهی بگو گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است خوب می‌دانست حیدر بی‌زره هم حیدر است تا مدینه روح را با حاجیان پر می‌دهیم دل به مهر کوثر و دستان حیدر می‌دهیم 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام علیهاالسلام فرازی از یک 🔹 با رایحۀ گل آمد🔹 می‌رسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمۀ توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبۀ یک‌دست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشۀ عشاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریۀ او بود که باران آمد نفس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد مثنوی نام تو را برده تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد می‌رسد قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹زهرای علی🔹 ماه هر شب تا سحر محو تماشای علی‌ست تازه در این خانه زهرا ماه شب‌های علی‌ست چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست چشم زهرا روشن از روی دلارای علی‌ست با شگفتی‌های دنیای علی بیگانه‌ایم این‌که دنیا پیش او هیچ است دنیای علی‌ست بارها با اشک خود زخم علی را بسته است گرمی این دست‌ها تنها مداوای علی‌ست روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا این که محشر خاک پای اوست زهرای علی‌ست یاعلی امضا کند یا فاطمه فرقی که نیست آخرش امضای زهرا عین امضای علی‌ست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹یا علی🔹 یا علی گفت با تمام وجود تا همه عمر با علی باشد با علی باشد و طنین دلش دم به دم ذکر یا علی باشد آمد و چشم خانه روشن شد از حضورش، تلألؤ نورش آمد و جلوه کرد تا با عشق، محو نور خدا، علی باشد خانه یعنی بهشتی از احساس، زن این خانه تا که فاطمه است خانه یعنی جهانی از امید، مرد این خانه تا علی باشد شرح این زندگی فقط عشق است، داستانی که خط به خط عشق است حرفی از درد نیست وقتی که یار دردآشنا علی باشد شب جشن است آمدم مادر! شاعر لحظه‌هایتان باشم شعر زیباست تا زمانی که نور این بیت‌ها علی باشد به دعای تو سخت محتاجم! مهربانِ علی دعایم کن! تا دلم آنچان که می‌خواهی شیعۀ مرتضی علی باشد ورد لب‌های من به لطف شما از ازل ذکر یاعلی بوده لطف کن باز تا که ذکر لبم تا ابد نیز یاعلی باشد 📝 @ShereHeyat
🔹صبح نزدیک است🔹 زندگی جاری‌ست؛ در سرود رودها شوق طلب زنده‌ست گل فراوان است؛ رنگ در رنگ این بهار پر طرب زنده‌ست خاک، حاصلخیز؛ باغ‌های روشن زیتون بهارانگیز دشت‌ها شاداب؛ در شکوه نخل‌ها ذوق رطب زنده‌ست چون شب معراج؛ قبله‌گاه دور دست ما گل‌افشان است وادی توحید؛ در وفور چشمه‌های فیض رب زنده‌ست آفتاب فتح؛ بر فراز خانهٔ پیغمبران پیداست صبح نزدیک است؛ صبح در تصنیف‌های نیمه‌شب زنده‌ست لحظه‌ها سرشار؛ جلوه‌های عشق در آیینه‌ها زیباست عاشقان هستند؛ شعرهای عاشقانه لب به لب زنده‌ست خیمه در خیمه؛ لالهٔ داغ شهیدان روشن است اما گریه‌ها خندان؛ شادمانی‌ها در این رنج و تعب زنده‌ست مادران خاک؛ جانماز خویش را گسترده تا آفاق دست‌های شوق؛ در قنوت گریه‌های مستحب زنده‌ست شرق بیدار است؛ در جهان از هم صدایی‌ها خبرهایی‌ست نام این صحرا؛ روی رنگ و بوی گل‌های ادب زنده‌ست فصل طوفان است؛ سنگ‌ها در دست‌ها آواز می‌خوانند قدس تنها نیست؛ در سراپای جهان این تاب و تب زنده‌ست باد می‌آید؛ بوی گل‌های حماسی می‌وزد در دشت زندگی زیباست؛ عشق در جان جوانان عرب زنده‌ست 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹خانۀ مولا🔹 دلی كه خانۀ مولا شود حرم گردد كز احترام علی كعبه محترم گردد من از شكستن دیوار كعبه دانستم كه هر كجا كه علی پا نهد حرم گردد هنوز روز خوش دشمن است تا آن روز كه ذوالفقار زبان علی دو دم گردد دلی كه جام بلا را كشیده تا خط جور چه احتیاج كه دنبال جام جم گردد قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر كه مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد عزای ماست كه هر سال می‌شود تكرار وگرنه حیف محرم كه خرج غم گردد نه هر كه كشته شود می‌توان شهیدش گفت نه هر سری كه به نی می‌رود علم گردد حدیث عشق و وفا ناسروده می‌ماند مگر كه دست علمدار ما قلم گردد هنوز شعله‌ور از خیمه‌های عاشوراست ز شور شیونی دل مباد كم گردد 📝 @ShereHeyat