eitaa logo
شعر انقلاب
2.5هزار دنبال‌کننده
482 عکس
147 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
التهابی آتشین حمله آورده‌ست با تیغ و تبر از هر طرف اژدهایی که برون آورده سر از هر طرف شهر دارد در دل خود التهابی آتشین بوی خون می‌آید و بوی خطر از هر طرف جمع کرده دور هم با تیغ‌های آخته عده‌ای کور و کری را سیم و زر از هر طرف فتنه است و سخت‌تر از قتل در فرهنگ ما برمی انگیزد هزاران شور و شر از هر طرف.. ‌ای وطن! تصمیم می‌گیرند بر نابودی‌ات عده‌ای با سینه‌های کینه‌ور از هر طرف بشنوید این زوزه‌ها، چشم طمع دارند باز گرگ‌های هار بر این بوم و بر از هر طرف تیغ‌های دشمنان اما نمی‌یابند کام... سینه‌های ماست ایران را سپر از هر طرف منتظر هستیم ای فردای روشن همچنان تا به آغوش تو بگشاییم در از هر طرف :: شاعرا! تا مطربان مسندنشین کشورند ضربه می‌بیند در این کشور هنر از هر طرف ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این راه و رسمش نیست میان نعره‌های وحشیِ مسموم می‌خندند به این جمهوری اسلامی مظلوم! می‌خندند کسانی آن‌سوی این مرزها دارند با نیرنگ به اشک این همه مستضعف محروم می‌خندند اگر صدپاره گردد خاک ما یک روز، خواهی دید چگونه قوم اسرائیل و قوم روم می‌خندند حسین امروز هم در قتلگاه افتاده روی خاک سپاه ظلم بر آن کشتۀ معصوم می‌خندد مگو جز باغ را آتش زدن، درمان دیگر چیست؟ برادر! اعتراضت حق! ولی این راه و رسمش نیست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آخرالزمان عده‌ای عبد جان و جاه و جمال عده‌ای بندگان اموال‌اند دورۀ آخرالزمان یعنی اهل دین در مسیر غربال‌اند سفرۀ آخرالزمان پهن است نان این سفره شبهه‌ناک شده هرکسی از ولیّ جدا بشود بی‌تعارف، بدان هلاک شده طمع کفر، دین ماست رفیق! ضربه‌ها خورده است از اسلام جنگ ما جنگ اعتقادات است حفظ دین مشکل است این ایام متن نهج البلاغۀ مولاست «عُقِدَتْ رَایَتُ الْفِتَنِ»، آری گرگ‌ها هم‌پیاله گردیدند چشم بد دور از وطن، آری سر قتل حسین هم‌دست‌اند شمر و خولی، سنان و ابن‌زیاد مثل امروز که همه جمع‌اند از منافق گرفته تا موساد.. فتنه این روزها نه در کوچه فتنه در عرصۀ مجازی بود پیش آن‌ها که «جنگ» را دیدند این دو هفته ترقه‌بازی بود وضع امروز ما نه چون «شِعب» است وضع ما مثل «خیبر» است امروز این تقلای آخر کفر است تیغ ما زیر حنجر است امروز سایۀ اهل‌بیت بر سر ماست سایۀ تو علی الدوام، حسین! آی دشمن! بترس از شررِ غیرت ملت امام حسین.. این نفس‌های آخر غیبت وعدۀ سبزه روز دیدار است گرد و خاکی که در جهان برپاست آب و جاروی مقدم یار است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سربلند ای میانِ فتنه‌هایِ سختِ دوران سربلند کشتیِ همواره در امواجِ طوفان سربلند هفت‌خوان عشق را پیموده‌ای با جان خویش بوده‌ای همواره در پایان هر خوان سربلند دشمنانت با تمام دشمنی‌ها سربه‌زیر عاشقانت تن به تن با دادن جان، سربلند کرد و ترک و لر، بلوچ و فارس در این سرزمین مانده عمری بر سر یک عهد و پیمان سربلند نیست بیمی از هجوم دشمنت در فتنه‌ها رهبری داری چنان خورشید تابان سربلند این حرم جمهوریِ اسلامیِ ایرانِ ماست هست تا دنیاست با خون شهیدان سربلند کی شود درمانده از فحاشی عفریته‌ها آن‌که شد از مادران پاک‌دامان سربلند سهم جمع دشمنانش یک به یک نابودی است خار چشم دشمنان، می‌ماند ایران، سربلند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
راه حیدر وقتی که مسیر، راه حیدر باشد از کشته شدن دگر چه بهتر باشد ما را ز حرامیان نباشد باکی ما حنجرمان تشنۀ خنجر باشد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
وطن آتش برای شعله‌کشیدن زبانه خواست اما حریفِ بیشه نشد، چون خدا نخواست با پشّه‌ای تفرعن نمرود را شکست رسوایی قریش به یک موریانه خواست پوسید آنکه آرزوی مرگ سرو کرد خشکید آنکه خشکی این رودخانه خواست برخاست دشمن از پی ویرانی وطن افسوس از گلوی رفیقان صدا نخاست! گم شد، به هر طرف نگران شد، شهید شد هرکس نشان خانۀ آن بی‌نشانه خواست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سروهای سرفراز ببین شور را در دل جویبار ببین موج‌ها را چنین بی‌قرار ببین از دل کوه جاری شده خروشنده، سرزنده این چشمه‌سار ببین بر سر صخره‌ها، سنگ‌ها شده هر دم آوار این آبشار گذشته‌ست با شوق دریا شدن چه بی‌تاب از بین هر شوره‌زار به این خاکِ لب‌تشنه جان داده است چو خون در رگ خاک جاری شده ببین سروها سر برآورده‌اند ببین حال صحرا بهاری شده ببین سروها را برافراشته که در هر خزان امتحان داده‌اند ببین نخل‌ها را که بی‌سر شدند ولی یک‌دم از پا نیفتاده‌اند اگر گاه بادی مخالف وزید اگر زوزه‌ای هم به گوش آمده بخوان ای نسیم! از خروش وطن بگو خون گل‌ها به جوش آمده بگو با تبرها و با داس‌ها ببینند دشت پر از لاله را ببینند در برگ‌ریز خزان گل‌افشانی سرخِ هر ساله را به بدخواه این خاک گلگون بگو که مِهر وطن عین ایمان ماست بگو چشم بردار از این سرزمین بگو خاک پاک وطن جان ماست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
رود را گِل کرده‌اند دوربین بر بال می‌بندند کرکسانی چند بر دکل‌های کریهِ بامِ ناسا چشم‌شان بر نعشِ مهسا تا مگر با موجِ گیسویی خطّۀ سرخِ شهیدان را بیاشوبند رود را گِل کرده‌اند تا از آن آبِ گِل‌آلود ماهی‌ای خونین به چنگ آرَند تورشان را می‌برد ناگاه سرفۀ مرداب... شاعران پیش از این گفتند ماه می‌ساید کتان را دیشب اما دیدم ای وای! ماه در پیری می‌اندازد روسری از سر کتایون را چه هوس‌ها در سرِ بانو زلیخاست معرکه‌گیر است این جوان‌پیر! بشنوید از شهرِ ری تیره‌ای غرقِ نحوست از تبار ابن سعد موکب‌العبّاس را آتش زدند فرقه‌ای از دودمانِ شمر نیز مسجدی را در شمیران... از سپاهِ حرمله دیشب حرامی‌ها تا حوالیِ حرَم لشکر کشیدند بر گلوی یک جوانمردِ رشید کف‌زنان خنجر کِشیدند جُرمِ او سربندِ یازهرا در صدایش کُلّنا عباسک یازینب است... ای دریغ از یاد بُردیم از شهیدی این سخن را گاه‌گاهی مثلِ دریا می‌زند موج انقلاب تا به ساحل افکنَد ناگهانی از لجن را شاعرانی خودکُشی کردند در غزل‌هایی سیاه یک نفر آخر سلبریتی جماعت را بگیرد این ملیجک‌های دربار ِالیزابت دلقکانِ عنترک نشنال دلقکانِ سیرک‌های انگلیس... در تلاطم‌های این گرداب شاعرانی را سوارِ موج می‌بینم کرکسانی لاشه‌لیس لاف شاهینی زدند آن‌چنان که شاعرانِ کاسه‌لیس کاسبانی بد پَک و پوز شاعرک‌هایی که حتی نان نمی‌خوردند جز به نرخِ روز! خلسۀ سیگارشان بُرده‌ست تا شبِ تالاب‌های انزلی تا که ماهی قزل آلا به تور آرَند باز شورَش را درآورند چیست درمان این جماعت را غیرِ قرصِ خواب و قرصِ خواب خوابتان بُرده‌ست آیا امشب آیا آفتابی می‌شَوید اهل‌بیت آفتاب شاعرانِ انقلاب؟! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ایران قوی این قوم، مرامش علوی بوده همیشه از بس‌که علی گفته، قوی بوده همیشه ترک و لر و کرد و عرب و شیعه و سنّی در دین محمّد اخوی بوده همیشه.. هشدار که افراط به تفریط می‌افتد با تندروی کندروی بوده همیشه دعوا سر بنزین و حجاب و صف نان نیست دعوا سر ایران قوی بوده همیشه «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» این قصّه اگر می‌شنوی، بوده همیشه ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هم‌چنان کوه استوار زخمیِ امواجِ طوفان شد، ولی قد خم نکرد سوخت در آتش، پریشان شد، ولی قد خم نکرد کشورم؛ این یادگارِ فتنه‌های بی‌شمار بارها درگیرِ شیطان شد، ولی قد خم نکرد هم‌چنان آهن مقاوم، هم‌چنان کوه استوار بی قرارِ داغِ یاران شد، ولی قد خم نکرد مکرِ بدخواهانِ دوران بر سرش آوار شد جسمِ پاکش تیرباران شد، ولی قد خم نکرد در عزای جان‌گدازِ سروهای سرفراز بغضِ او ترکید، گریان شد، ولی قد خم نکرد زیرِ بارِ حادثه، گل‌های سرخش سوختند غرق در خونِ شهیدان شد، ولی قد خم نکرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مدافع حرم اگرچه قافیه‌هایم برای شعر کم است ولی دلیل سرودن تلاطم قلم است سروده‌ام به همین قبله با وضو او را که مثل پردۀ کعبه عزیز و محترم است برای من که در این تکیه‌ها بزرگ شدم شبیه خواهر دل‌سوز بیرق و علم است رسیده است از آن کوچۀ بنی‌هاشم اگر که گاه پر از خاک و گاه غرق غم است قسم به خون شهیدان حضرت زینب که «چادر» از نظر من مدافع حرم است شب گذشته همین شعر شد نماز شبم اذان صبح چنین گفت فرصت تو کم است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُسوه دیروز اُتو کرد با ذوق، آغوش پیراهنت را حالا چگونه ببیند، پوشانده خونت تنت را؟ در بین دلشوره‌هایش، صد بار جان داده این زن تا راه حق زنده باشد، صدها جوان داده این زن زن همسر یک شهید است، زن دختر یک شهید است زن دامنش سبز سبز است، زن مادر یک شهید است در سیل غم ‌ایستاده، اسطورۀ صبر و غیرت زهرا اگر اُسوه باشد، ای مرحبا بر زنیّت! در راه حق ضربه خوردن، پشت دری رو به خانه دنبال حق راه رفتن، در بارش تازیانه وقتی که حق از گلویی بر خاک صحرا بریزد بادا اسارت که حق را در گوش فردا بریزد زن خطبه‌خوان می‌شود تا گوش ستم کر شود باز زن گریه‌کن می‌شود تا مشت ستمگر شود باز ذکر حسین و شهادت، خواهی اگر جان بگیرد از روضه‌های زنانه باید که جریان بگیرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزادی‌ام را دوست دارم من یک زنم آزادی‌ام را دوست دارم ایرانی‌ام، آبادی‌ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند این شغل مادرزادی‌ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی‌ام را دوست دارم می‌گیرمت ای بچّه‌آهوی گریزان آهویی و صیّادی‌ام را دوست دارم دور اتاقش عکس‌هایی از شهیدان سرو دهه‌هشتادی‌ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه‌ام آزادی‌ام را دوست دارم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زن، زندگی، آزادی؟ آتش زدن و شکستن و جلادی! ویران‌تر از این ندیده‌ام آبادی! عریان شدن و به هرزگی رو کردن؟ این است زن و زندگی و آزادی؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
فغان کرکَس ببین نمایش کفتارهای ناکَس را برای مرگ پرستو، فغان کرکَس را ببین که دورهٔ تزویر و عهد شعبده است چنان‌که شعله دم از داغ یاسمن زده است ندیده دیدهٔ دهر اینچنین مداهنه‌ای که سنگ ناله کند در شکست آینه‌ای رفیق! فتنه، گریبان‌دریده آمده است برهنه آمده، گیسوبریده آمده است.. بهانه کرده غم درگذشت مهسا را که آشکار کند خوی داعش‌آسا را بهانه کرده که خنجر به نای دین بکشد که چادر از سر ناموس مؤمنین بکشد تو ای حرامی! اگر داغدار دلبندی چرا کتاب خدا را در آتش افکندی؟ تو ای حرامی! اگر واقعاً عزاداری چرا چنین پی فرصت برای کشتاری؟ قسم به سوز دل فاطمه به آه علی بسوزد آن‌که جدا شد رهش ز راه علی نه با حرارت دنیا، که با لهیب جحیم نه با عِقاب زمینی که با عذاب الیم بمیرد آن‌که به اسلام خود خیانت کرد بسوزد آن‌که به ارباب ما اهانت کرد بمیرد آن‌که شعاری علیه رهبر داد گلو به گاله درید و‌ سزای خود سرداد بسوزد آن‌که به آتش کشید پرچم را چقدر یاد من انداخت ابن‌ملجم را بمیرد آن‌که فقط هرزگی‌ست کردارش شرار هاویه خیزد ز گیس فِردارش بسوزد آن‌که به نام جدال با سرکوب کپیده آن‌سوی مرز و دمیده در آشوب کسی که جملۀ سالم از او‌ ندیده کسی نمای اهل تفکر به خود گرفته بسی لگد به توپ بزن، فیلسوف دهر شوی! لگد به توپ بزن، قاب عکس شهر شوی!.. لگد به توپ بزن، صاحب‌احترام شوی! لگد به توپ بزن، لیدر قیام شوی! لگد به توپ بزن، منکِر محرّم شو لگد به توپ بزن، یاوه‌باف اعظم شو.. بگویم البته مابین خیل فوتبالیست عزیز دل، بسیار است و شُکرشان باقی‌ست بس است از قِبَل انقلاب، فَربه شدن شبیه کرگدن این‌گونه ضد ضربه شدن بس است، یک شبه دارای مال مفت شدن شبیه گردن فیل این‌چنین کلفت شدن هزار لعنت و نفرین، هزار آب دهن به هر فریم سلبریتیان بی‌میهن چه خوب، باطن خود را نشانمان دادند برای دشمن صدساله دُم تکان دادند شده‌ست عادت این لودگان دوزاری به کار بستن این شیوه‌های تکراری مُدام خوش‌گذرانی و بعد، نالیدن سپس مقابل بیگانه پوزه مالیدن الا ندیده وطن غیر پاچه‌‌گیری‌تان و در مقابل اغیار، سربه‌زیری‌تان برای قوم شما که، وطن گلستان است کویر و ساحل و جنگل چپاولستان است برای قوم شما عیش و نوش، آزاد است هرآنچه را که هوس می‌کنید، آماده‌ست شعار و دعوی آزادی از چه سردادید شما که تیرهٔ از هفت دولت آزادید به انقلاب زدید اتهام جلّادی به سینه سنگِ زن و زندگی و آزادی دلیل سوزشتان درگذشت مهسا نیست تمام درد شما، یک کلام، «عریانی»‌ست ولی به فضل الهی حجاب پابرجاست حجاب سایهٔ زهرا به روی کشور ماست ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
گرگ‌ها گرگ‌ها تشنه به خون در رمۀ میشانند شامگاه است و شبانان همه دلریشانند تشنگان! در گذر چشمه مواظب باشید دشنه در دست بر این جاده بد اندیشانند گرگ و میشِ سحر و تشنه به خون پشت سرند شبروانند که در خرقۀ درویشانند کفر گیسوی که این‌سان زده راه دلشان؟ مست در مسجد آدینه چه بد کیشانند از خدایی -که ندارند- سخن می‌گویند گاه اگر مسأله‌آموز کم و بیشانند مست از شرب یهودند و مسلمان فرنگ گر چه گفتند شما را همگی خویشانند باز با رنگ دگر پشت نقاب آمده‌اند باز در جمع شما تفرقه‌اندیشانند فتنه‌انگیزتر از پیش در این قافله‌اند فتنه‌انگیزترین قوم به راه ایشانند جمله با راهزنان سر به یک آخور دارند گرگ‌هایند اگر در رمۀ میشانند پرده‌ها یکسره می‌افتد یک روز ای قوم که در آن محکمه یکسر سر در پیشانند! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
تصویر آزادی؟! دشنام بر لب، دشنه در دست تصویر آزادی همین است؟ داده‌ست از نو رومی روم تیغی به دست زنگی مست مثل همیشه شاه دزدان سگ را گشود و سنگ را بست آتش بیار این هیاهو زلفی که با هر باد پیوست این فتنه بند تار مویی‌ست! این کوچه بن‌بست است بن‌بست! دور است دور از ملک پرهیز چشمان هیز دزد تردست باران کجایی؟ این خیابان از خط خطی‌ها خاطرش خست چرک دروغی سخت بدخط روی در و دیوار مانده‌ست این پرچم از نو زخم برداشت رقصید و باز از پای ننشست جمهوری مظلوم ما ماند این دلشکسته کوه، نشکست ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
موج سکوت! در کنگره‌ها، همیشه در تکرارند پیش از من و تو، منتخب هر بارند امروز پی شکستن آینه‌ها از کوچۀ شعر، سنگ برمی‌دارند برخیز! وطن، وطن‌سُرا می‌طلبد در موج سکوت‌ها، صدا می‌طلبد ای شاعر آب از آسیاب افتاده! «امروز» وطن شعر تو را می‌طلبد دیروز به اسم شهدا نان خوردند با شهرت خود نان فراوان خوردند امروز نمک به زخممان پاشیدند آن‌ها که نمک از این نمکدان خوردند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
این خاک بپرس از لاله‌های بی‌نشان نام و نشانش را بخوان با صخره‌ها شعر بلند و جاودانش را به دریاها بگو از طعنۀ طوفان هراسی نیست نخواهد داد حتی یک وجب این خاک جانش را بگو این باغ از خورشیدهای سرخ سرشار است چه عطر دل‌نشینی مست کرده آسمانش را بخوان این شروه را با مادر پیری که مثل گل به دست خود کفن کرده‌ست جسم نوجوانش را.. به آه خویش برپا کرده‌ام کوه سترگش را به اشک خویش جاری کرده‌ام رود روانش را کنار مرزهایش آرش از نو می‌زند لبخند دوباره می‌برد بر شانه‌ها تیر و کمانش را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
ماندیم بر این عهد ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم سامان نگرفتیم در آیینۀ منصور تا در ره تو از سر و سامان نگذشتیم در بوته گر انداختمان گردش ایام از مرتبۀ خون شهیدان نگذشتیم جان بود که امکان گذر کردن از آن بود جان بود، گذشتیم، ز جانان نگذشتیم تردید نکردیم و در آشوب حوادث از هر چه گذشتیم از ایران نگذشتیم ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خاک کهن این نسل رضاخانی دلباختۀ غرب از غرب چه آموخته؟! عریانی زن را فرهنگ جز این نیست در اندیشۀ این‌ها یعنی به نمایش بگذارند بدن را شاید هم اگر فرصتش افتاد به نقشی آسان بفروشند در این تیمچه تن را این طایفه حتماً که به یک چشم نبیند در آتش و خون کودک اوکراین و یمن را ای کاش که این مدعیان باز بخوانند تاریخ چهل سالۀ این خاک کهن را هیهات که افتاده ببینند تبرها این سبزترین سرو سرافراز چمن را ما سینه‌زن آل عباییم و نخواهیم زیر عَلَم اجنبیان سینه‌زدن را ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
به چه قیمت؟ سهراب! شدی تَهْمتَن! اما به چه قیمت؟ دشمن‌شکن و صف‌شکن! اما به چه قیمت؟ زیباست تماشای نبرد دو دلاور در معرکه‌ای تن‌به‌تن اما به چه قیمت؟ آلوده به خون گاهی و آلوده به تهمت معروف شد این پیرهن اما به چه قیمت؟ آزادی گل‌های چمن حرف قشنگی‌ست پرپر شدن نسترن اما به چه قیمت؟ ای آینه همرنگ جماعت شو و خوش باش! همرنگ جماعت شدن اما به چه قیمت؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
در سایۀ آفتاب در سایۀ آفتاب و نور ماه است دستان شب از میهن ما کوتاه است جمهوری اسلامی ایران، آری! این خیمۀ امروز رسول‌الله است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُمّت واحده خیرخواه توام از نور سخن می‌گویم از هراسِ شب دیجور سخن می‌گویم شب دیجور، شب دلهره و کابوس است چقدر آه که در سینۀ ما محبوس است ما همه آل رسولیم، نه از آل سعود با خلیلیم نه با آتش کفر نمرود من از این وصلۀ ناجور سخن می‌گویم از هراسِ شب دیجور سخن می‌گویم فتنه و آل سعودند که همزاد هم‌اند تا پریشان شدن امت ما هم‌قسم‌اند شب دیجور رسیده‌ست! بگو: بیدارم! از مسلمان‌کشی شام و یمن بیزارم! بسته شد رو به نسیم سحری پنجره‌ها خشک شد بین سکوت من و تو حنجره‌ها در سکوت من و تو آینه را آه گرفت از بد حادثه در اول شب، ماه گرفت به خداوندِ علی، اهل جدل نیست زبان که چنان روز عیان است و چه حاجت به بیان گوش من پر شده از زوزۀ سگ‌های نفاق مرتدم من! نه به حکم تو، به فتوای نفاق روح فریاد و جهاد است که تکفیر شده با سکوت است که این ظلم فراگیر شده قبلۀ اول ما در دل آتش تنهاست صحن آن مسجدِ مظلوم، پر از زخمی‌هاست خون پیغمبر اسلام به جوش آمده است مصحف نور در آتش به خروش آمده است کفر، راضی به همین گونه پریشانی‌هاست خنده‌هایش به همین گونه مسلمانی‌هاست گفتگو کن که به ترسیم رسالت برسیم با سکوت آه بعید است به وحدت برسیم از روایات صحیحی که رسیده‌ست بگو از پیمبر که فقط رنج کشیده‌ست بگو از پیمبر که به جز صدق و صفا هیچ نگفت از پیمبر که به جز حرف خدا هیچ نگفت آیه‌های لب پاکش همه قرآن باشد دور از هرچه پریشانی و هذیان باشد آبرو یافته انسانیت از آبرویش امت واحده بوده‌ست همه آرزویش خیرخواه توام از نور سخن می‌گویم از شکست شب دیجور سخن می‌گویم آخر این شب، شب دیجور سحر می‌گردد ... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اُمّت عاشق بر اُمّت عاشق و مقاوم صلوات بر منتظر حضرت قائم صلوات بر مالک اشتر و سپاه قدسش بر روح بلند حاج قاسم صلوات ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab