eitaa logo
شعر انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
824 عکس
260 ویدیو
4 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلا تا قدس حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است در تنور سینه‌ها آتش‌فشانی مانده است مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است تازگی‌ها هرطرف رو می‌کنی روز خداست مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست با علی همراه شو، میزان علی مرتضاست غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است ای خمینی‌باوران! دنیا جمارانی شده‌ست ای مسلمان! وقت تجدید مسلمانی شده‌ست شهر را یک‌روز می‌بینی چراغانی شده‌ست کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده‌ست منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد دشمنی بسیار و فتنه بی‌حد و بدعت زیاد بزدل و کج‌فهم و سازش‌کار و بی‌غیرت زیاد کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم! عزّت زیاد! در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین خوش به حال آن‌که تا آخر بماند با حسین لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا... حسین هرکه عزم کربلا دارد بگوید «یا حسین» بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرد میدان هنگام حماسه تیغ بران بودی همرزم دلاور شهیدان بودی هربار که انقلاب سربازی خواست سردار همیشه مرد میدان بودی ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سفیر صلح سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا! تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا حبیب! مسلم! ابوذر! بریر! حنظله! سلمان! تو وارث عطش قاسم و شکوه سلیمان! نه فاتح و نه سپهبد، نه ذوالفقار و نه سردار برای نام تو تنها «شهید» بود سزاوار و صلح معنی سازش نداشت در دل تنگت سفیر صلح! کجایی؟ کجاست تیر و تفنگت؟ قسم به عاشقِ غمگینِ مهربانِ درونت قسم به راه عزیزت، قسم به سرخی خونت که خطّ قرمز تو مرزهای دین و وطن بود و خطّ اشک یتیمان بی‌پناه یمن بود چه دست‌ها که گرفتی، چه شانه‌ها که تکاندی چه خنده‌ها که به لب‌های ناامید نشاندی نمانده‌ است پس از تو برای شام چراغی چگونه خوب بخوابند کودکان عراقی؟ چه غم؟ که بیدِ ستبری‌ست یادگارِ جنونت جهادِ زنده به نامت، جهادِ زنده به خونت هنوز خاک شریف است و هر گلی که بروید شمیم عطر تو دارد برای هر که ببوید ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دو مرد میدان دو تک‌ستاره که از نور باخبر بودند به گوش خستۀ شب، مژدۀ سحر بود دو تا کبوتر هم‌بال و پر شدند آخر دو هم‌مسیر که تا عرش همسفر بودند دو دست‌شستۀ از جان، دو مرد میدان که به وقت حادثه‌ها در دل خطر بودند دو تربیت‌شده در پای درس عاشورا که در برابر جولان تیغ، سر بودند دو تا شهید که چیزی نماند از تنشان دو تا شهید که انگار یک نفر بودند خوشا به حال شهیدان که با شهادتشان به وقت چیرگی مرگ، باهنر بودند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خورشیدی شدی گم کرده چنان شب‌زدگان فردا را خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را خورشید شدی، دمیدی از نو در خون خونِ تو مگر به خود بیارد ما را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نگین سلیمان حاشا که شعلۀ تو بسوزاند ای دیو! این نگین سلیمان را بر خاک ریخت خون شهید ما تا نشکنند حرمت ایران را آن سوی مرزِ واهمه جنگیده هرجا که حرف خوف و خطر بوده هرجا که جاده خوانده، سفر کرده هرجا که تیغ سر زده، سر بوده ای غیرت زمانۀ ما، ای مرد! این خانه با نگاه تو ایمن شد چون تیر آرش، از خط خونِ تو مرز دقیق عشق معیّن شد تو قلّۀ بلند دماوندی ضحّاک‌ها به دست تو در بندند آنَک شکوه سلسله‌های خشم تا با تو روز رزم بپیوندند تا هست، این شهید وطن زنده‌ست در هر شعار مرگ بر آمریکا چیزی نمانده تا تپش این خشم تا انفجار مرگ بر آمریکا ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
صحن قدس روز تشییع پیکر پاکش همه جا غرق در تلاطم بود وسعتِ «صحن جامع رضوی» کشت‌زار خروش مردم بود حاج قاسم میان جمعیت با امام رئوف نجوا داشت بر لبش آیۀ تبسم بود این تبسم چقدر معنا داشت! از همان دور، از دل تابوت گفت: «سلطان طوس! ممنونم» با دعای شما شهید شدم من به این بارگاه مدیونم او که پولاد‌مرد میدان بود باز پل زد به پنجره‌فولاد با همان دستِ از تن‌ افتاده دل خود را به دست آقا داد مردی از «صحن انقلاب» آمد گل پرپر، به شوق ریشه رسید گل سرخی که ارباً اربا بود انقلابی‌تر از همیشه رسید «صحن رضوان» به وجد آمده بود چون که زیبایی‌اش دو چندان شد خون «صحن غدیر» می‌جوشید «صحن کوثر» گلاب‌باران شد «صحن آزادی» حرم هرگز در حصار قفس نمی‌افتد تا که آزادمردها باشند «صحن قدس» از نفس نمی‌افتد به شهید حرم نگاه کند هر کسی که به عشق مشکوک است «صحن جمهوری» امام‌رضا ساعت آفتابی‌اش کوک است بغض نقّاره‌خانه چندین‌بار در غم خادمی عزیز شکست با هیاهوی کفش‌داری‌ها روی تابوت او غبار نشست غرفه‌ها، بقعه‌ها پر از حسرت حجره‌ها غرق در پریشانی همه زیر رواق‌ها گفتند: «مرحبا قاسم سلیمانی!» یا امامِ رضا! منِ شاعر کاش می‌شد ملازمت باشم! دعبلِ تو که نه، ولی ای کاش دعبلِ حاج قاسمت باشم! ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زنده‌تر از دیروز هی چشم به فردای زمین می‌دوزی افتاد سرت به پای این پیروزی هر چند که امروز شهیدت کردند ای شیخ نمر، زنده‌تر از دیروزی ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شیخ شهیدان شهر نعره‌زنان ایستاد بر سر میدان شهر رِند خیابان عشق، شیخ شهیدان شهر حیله و ترفند را، مکر و زد و بند را کیست که رسوا کند در بِده بِستان شهر! شیخ شبی با چراغ آمد و پیدا نکرد گفت کجا گم شدی ایّهاالانسان شهر زاهد خلوت‌نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت بر سر پیمان شهر این‌همه نیرنگ چیست؟ قصّۀ امروز نیست دوش به ما گفته بود پیر جماران شهر... غیرت اگر گل کند، زین برِ دُلدُل کند، بر سرِ نی کی رود قاری قرآن شهر «سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست هر که در این حلقه نیست» نیست مسلمان شهر شیردلان بعد از این از تو حکایت کنند از تو روایت کنند تعزیه‌خوانان شهر ✍🏻 🏷 🗓 ۱۲ دی‌ماه؛ سال‌روز شهادت شیخ نمر باقرالنمر توسط جلادان آل سعود [سال۱۳۹۴] 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اَینَ عمّار ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان یک سالِ تمام، اَینَ مالک خواندی! آرام مگیر! اَینَ عمّار بخوان ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عزیزِ سفرکرده کجاست آن که دلش چشمه‌سار حکمت بود کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود کجاست آن که وجودش نثار قرآن شد کجاست آن که دلش آشنای عترت بود کجاست آن که به یک عمر چون طلیعۀ صبح صبور و صالح و صدیق و با صلابت بود قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح چراغ باور و مصباح هر هدایت بود شب از طهارت روحش هزار خاطره داشت مگر که نافلۀ او هزار رکعت بود؟ چه عاشقانه گره خورد کربلا و نماز به سجده‌هاش که با عطر مهر تربت بود شب از ستارۀ اشکش فروغ کثرت داشت اگرچه پرتویی از آفتاب وحدت بود «وَ مَن یُهاجِر» قرآن در او تجلی کرد مجاهدانه همه عمر گرم هجرت بود همیشه در سر او شوق کار خالص بود همیشه در دل او آرزوی خدمت بود جهان دین و سیاست همیشه اذعان داشت سیاستش همه آیینۀ دیانت بود غبار فتنه چو برخاست او چنان عمار بصیر و صاحب فکر و بلندهمت بود شکست هیمنۀ فتنه‌های دوران را به آن کلام که لبریز از صراحت بود نشان اهل جهان داد پایداری را همان که اسوۀ ایثار و استقامت بود چه عاشقانه در این فاطمیه رحلت کرد کسی که در دلش از فاطمه محبت بود مگر قرار نهاده‌ست با سلیمانی برای سیزده دی که روز رحلت بود اگرچه ماتم او موجب تأثر شد، اگرچه ضایعۀ رحلتش خسارت بود، همیشه در دل تاریخ نام او باقی‌ست که آن عزیزِ سفرکرده بی‌نهایت بود ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عمّار ولی اَلسَّلام ای خادم اسلام و قرآن، اَلسَّلام ای عَلَم در عِلم، ای علامۀ عالی‌مقام علم را از نور مصباح هدایت یافتی هرچه در توحید داری از ولایت یافتی در هجوم فتنه‌ها یار ولی بودی و بس در تمام عمر عمّار علی بودی و ‌بس فلسفه، اخلاق، عرفان و کلامت یک طرف آن حمایت‌های دائم از امامت یک طرف این ولایت‌محوری مشهور عام و خاص بود آبرو و اعتبارت در کف اخلاص بود تو به منطق پرده از روی نفاق انداختی تو به جدّ و جهد، دِینت را به دین پرداختی ما که در آثار تو خیر فراوان دیده‌ایم هرکجا جای تو خالی بود خسران دیده‌ایم سرنوشتت آنچه عمری می‌نوشتی می‌شود با شهیدان روح پاک تو بهشتی می‌شود تو شهیدی زنده بودی، غربتت مشهود بود شاهد مظلومی تو مهدی موعود بود ای دل دریایی‌ات، همواره «صَبّارٌ شَکور» حکمت و علم تو از سرچشمۀ «اَلعِلمُ نور».. اعتلای علمی‌ات را تا قیامت، قم گواه «يَرفَعِ اللَّهُ الّذِينَ آمَنُوا مِنكُم...» گواه همدم علامه و تفسیر المیزان شدی در حریم اهل‌بیت آکنده از قرآن شدی.. طرح نو آوردی و سقف فلک بشکافتی نقشۀ این راه را، «طرح ولایت» یافتی «راه حق» تو صراط المستقیم انقلاب رسم تو خط امام و مکتبت اسلام ناب فرقه‌ای که طالب اسلام امریکایی‌اند با وجود منطقت محکوم بر رسوایی‌اند باید اکنون در زکات علم تو همت گماشت با همه آثار تو توفیق حشر و نشر داشت ای مقاوم در هجوم فتنۀ خناس‌ها ای دلت مجروح از دست ولی‌نشناس‌ها در مصاف خصمِ قرآن، تیغ برهان داشتی تو مدادی افضل از خون شهیدان داشتی ای قلم در دست تو تفسیری از «ما یسطرون» ای عروجت معنی «انا الیه راجعون» داغ ما در سالگرد حاج قاسم تازه شد داغ رهبر در غم هجر تو بی‌اندازه شد اینک «اَلحِقنی بِنور عِزّکَ الاَبهَج» بخوان با امام عارفان همصحبت بهجت بمان شاهد اوج جهاد و اجتهادت حیدر است در جنان اجر تو «جامی از زلال کوثر» است.. ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab