eitaa logo
شعر انقلاب
2.7هزار دنبال‌کننده
547 عکس
174 ویدیو
2 فایل
انقلاب اسلامی ایران در آینۀ شعر ارسال پیام: @Shaere_Enghelab
مشاهده در ایتا
دانلود
پرواز در آتش روح بلندت جلوۀ ایثار سردار پرواز کردی تا حضور یار سردار از کاروان شاهدان جا مانده بودی در غربت تقدیر تنها مانده بودی مردان روز رزم و غیرت رفته بودند صیاد و خرازی و همت رفته بودند بر حاج احمد کاظمی‌ها گریه کردی با سوز دل، پنهان و پیدا گریه کردی نوبت به نوبت دوستان رفتند و ماندی در حجلۀ دل داغ یاران را نشاندی با خویش می‌گفتی چرا تأخیر کردم رفتند همرزمان ولی من دیر کردم گفتی که از روی رفیقان شرمگینم رفتند تا معراج و... پابست زمینم انگار قسمت بود بال و پر بگیری جای تأسف داشت در بستر بمیری پر شد مشام جانت از سیب بهشتی پرواز در آتش! چه زیبا سرنوشتی پرواز تو زیباترین پرواز، ای مرد! پایان تو زیباترین آغاز، ای مرد! مانند ققنوسی که در آتش بمیرد از شعله‌ات صد «حاج قاسم» پر بگیرد دستت مسیر استقامت را نشان داد یعنی که باید پیش پای عشق جان داد اهریمن جانی بداند! سربه‌داریم صدها سلیمانی علم بر دوش داریم از دست سرداری اگر پرچم بیفتد حاشا که بر ابروی لشکر خم بیفتد سردار دیگر پرچم‌افراز است اینجا شور شهادت شوق پرواز است اینجا ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
اذن شکفتن انگار جهان از غم تو پیر شده داغ تو بزرگ است و جهانگیر شده هر چند که از ساقه جدا شد دستت آن شاخه، هزار بار تکثیر شده ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
دلتنگ چشمان توام دلتنگ چشمان توام، بسیار در بسیار آن چشم‌ها، آن چشمه‌های جاری و بیدار لبخند تو یادآور آیات رحمت بود اخم تو تفسیر اشداء علی الکفار رفتی و تنها مانده فرزند شهیدی که بی تو برای او یتیمی می‌شود تکرار مثل تو دیگر نیست بین ما علمداری قاسم! علم را با همان دست قلم بردار نام تو قسمت کرده بین ما شجاعت را دشت شهامت! کوه طاقت! اسوۀ ایثار! راه تو راه کربلایی‌های تاریخ است یاد تو خواهد ماند در دل‌هایمان سردار ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آن مرد... تماشا کن تکان شانه‌ها را حکایت کن غم پروانه‌ها را از آن مردی بگو که تکیه دادیم به عکس او ستون خانه‌‌ها را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
عطر زیارت‌نامه رفتی ولی چشمانِ ما پر بود از باران در زیر برفِ غربت و در فصل یخبندان مثل پدر بودی عزیز و مهربان یعنی با تو نمی‌شد کودکی بی‌تاب و سرگردان.. هر جا که مظلومی تو را می‌خواند، می‌رفتی تا سوریه، تا غزه، تا بغداد، تا لبنان در خاک غمگینی اگر پای تو وا می‌شد باران به باران عشق می‌بارید و الرحمان آن شب که آتش سوخت جان و پیکر ما را عطر شهادت داشت بغض و گریۀ ایران اما فراقت را چگونه تاب آوردیم؟ مایی که لبریزیم از داغت پس از طوفان بعد از تو حتی روزهای مهربانی رفت این دردها هرگز به آسانی نشد جبران عطر زیارت‌نامه از گلزار می‌آید حتما شهیدانند هر شب پیش تو مهمان ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
مثل حاج قاسم... ای کاش همیشه یار قائم باشیم در سنگر عاشقی مقاوم باشیم در جبهۀ تبیین و جهاد امروز ای کاش که مثل حاج قاسم باشیم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سلیمانیِ فردا بعد از تو دلم خون و دو چشمم همه دریاست در خیمهٔ قلبم همه شب سوگِ تو برپاست آدینهٔ هر هفته، حوالی سحرگاه در دفتر شعرم دو سه خط روضه مهیّاست برگشت ورق بعد تو، تاریخ عوض شد هر جمعهٔ دیماه برایم شب یلداست لا نَعلمُ مِنکَ به جز از خدمت و اخلاص وَ نَشهدُ اَن‌ّ که مقامات تو والاست یک عمر عزادار غم فاطمه بودی چندی‌ست عزادار تو صدیقهٔ کبراست.. آمادهٔ رزمیم که در مکتب قاسم در راه خدا کشته شدن شهد مصفّاست هرچند که امروز سلیمانیِ ما نیست هر کودک این خاک، سلیمانی فرداست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهید عارف وسط خطابۀ توحیدش زاهد بعد از نماز پرتردیدش از گمشدۀ خویش _خدا_ می‌گفتند آنی که شهید آشکارا دیدش ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سردار دل‌ها تا روضۀ قاسم میان شهر برپا شد دنیا ز هم پاشید و دل‌ها ارباً اربا شد تا شاعران از کربلایی بودنش گفتند انگشتری در قتلگاه یار پیدا شد جغرافیای قلب او از بس که وسعت داشت آخر پناه مردم مظلوم دنیا شد با رودها پیوند خورد از بس که چشمانش او باعث بیداری امواج دریا شد درگیر باران می‌کند تا سال‌ها ما را ابری که صبح جمعه بغض کهنه‌اش وا شد دنیا به چشمش دید سرباز جمارانی با جان‌فشانی‌های خود سردار دل‌ها شد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
خورشیدی شدی گم کرده چنان شب‌زدگان فردا را خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را خورشید شدی، دمیدی از نو در خون خونِ تو مگر به خود بیارد ما را ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
آیۀ خورشید از سرزمین صبح می‌آمد از کوچه‌های شرقی ایمان در دست‌هایش آیۀ خورشید در چشم‌هایش سورۀ باران مردی که محکم بود مثل کوه مردی که جاری بود مثل رود مردی که از ایل پرستوها مردی که از نسل شقایق بود مردی که می‌فهمید صحرا را مردی که با آهو رفاقت داشت مردی که با گل‌‌ها سخن می‌گفت مردی که به دریا شباهت داشت با قاصدک‌ها متحد می‌شد با مرکب طوفان سفر می‌کرد از آب و از آتش نمی‌ترسید راحت به خط می‌زد، خطر می‌کرد آوارگی بچه‌گنجشکی آرامش او را به هم می‌ریخت پژمردگی غنچه‌ای کوچک در چشم‌هایش طرح غم می‌ریخت ‌در سنگر امید می‌جنگید زخمی، ولی غرق تبسم بود او پاسدار صلح و آرامش او حافظ لبخند مردم بود از سرزمین صبح می‌آمد با کولۀ بیدارخوابی‌ها می‌رفت تا فردای روشن‌تر می‌رفت تا آن‌سوی آبی‌ها ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشانی یک عمر دلم غصۀ مولا خورده‌ست تا حکم شهادت من امضا خورده‌ست دانید چرا نشانی از دستم ماند؟ آن دست به خاک پای زهرا خورده‌ست ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab