اُسوه
دیروز اُتو کرد با ذوق، آغوش پیراهنت را
حالا چگونه ببیند، پوشانده خونت تنت را؟
در بین دلشورههایش، صد بار جان داده این زن
تا راه حق زنده باشد، صدها جوان داده این زن
زن همسر یک شهید است، زن دختر یک شهید است
زن دامنش سبز سبز است، زن مادر یک شهید است
در سیل غم ایستاده، اسطورۀ صبر و غیرت
زهرا اگر اُسوه باشد، ای مرحبا بر زنیّت!
در راه حق ضربه خوردن، پشت دری رو به خانه
دنبال حق راه رفتن، در بارش تازیانه
وقتی که حق از گلویی بر خاک صحرا بریزد
بادا اسارت که حق را در گوش فردا بریزد
زن خطبهخوان میشود تا گوش ستم کر شود باز
زن گریهکن میشود تا مشت ستمگر شود باز
ذکر حسین و شهادت، خواهی اگر جان بگیرد
از روضههای زنانه باید که جریان بگیرد
✍🏻 #سعیده_کرمانی
🏷 #شعر_پایداری | #بانوی_فاطمی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آزادیام را دوست دارم
من یک زنم آزادیام را دوست دارم
ایرانیام، آبادیام را دوست دارم
هم مادر و مادربزرگم خانهدارند
این شغل مادرزادیام را دوست دارم
مُهر مرا از جانمازم باز برداشت
با کودک خود شادیام را دوست دارم
میگیرمت ای بچّهآهوی گریزان
آهویی و صیّادیام را دوست دارم
دور اتاقش عکسهایی از شهیدان
سرو دهههشتادیام را دوست دارم
در شهر، آزادی اسیر این و آن است
در خانهام آزادیام را دوست دارم
✍🏻 #زهرا_سپهکار
🏷 #بانوی_ایرانی | #آزادی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
زن، زندگی، آزادی؟
آتش زدن و شکستن و جلادی!
ویرانتر از این ندیدهام آبادی!
عریان شدن و به هرزگی رو کردن؟
این است زن و زندگی و آزادی؟
✍🏻 #حسن_زرنقی
🏷 #حوادث_اخیر | #آزادی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فغان کرکَس
ببین نمایش کفتارهای ناکَس را
برای مرگ پرستو، فغان کرکَس را
ببین که دورهٔ تزویر و عهد شعبده است
چنانکه شعله دم از داغ یاسمن زده است
ندیده دیدهٔ دهر اینچنین مداهنهای
که سنگ ناله کند در شکست آینهای
رفیق! فتنه، گریباندریده آمده است
برهنه آمده، گیسوبریده آمده است..
بهانه کرده غم درگذشت مهسا را
که آشکار کند خوی داعشآسا را
بهانه کرده که خنجر به نای دین بکشد
که چادر از سر ناموس مؤمنین بکشد
تو ای حرامی! اگر داغدار دلبندی
چرا کتاب خدا را در آتش افکندی؟
تو ای حرامی! اگر واقعاً عزاداری
چرا چنین پی فرصت برای کشتاری؟
قسم به سوز دل فاطمه به آه علی
بسوزد آنکه جدا شد رهش ز راه علی
نه با حرارت دنیا، که با لهیب جحیم
نه با عِقاب زمینی که با عذاب الیم
بمیرد آنکه به اسلام خود خیانت کرد
بسوزد آنکه به ارباب ما اهانت کرد
بمیرد آنکه شعاری علیه رهبر داد
گلو به گاله درید و سزای خود سرداد
بسوزد آنکه به آتش کشید پرچم را
چقدر یاد من انداخت ابنملجم را
بمیرد آنکه فقط هرزگیست کردارش
شرار هاویه خیزد ز گیس فِردارش
بسوزد آنکه به نام جدال با سرکوب
کپیده آنسوی مرز و دمیده در آشوب
کسی که جملۀ سالم از او ندیده کسی
نمای اهل تفکر به خود گرفته بسی
لگد به توپ بزن، فیلسوف دهر شوی!
لگد به توپ بزن، قاب عکس شهر شوی!..
لگد به توپ بزن، صاحباحترام شوی!
لگد به توپ بزن، لیدر قیام شوی!
لگد به توپ بزن، منکِر محرّم شو
لگد به توپ بزن، یاوهباف اعظم شو..
بگویم البته مابین خیل فوتبالیست
عزیز دل، بسیار است و شُکرشان باقیست
بس است از قِبَل انقلاب، فَربه شدن
شبیه کرگدن اینگونه ضد ضربه شدن
بس است، یک شبه دارای مال مفت شدن
شبیه گردن فیل اینچنین کلفت شدن
هزار لعنت و نفرین، هزار آب دهن
به هر فریم سلبریتیان بیمیهن
چه خوب، باطن خود را نشانمان دادند
برای دشمن صدساله دُم تکان دادند
شدهست عادت این لودگان دوزاری
به کار بستن این شیوههای تکراری
مُدام خوشگذرانی و بعد، نالیدن
سپس مقابل بیگانه پوزه مالیدن
الا ندیده وطن غیر پاچهگیریتان
و در مقابل اغیار، سربهزیریتان
برای قوم شما که، وطن گلستان است
کویر و ساحل و جنگل چپاولستان است
برای قوم شما عیش و نوش، آزاد است
هرآنچه را که هوس میکنید، آمادهست
شعار و دعوی آزادی از چه سردادید
شما که تیرهٔ از هفت دولت آزادید
به انقلاب زدید اتهام جلّادی
به سینه سنگِ زن و زندگی و آزادی
دلیل سوزشتان درگذشت مهسا نیست
تمام درد شما، یک کلام، «عریانی»ست
ولی به فضل الهی حجاب پابرجاست
حجاب سایهٔ زهرا به روی کشور ماست
✍🏻 #محمدحسین_رشیدی
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه | #سلبریتی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
گرگها
گرگها تشنه به خون در رمۀ میشانند
شامگاه است و شبانان همه دلریشانند
تشنگان! در گذر چشمه مواظب باشید
دشنه در دست بر این جاده بد اندیشانند
گرگ و میشِ سحر و تشنه به خون پشت سرند
شبروانند که در خرقۀ درویشانند
کفر گیسوی که اینسان زده راه دلشان؟
مست در مسجد آدینه چه بد کیشانند
از خدایی -که ندارند- سخن میگویند
گاه اگر مسألهآموز کم و بیشانند
مست از شرب یهودند و مسلمان فرنگ
گر چه گفتند شما را همگی خویشانند
باز با رنگ دگر پشت نقاب آمدهاند
باز در جمع شما تفرقهاندیشانند
فتنهانگیزتر از پیش در این قافلهاند
فتنهانگیزترین قوم به راه ایشانند
جمله با راهزنان سر به یک آخور دارند
گرگهایند اگر در رمۀ میشانند
پردهها یکسره میافتد یک روز ای قوم
که در آن محکمه یکسر سر در پیشانند!
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #حوادث_اخیر | #منافق
🇮🇷 @Shere_Enghelab
تصویر آزادی؟!
دشنام بر لب، دشنه در دست
تصویر آزادی همین است؟
دادهست از نو رومی روم
تیغی به دست زنگی مست
مثل همیشه شاه دزدان
سگ را گشود و سنگ را بست
آتش بیار این هیاهو
زلفی که با هر باد پیوست
این فتنه بند تار موییست!
این کوچه بنبست است بنبست!
دور است دور از ملک پرهیز
چشمان هیز دزد تردست
باران کجایی؟ این خیابان
از خط خطیها خاطرش خست
چرک دروغی سخت بدخط
روی در و دیوار ماندهست
این پرچم از نو زخم برداشت
رقصید و باز از پای ننشست
جمهوری مظلوم ما ماند
این دلشکسته کوه، نشکست
✍🏻 #محمدمهدی_سیار
🏷 #حوادث_اخیر | #فتنه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
موج سکوت!
در کنگرهها، همیشه در تکرارند
پیش از من و تو، منتخب هر بارند
امروز پی شکستن آینهها
از کوچۀ شعر، سنگ برمیدارند
برخیز! وطن، وطنسُرا میطلبد
در موج سکوتها، صدا میطلبد
ای شاعر آب از آسیاب افتاده!
«امروز» وطن شعر تو را میطلبد
دیروز به اسم شهدا نان خوردند
با شهرت خود نان فراوان خوردند
امروز نمک به زخممان پاشیدند
آنها که نمک از این نمکدان خوردند
✍🏻 #فائزه_امجدیان
🏷 #حوادث_اخیر | #عافیت_طلبان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
این خاک
بپرس از لالههای بینشان نام و نشانش را
بخوان با صخرهها شعر بلند و جاودانش را
به دریاها بگو از طعنۀ طوفان هراسی نیست
نخواهد داد حتی یک وجب این خاک جانش را
بگو این باغ از خورشیدهای سرخ سرشار است
چه عطر دلنشینی مست کرده آسمانش را
بخوان این شروه را با مادر پیری که مثل گل
به دست خود کفن کردهست جسم نوجوانش را..
به آه خویش برپا کردهام کوه سترگش را
به اشک خویش جاری کردهام رود روانش را
کنار مرزهایش آرش از نو میزند لبخند
دوباره میبرد بر شانهها تیر و کمانش را
✍🏻 #حیدر_منصوری
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ماندیم بر این عهد
ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم
ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم
سامان نگرفتیم در آیینۀ منصور
تا در ره تو از سر و سامان نگذشتیم
در بوته گر انداختمان گردش ایام
از مرتبۀ خون شهیدان نگذشتیم
جان بود که امکان گذر کردن از آن بود
جان بود، گذشتیم، ز جانان نگذشتیم
تردید نکردیم و در آشوب حوادث
از هر چه گذشتیم از ایران نگذشتیم
✍🏻 #مصطفی_محدثی_خراسانی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خاک کهن
این نسل رضاخانی دلباختۀ غرب
از غرب چه آموخته؟! عریانی زن را
فرهنگ جز این نیست در اندیشۀ اینها
یعنی به نمایش بگذارند بدن را
شاید هم اگر فرصتش افتاد به نقشی
آسان بفروشند در این تیمچه تن را
این طایفه حتماً که به یک چشم نبیند
در آتش و خون کودک اوکراین و یمن را
ای کاش که این مدعیان باز بخوانند
تاریخ چهل سالۀ این خاک کهن را
هیهات که افتاده ببینند تبرها
این سبزترین سرو سرافراز چمن را
ما سینهزن آل عباییم و نخواهیم
زیر عَلَم اجنبیان سینهزدن را
✍🏻 #حسن_زرنقی
🏷 #ایران_اسلامی | #حوادث_اخیر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
به چه قیمت؟
سهراب! شدی تَهْمتَن! اما به چه قیمت؟
دشمنشکن و صفشکن! اما به چه قیمت؟
زیباست تماشای نبرد دو دلاور
در معرکهای تنبهتن اما به چه قیمت؟
آلوده به خون گاهی و آلوده به تهمت
معروف شد این پیرهن اما به چه قیمت؟
آزادی گلهای چمن حرف قشنگیست
پرپر شدن نسترن اما به چه قیمت؟
ای آینه همرنگ جماعت شو و خوش باش!
همرنگ جماعت شدن اما به چه قیمت؟
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #حوادث_اخیر | #آزادی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
در سایۀ آفتاب
در سایۀ آفتاب و نور ماه است
دستان شب از میهن ما کوتاه است
جمهوری اسلامی ایران، آری!
این خیمۀ امروز رسولالله است
✍🏻 #یوسف_رحیمی
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab