eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
  دلدارى من نمى دهد هيچ كسى دلتنگ كسى شدم كه دلتنگم نيست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و من عصر دل‌انڪَیز و چاے خوشرنڪَی کہ سر ایوان... از فرط نڪَاه دلرباے تو یخ کرد ،، این قصہ ڪَرچہ خیالیست... اما باید ڪَاهی،دل به خیالبافی با تو  در یڪ هواے دلچسب زد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به پاس عشق ز بد عهدی‌ات گذشتم و دانم هنوز ذوق گذشت و صفای عشق ندانی...
یه آدمایی هستن که "باید" باشن! اصلا نبودنشون انگار برای دنیا تعریف نشده! دلت میخواد بشینی ساعت ها بیخیالِ همه چیز ، از هر دری باهاشون حرف بزنی! بدونِ اینکه نگرانِ چیزی باشی! لازم نیست کاری کنن، فقط کافیه بشینن و گوش بدن به حرفات.. این آدما میتونن دنیای خاکستریِ مارو رنگی کنن؛ دقیقا مثلِ تو...🙂♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و تماشای تو تنها لذتی است که از چشم‌هایم می‌برم...
کاش می‌شد که از این پنجره بارید تو را از صدای نفس فاصله، فهمید تو را مثل عطر خنک کوچه‌ی نارِنجِستان در هم‌آغوشی گل، یکسره بویید تو را در فراسوی شب خاطره‌هایی شیرین باز با تیشه‌ی فرهاد، تراشید تو را گاه در برکه‌ی تنهایی خود سنگ انداخت با صدای تپش ثانیه، نالید تو را یک قدم مانده به دلواپسی اشک غروب پشت بی‌تاب‌ترین خاطره، پاشید تو را و به کوتاهی بوییدن عطر یک سیب خام حوا شد و چون وسوسه‌ای چید تو را ته این راه سراسیمه، کمی آه کشید در سکوتی به بلندای افق، دید تو را 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست می باید داشت ❤ با نگاهی كه در آن شوق بَرآرد فریاد با سلامی كه در آن نور بِبارد لبخند دست یكدیگر را 🌸🍃 بفشاریم به مِهر جام دل هامان را مالامال از یاری ، غمخواری بسپاریم به هم بِسُراییم به آواز بلند شادیِ روی تو 🌸🍃 اِی دیده به دیدار تو شاد باغِ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست تازه عطر افشان گلباران باد🍃 سلام صبحتون بخیر🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل بوی یاس اول صبح دیوانه کننده است، نگاهت...🌸🍃
و چای دغدغه‌ی عاشقانه‌ی خوبی ست برای با تو نشستن بهانه‌ی خوبی ست حیاطِ آب‌زده، تختِ چوبی و من و تو چه‌قدر بوسه، چه عطری، چه خانه‌ی خوبی ست قبول کن به خدا خانه‌ی شما سارا برای فاخته‌ها آشیانه‌ی خوبی ست غروبِ اولِ آبان قشنگ خواهد بود نسیم، نم‌نم باران نشانه‌ی خوبی ست بیا به کوچه که فردیس شاعری بکند که چشم تو غزل عامیانه‌ی خوبی ست کرج؟  سوار شو، آقا صدای ضبط اگر... نخیر! کم نکن آقا ترانه‌ی خوبی ست صدای شعله‌ور گل نراقی و باران فضای ملتهب و شاعرانه‌ی خوبی ست مطابق نظر ماست هر چه می‌خواهیم قبول کن که زمانه، زمانه‌ی خوبی ست به خانه باز رسیدیم و چای می‌خواهم برای بوسه گرفتن، بهانه‌ی خوبی ست
چه می‌شود که به دیدار شانه‌ات برسد... سری که می‌رود از غصه روی زانویم...!؟
خار تَرم که تازه زِ باغی بریده‌اند محروم بوستانم و مردود آتشم.. :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ گل ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ﭼﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ گل بود ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ تو ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ گل بود آنکه تو را میخواهد به هر بهانه ای میماند🙂❤️
لب‌های تو آتشکده، موهات کلیسا... بیچاره اذانی که پدر خوانده به گوشم!
راستی گر شبی نباشم من چه غریب است ساحلِ تنها... میروم گوش می‌دهم به سکوت... چه شگفت است این همیشه صدا...!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر قوی باش تا هرروز با نگاه تازه ای با زندگی رو به رو شوی… زندگی یک مسابقه نیست، بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را باید لمس کرد،چشید، و لذت برد🌱 روزبخیر🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهی که چو صبح، صادق‌القول شوی خورشید صفت، با همه کَس یک رو باش... ...🕊🔖
روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت شهریار گرامی باد دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین به علی شناختم من، به خدا قسم خدارا
شـعـــــرنـاب
روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت شهریار گرامی باد دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین به علی شناختم من
🌱❤️ شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را - به علت شیوع بیماری در شهر - در روستاهای قایش قورشاق، خشگناب و بستان‌آباد سپری کرد. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه‌تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامه‌تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری، به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر، ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان، برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکتری افتخاری دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز به وی اعطا کرد. در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را می‌سراید. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز می‌آید و با یکی از بستگان خود به‌نام «عزیزه عبدِخالقی» ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند - دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی - می‌شود. شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر، به دلیل بیماری، در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت 🌱🌺🌸❤️