eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
«شرح شڪن» اندر خم ڪوته نتوان ڪرد ڪه این قصه دراز است @Shere_naab
دلْ به بازارِ من آورده و بِفْروخته‌ای دلِ بِفْروخته، مَفْروشْ به بازارِ دگر @Shere_naab
‌ گاه گاهی بگذر در صف دلسوختگان... @Shere_naab
پشت باغ شیشه باران تند می‌بارد ببین! آسمان دارد گل دلشوره می‌کارد ببین! چرم گیسوی تو با اندام باد آمیخته است تا دلم را زیر پاهای تو بگذارد ببین سهمم از پیراهنت یک غنچه بوی اشک بود احتمالاً شانه‌ات بوی مرا دارد ببین! آسمان دارد گل دلشوره اما نیستی بی تو می‌خواهد نگاهم زخم بردارد ببین! @Shere_naab
یک صبح، سینه چاک گذشتی ز گلسِتان گل پاره کرده است گریبان، به بوی تو @Shere_naab
نصیحت بر دل صد پاره‌‌ی عاشق بدان ماند که باشد زخم شمشیر و بدوزندش به سوزن هم @Shere_naab
من سر زنم به سنگ وتو ساغر زنے به غیر این سرزنش میانه‌ے عشّاق بس مرا @Shere_naab
خراب حالی ما لشکری نمی خواهد! بس است آمدن و رفتن نفس ما را.....!
عرفات است ولی هر که بگوید یا رب پاسخش از طرف کرب و بلا می‌آید @Shere_naab
عاشقانِ مَدارجِ عالى در عروجند با سبکبالى از خداوند پُر شدم دیشب تا مرا کرد از خودم خالی دلِ دنیا گریز باید داشت معرفت نیست جنس بقالی ذبح کردم تعلقاتم را جای آن گوسفندِ هر سالی تا که یکبار هم شده راحت بزنم دور تو پر و بالی بار اگر بار عشق معشوق است راضیم من به شغل حَمّالى خاکِ پاى تو را به من دادند نیست مانند من خوش اقبالى جبرییل تو می شویم اگر برسد از تو غوره یِ کالى ما فقیران اگر غذا نرسد بیشتر می کنیم خوشحالى گریه های جوانیم حتماً می دهد بار در کهنسالی عرفه آمد و همه رفتند سمت گودال "جاى ما خالى" همه رفتند ساربان هم رفت تو هنوزم میان گودالى به تو دستم نمیرسد، اصلاً... تو برایم همیشه آمالى @Shere_naab
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات دست ما را برساند به دعای عرفات موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟ گوشه ی چشم تو ابری ست پر از آب حیات خوش به حال شهدایی که نمردند هنوز که دلی دارند بشکسته تر از پیرهرات دردشان دردی ست از درد ابوالفضل علی تشنه لب با تن پر زخم لب شط فرات نیست جز از جگر خونی شان این همه گل نیست جز از نفس زخمی شان این برکات یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه ست عشق آن عشق که بیرون بردم ازظلمات پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم به منا با سر رفتی پی رمی جمرات به منا رفتی و قنداقه ی توحید به دست تا بری باشی از ملعبه ی لات و منات ظاهر و باطن تو نیست بجز جلوه حق که هم آیین صفاتی و هم آیینه ی ذات مرحبا آجرک الله بزرگا مردا نیست‌دردست‌توجزنسخه ی حاجات‌وبرات شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود جان ناقابل من چیست که گویم به فدات تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟ از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟