خو کن به غم خویش که همواره همان است
هرقدر که تغییر دهی صورت غم را ...!
#احسان_انصاری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پيداست آرزوی تو در چشمهای ما
پشت غرور و گریه بیهایهای ما
راز گذشته را به رقیبان من مگو
وقتی شنیدهاند خود از ماجرای ما
ای غم تو را سپاس که بی هيچ منتی
چون سايه آمدی همه جا پابهپای ما
يک عمر دل به وصل تو بستیم و همچنان
غیر از فراق، عشق ندارد برای ما ...!
#احسان_انصاری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هرچند زبانزد شده دیوانگی ما
در شهر کسی نیست به فرزانگی ما
از طعنهی مردم دلِ مجنون نشود خون
بگذار بخندند به دیوانگی ما
میخانه چرا؟ سرخی لبهایِ تو «کافی»ست
ماییم و شبِ میکدهی خانگی ما
در یک قفسم با تو و چون زاغ و کبوتر
پیداست برای همه بیگانگی ما
حیف است که پایان مرا «مرگ» بخوانند
آتش بزن ای عشق به پروانگی ما
#احسان_انصاری♧
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگرچه در نظرت چون غبار ناچیزم
به احترام تو باید ز جای برخیزم
چو آفتاب به چشم کرَم نگاهم کن
که پیشِ پایِ تو چون کوه یخ فروریزم
چقدر خرد کنم زیرِ پا غرورم را
به این امید که رحمِ تو را برانگیزم؟
هزار شکر که استاد عشق یادم داد
که از مباحثه با عاقلان بپرهیزم
مگیر خرده به من! راه عقل و عشق جداست
مخواه شک و یقین را به هم بیامیزم
چو رود هرچه بکوشم اسیر خویشتنم
چگونه میشود از چنگِ «خویش» بگریزم؟
#احسان_انصاری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سکوت وقت صدا و صدا زمان سکوت
چه ماجرای عجیبیست داستان سکوت
چه بغضها که اسیرند در گلوی صدا
چه حرفها که نگفتهست در دهان سکوت
چه خوب! راز مرا هیچکس نمیداند
به این دلیل دعا میکنم به جای سکوت
مرا تحمل این راز در دل آسان نیست
که درد عشق نیرزد به امتحان سکوت
چه بود پرسشت ای سنگدل که وقت جواب
شکست قلب من و بغض ناگهان سکوت
شدیم پاک چو آیینه خیره در تو ولی
سخن چگونه بگوییم با زبان سکوت؟
#احسان_انصاری
📕بینظمی/ #سکوت
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی موافق نیست با پیمانهی بعدی
سرمست باید رفت تا پیمانهی بعدی
دل کندم از چشمانش و از خود نپرسیدم
چشمش چه خواهد کرد با دیوانهی بعدی
عمریست میآیند و میسوزند اما باز
از پیله بیرون میزند پروانهی بعدی
بیهوده میگردی در این صحرا که هرگز نیست
گنجی در این ویرانه یا ویرانهی بعدی
من آخرین مجنون صحراگرد این شهرم
ای دوستان! بدرود تا افسانهی بعدی
#احسان_انصاری
📕بینظمی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی موافق نیست با پیمانهی بعدی
سرمست باید رفت تا پیمانهی بعدی
دل کندم از چشمانش و از خود نپرسیدم
چشمش چه خواهد کرد با دیوانهی بعدی
عمریست میآیند و میسوزند اما باز
از پیله بیرون میزند پروانهی بعدی
بیهوده میگردی در این صحرا که هرگز نیست
گنجی در این ویرانه یا ویرانهی بعدی
من آخرین مجنون صحراگرد این شهرم
ای دوستان! بدرود تا افسانهی بعدی
#احسان_انصاری🌿
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
✨
سنگفرش کوچهها
از ردپای من پُر است
کیستم؟
در شهر خود آوارهای ناآشنا ...!
#احسان_انصاری
ای کاش مرا دلهرهی بوسهی دیدار
از خوابِ رسیدن به تو بیدار نمیکرد...
#احسان_انصاری
پس از یک عمر بیتابی خوشا در پیله افسردن
پساز تو زندگیکردن چه فرقی داشت با مردن؟
دلم تنگاست و چون گلها ندیدم حاصلی هرگز
ازاین در چشم گلکردن بهجز در خویش پژمردن
انارِ آرزوهایم به خاکِ حسرت افتادهست
ندارم چارهای دیگر بهغیر از خونِ دل خوردن
مقام عاشقی را غیر این آداب رسمی نیست :
رفیقان را نرنجاندن، رقیبان را نیازردن
نمیدانید از دنیای ما «آنها» چه میخواهند؟
به راز گوشهی چشم سیاهِ دوست پیبردن!
#احسان_انصاری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برو که وسوسههای زمانه بسیارست
برای توبه شکستن بهانه بسیارست
به هرکجا که دلت خواست پر بزن! آری
برای چلچلهها آشیانه بسیارست
برای خندهی تو چشم نکتهبین کم نیست
برای گریهی من نیز شانه بسیارست
مرا بهانهب شادی کم است! با اینحال
هنوز دلخوشی کودکانه بسیارست
به هرطرف که نظر میکنم شمایل توست
نشانههای خدای یگانه بسیارست
مرا رها کن و در بند من مباش و برو
برای مرغ گرفتار، دانه بسیارست
#احسان_انصاری
گفتی به حرف خلق جهان اعتنا کنم
آخر چگونه تکیه به باد هوا کنم؟
آموختم ز «آه» که عمر عزیز را
با شوق صرف صحبت آیینه«ها» کنم
دنبال خاطرات در آیینهها مگرد
از من مخواه راز تو را بر ملا کنم
اکنون که پر کشیدهای از این قفس بگو
دل را چگونه در قفسِ سینه جا کنم؟
ای جان! صبور باش و بیا پا به پای من
کاری مکن که دست تو را هم رها کنم
#احسان_انصاری
📕بینظمی/ #قفس_سینه