از هواداری به جان جویم نسیمِ صبح را
تا سلامی از منِ بیدل به دلجویی برَد...
#سلمان_ساوجی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
✨
پرداختیم گوشهی خاطر ز غیرِ دوست
کاین گوشه خلوتیست که
خاص از برای توست!
#سلمان_ساوجی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
#سلمان_ساوجی
دل رفت و عمر رفت و روان رفت و بعد ازین
ماییم و آهِ سرد و لبِ خشک و چشمِ تر...
#سلمان_ساوجی
✨
چون غنچهام اگر چه بسی خار در دل است
من دل خوشم به بوی نسیم بهارِ یار ...!
#سلمان_ساوجی
دانم كه آهِ ما را باشد بسى اثرها
ليكن چه سود وقتى، كَز ما اثر نباشد؟
#سلمان_ساوجی
نباشد خالی از فکر و خیال و ذکرِ او، ما را
روان در تن، خِرد در سر، سخن در لب، نفس در بر!
#سلمان_ساوجی
هشیار سری،
کز میِ سودای تو مست است
آباد دلی، کز غم دلدار خراب است!
#سلمان_ساوجی🌿
گرچه از چشم نهانی تو، خیالِ رخِ تو
روز و شب، مونسِ پیدا و نهان است مرا...
#سلمان_ساوجی
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی
در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟
گر منم دور ز روی تو، دل من با توست
نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟
برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر
سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟
دل در آن چاه زنخ مرد و به مویی کارش
بر نمیآوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟
نیکخواه توام و روی تو، دلخواه من است
میرود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟
پادشاه منی و من، ز گدایان توام
پاز گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟
در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را
«حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟
#سلمان_ساوجی