دلتنگی دیگری رقم زد باران
دیدار من و تو را بههم زد باران
تا صبح به روی سر من چتر گرفت
جای تو، کنار من قدم زد باران... 🥺
#کبری_موسوی_قهفرخی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•••┈✾~😍~✾┈•••
غمی نو مرزهای شادیام را جا به جا کرده
ببین این عشق تاریخی چه با جغرافیا کرده
هنوز از فتح تهران برنگشته دستخط آمد:
کسی در بختیاری آتشی تازه به پا کرده
برای ایلبانویی شبیه من همین بس که
یکی از جارچیهایم علیهم کودتا کرده
تفنگ دسته نقرهم... داد و بیداد... اسب سُرخم کو؟
مرا حتی رفیق روز تنگم هم رها کرده..
صدا از خیمهی سرکردهی یاغیتباران است
اگر احیاناً این شبها کسی تیری هوا کرده
دلم از جنگهای دائمی با تو چه صلحی دید؟!
همان بهتر که دل راه مرا از تو جدا کرده
قشونت را بکش از سمت سرحدّات من بیرون
کسی پیش از تو خود را در دلم بی جنگ، جا کرده
قطارم خالی است و مادیانی میچرد در دشت
چه آرامم... خدا را شکر دنیا رو به ما کرده!
#کبری_موسوی_قهفرخی
•••┈✾~😁~✾┈•••
من و تو از تنهٔ یک درخت زاده شدیم
دو آهوییم که در هم تراش داده شدیم
خدا به وسعت یک بوسه وقتمان داد و
دو لب شدیم که بر روی هم نهاده شدیم
پلنگهای جهان محو عشقبازی ما
که وقت تنگ شد و از زمان پیاده شدیم
و در ادامهٔ این عاشقی به کوه زدیم
اگر مسافر بیبازگشت جاده شدیم
شبی به سختترین صخره سینه ساییدیم
که مثل سنگ کف رودخانه ساده شدیم
سپس شبیه درخت ایستاده جان دادیم
که روزی از تنهٔ یک درخت زاده شدیم
#کبری_موسوی_قهفرخی
ای پیچوخمِ راهِ بهمقصدنرسیده!
ای «رفتِ» غمانگیزِ به «آمد» نرسیده!
آسوده نشد بال من از خستگی راه
چون کفترِ رنجورِ بهگنبدنرسیده!
هر واژه که دارم همه از خیر سر توست
تو خوبی و از تو به کسی بد نرسیده
سلّول به سلّول من از یاد تو سرشار
جز من احدی با تو به این حد نرسیده
هرچند که در رگبهرگم ریشه دواندی
دستم به تو آنطور که باید، نرسیده
من منتظر بوسهی مکتوب تو هستم
شاید نفرستادی و شاید نرسیده...
***
صدبار به او نامه نوشتی دل تنگم
آه ای نودِ خستهیتاصدنرسیده!
هرچند برافتاده تب نامهنگاری
ای کاش پیامک بفرستد: «نرسیده»
#کبری_موسوی_قهفرخی