eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
992 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
41 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند رد دو دست ابالفضل روی آب بماند حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم میان کوچه و گودال بی جواب بماند ع🖤🍂 🍂 @Sheroadab_alavi
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد با پریشانی دل شوریده چشم (چشمم) خواب داشت کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت دیده‌ام می‌جست و گفتندم نبینی روی دوست خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین می‌نمود کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت سعدی @Sheroadab_alavi
نام من عشق است، آیا می‌‏شناسیدم؟ زخمی‌ام، زخمی سراپا، می‌‏شناسیدم؟ با شما طی‌‏ کرده‌‏ام راه درازی را خسته هستم، خسته، آیا می‌‏شناسیدم؟ راه شش‌صدساله‌‏ای از دفتر حافظ تا غزل‌‏های شما! ها، می‌‏شناسیدم؟ این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است، من همان خورشیدم اما، می‌‏شناسیدم پای ره‌وارش شکسته، سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟ می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را هم‌چنانی که شماها می‌‏شناسیدم این‌چنین بیگانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم! من همان دریایتان ای ره‌روان عشق! رودهای رو به دریا! می‌شناسیدم اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود عشق «قیس» و حُسن «لیلا»، می‌‏شناسیدم در کف فرهاد، تیشه من نهادم، من! من بریدم بیستون را، می‌شناسیدم مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایام با همین دیدار حتی، می‌‏شناسیدم من همان‌ام، مهربان سال‌‏های دور، رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟ حسین منزوی
🌷💗چهارشنبه تون عالی 🌷💫از خدا میخوام بهترین 🌷💗روز پیش رو داشته باشید 🌷💫و سهم 🌷💗امروزتون از زندگي 🌷💫فراواني نعمت 🌷💗سلامتی ،عشق 🌷💫آدمهاي خوب 🌷💗اتفاقات لذت بخش 🌷💫حرفهای امیدوارکننده 🌷💗وسورپرايز ﺷﺎﺩكننده باشه 🌷💫روزتون زیبا و در پناه خدا ➰💞➰💞➰💞➰💞➰ @khoshbghkt
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
چمدان بسته ام از هرچه منم دل بکنم پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم چمدان بسته ام..اما چه کنم دشوارست فکر دل کندن از آغوش تو یعنی وطنم شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله ست: "تا جنون فاصله ای نیست ازینجا که منم مرتضى خدمتى @Sheroadab_alavi
حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس که در سراچه ترکیب تخته بند تنم اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید عجب مدار که همدرد نافه ختنم طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود ز من که منم حافظ @Sheroadab_alavi
رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار.. «حضرت روح الله ره »
حکایت👌👇👇👇 "هارون الرشید" درخواست نمود کسی را برای "قضاوت" در بغداد انتخاب نمایید. اطرافیان او همه با هم گفتند "عادل تر" از "بهلول" سراغ نداریم او را انتخاب نمایید. "خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند." بعد از دیدار با بهلول به او "پیشنهاد" قاضی شدن در بغداد را داد. بهلول گفت: من "شایسته" این مقام نیستم و "صلاحیت" انجام چنین کاری را ندارم. هارون الرشید گفت: تمام بزرگان بغداد تو را "انتخاب" کرده اند چگونه است که تو "قبول نمی کنی!" بهلول جواب داد: من از "اوضاع و احوال" خودم بیشتر اطلاع دارم و این سخن یا "راست است یا دروغ!" اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم و اگر هم دروغ باشد که "شخص دروغگو"" صلاحیت" قضاوت کردن ندارد! هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در خواست کرد یک روز به او "مهلت" دهند تا فکر کند. فردا صبح "اول طلوع" بهلول بر چوبی نشست و در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشده‌اید!! مردم گفتند: بهلول دیوانه شده است؟! خبر "دیوانگی بهلول" به خلیفه عباسی رسید... هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت: او دیوانه نشده است او بخاطر "حفظ دینش" از دست ما فرار کرده تا در "حقوق مردم" دخالتی نداشته باشد! حتی زمانی که از "غذای خلیفه" برای او می آورند می گفت: این غذا را به سگ ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد. @Sheroadab_alavi
نقش "خود" گیرم زدل بیرون کنم عشق چون جوید مرا من چون کنم چون زند آتش به سر تا پای من گر نسوزم پای تا سر، وای من زخمه زهره به جانم نغمه ریخت خود بسان نغمه از چنگم گریخت دیده اکنون بر رخ ساقی است باز وین حکایت همچنان باقی است باز با تو من پاک از خودی بیگانه‌ام نیستم من، نغمه‌ام افسانه‌ام زنگ بزدای از رخم ای روشنی تا بدانم من توام یا تو منی! عبدالحسین زرین کوب
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
نقش "خود" گیرم زدل بیرون کنم عشق چون جوید مرا من چون کنم چون زند آتش به سر تا پای من گر نسوزم پای ت
سالروز درگذشت (۲۷ اسفند ۱۳۰۱، بروجرد لرستان – ۲۴ شهریور ۱۳۷۸، تهران) ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی🙏 درسڪوت شب🌙✨🌙 تمام سختی روزم را تومیسپارم سلامتی را ارمغان فردای من و دوستانم کن وهمزمان باطلوع آفتاب فردایت، هدیه ای الهی ازنوع آرامش خودت به زندگی همه ما هدیه فرما🙏 ✨آمیـــن یا رَبَّ ✨از پس هر شبی ی صبحی نهفته است✨ به امید فردایی روشن✨ با آرزوی سلامتی برای شما عزیزان 🌹 ✨♥️ @Sheroadab_alavi
💗آخرین پنجشنبه تابستان و شهریورماهتون عالی و بینظیر 💕 💗✨آخرهفته تون زیبا 🌼✨امروز از خدا 🌷✨ برای تک تک تون 💗✨اینگونه آرزو کردم 🌼✨روزتون پراز خوبی 🌷✨لحظـه هاتون پراز آرامش 💗✨نگاهتون پراز مهربانی 🌼✨دوستی هاتون پراز صداقت 🌷✨رزق و روزی تون پراز برکت و 💗✨زندگیتون پراز محبت باشه
🌸 سلام اول سلام و بعد سلام و سپس سلام با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام باید سلام کرد و جواب سلام شد بر هر کسی که هست از این هیچ‌کس سلام فرقی نمی‌کند که کجایی است لهجه‌ات اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام ظهر بلوچ، نیمه شب کُرد و ترکمن صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام بازارگان درد! اگر می‌روی به هند از ما به طوطیان رها از قفس سلام "دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست" گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام معنای عشق غیر سلام و علیک نیست وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام! قبل از سلام جام تشهد گرفته‌ایم ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام! علیرضا قزوه @Sheroadab_alavi
💚 شیرین تر از نـامِ شما، ... مخروبه باشد هر دلی ... جـانِ مـن و جـانـانِ مـن ، ... قلبم به جز صاحب زمان .... 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ شعـــــ📝ــــــر مهـــــــ 💕 ـــــدوے ‍ 🌻🍃🌻 🍃یــــــــاصــــــــاحب‌الــــــزمان(عج)🍃 برات وصل امضاء می‌شد ای کاش گره از کار دل وا می‌شد ای کاش برای دیدنت ای حضرت اشک دو چشمانم چو دریا می‌شد ای کاش سحرگاهی به یمن مقدم تو سرای ما مصفا می‌شد ای کاش وجود زخمی و آلوده ی من به پیش پای تو پا می‌شد ای کاش دل غمدیده و پر درد ما هم به دست تو مداوا می‌شد ای کاش میان زمره ی چشم انتظاران به زحمت نام ما جا می‌شد ای کاش دل آواره‌ام در زیر پایت شبیه خاک صحرا می‌شد ای کاش دم آخر تن صد پاره ی ما غبار راه زهرا می‌شد ای کاش دل نامحرم ما محرم آن غریبی‌های مولا می‌شد ای کاش پس از چندین و چند صد سال گریه دگر دستان او وا می شد ای کاش به برق ذوالفقاری خاک خورده غرور شیعه معنا می‌شد ای کاش مزار مخفی یاس مدینه به دستان تو پیدا می شد ای کاش غرور چادر خاکی کجایی عزیز فاطمه پس کی میایی ❀ اللهم عجـل لولیک الفـرج ❀ @Sheroadab_alavi
عشق است اینڪه یڪ نفر آغاز مے ڪند هر روز را به هواے سلام تو...:) صلّی الله علیک یا اباعبدالله
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
عشق است اینڪه یڪ نفر آغاز مے ڪند هر روز را به هواے سلام تو...:) صلّی الله علیک یا اباعبدالله
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
زندگی آب روانیست روان می گذرد... نه تو میمانی نه اندوه و نه من و نه هیچ یک از مردم این آبادی به حباب نگران لب یک رود قسم و به آن لحظه شادی که گذشت غصه هم میگذرد آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند لحظه ها عریان اند به تن لحظه خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز سهراب سپهری