کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
ضاقَ بيصَـدري، وَنَّوي مُـرُّ. سینهام تنگ شده و دوری تلخ! آه کربلاء #کانال_شعر_علوی #قرارگاه_
•°💔🕊°•
گفتنی نیست
که گویم
زِ فراقت!
به چه حالم...
خضر راه
چه شد که امشب از اینجا گذارگاه تو شد
مگر که آه من خسته، خضر راه تو شد؟
بساط چون تو سلیمان و کلبه درویش
نعوذ باللّه، گویی ز اشتباه تو شد
کنون که آمدی و با چو من صفا کردی
بساط فقر چو کاخ شه از پناه تو شد
شبی که ظلمتش از دود آه من، بُد بیش
چو روز، روشن از نور روی ماه تو شد
بگو به شیخ که امشب بهشت موعود است
نصیب من به عیان، خواه یا نخواه تو شد
تو شاه انجمنِ حُسن و هندی بیدل
هر آنچه هست ز جان، خاک بارگاه تو شد
«سیدروح الله ره»
شب قضیه اش فرق می کند
شب ها زیر سقف خانه های شهر
نه اثری از تظاهر می ماند و نه ردی از خنده های دروغین،
شب ها
آدم ها می مانند و تلخی حقیقت،
آدم ها می مانند و تنهایی و اشک و تاریکی و سکوت،
و یک دلتنگی بی انتها...
برای همه ی آنهایی که باید باشند،
اما نیستند!
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
#سلام_امام_زمانم 💚
گلنرگس نظری کن
کهجهان بیتاب است
روز و شب چشم همه
منتظر ارباب است ..
مهدیفاطمه، پس کی
بهجهان میتابی؟
نور زیبای تو
یک جلوهایاز محراب است✨
صبحت بخیر آقا
اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
🍃
•°🌱
🕌| سلام صبح گاهی محضر ارباب
◽️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
•°🌱 🕌| سلام صبح گاهی محضر ارباب ◽️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّ
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ
عشق یعنی نفس کشیدن تو خاک سرزمینت...
نپندار ...
که تنها عاشورائیان را
بدان بلا آزمودهاند و لاغیر ؛
صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است.
البیضا عراق سال ۱۹۸۵-۱۳٦٤
عکاس : ژان پاولوفسکی
#کلام_شهیدآوینی🌷
هغته دفاع مقدس گرامی باد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته شهدا و دفاع مقدّس و بسیج و کربلا
روز و شبهایی خدایی داشتند
سرنوشتی کربلایی داشتند
ماجرایی مثلِ شیرِ علقمه
مکتب و خطّی ولایی داشتند
روزها تکرارِ تیغِ ذوالفقار
شب نوایی نینوایی داشتند
آسمانی بود حال و روزشان
زندگیِ بیریایی داشتند
بر حکایتهایِ عاشورا سلام
بر لباسِ خاکیِ آنها سلام
اَمرِ روحالله بود و گوشِ عشق
پرچمِ عشقِ خدا بر دوشِ عشق
بر مَشامَم میرسد بویِ حرم
کربلا یا کربلا چاووُشِ عشق
دور از دنیایِ صدرنگ و شلوغ
سینههایی در خروشوجوشِ عشق
سنگری مأنوس با راز و نیاز
روضه و اشک و تبِ ششگوشِ عشق
میرود رزمنده سویِ کربلا
جبهه دارد عطر و بویِ کربلا
ذکرِ لبها یا امیرالمؤمنین
فاطمه یافاطمه نقشِ جَبین
مجتباییها و سرخیِ کفن
از حسینیها تنی رویِ زمین
دستِ عبّاسی جدا از پیکرش
دیده خونین چون یلِ امُّالبنین
دشت بود و روضههایِ اکبری
تکّهتکّه جسمِ صدها نازنین
غربت و اشک و جسارت وای وای
زینبیها و اسارت وای وای
نوکر و ارباب مثلِ هم شدند
قامتِ جاماندههاشانْ خَم شدند
مَحرمِ غمها به رویِ خاک بود
با غم و اشک و اِلَم مَحرم شدند
خاکِ ایران سرخ مثلِ کربلا
چشمها هم چشمهیِ زمزم شدند
خونِ ایشان ریخت و ایرانیان
در وفا تمثیل در عالم شدند
راهِ ایرانی مسیرِ کربلاست
ذکرِ ایران هر نفس آقا بیاست
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
گرچه نه پلاک و نه جسد می بینیم
بعد از تو هنوز مستند می بینیم
دیگر خبر از “روایت فتح” ات نیست
هر هفته دوشنبه ها “نود” می بینیم!
ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها / همان قبیله که بودند غرق پاکی ها
به عشق زنده شدن عند ربهم بودن / شده ست حاصل آن ها ز سینه چاکی ها
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست / نه بی مزار شدن ها نه بی پلاکی ها
به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند / زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها
از حرم جا مانده ای
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
” از حرم جا مانده ای ” هم صحبت جامانده هاست
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
” صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری `
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
علیرضا خاکساری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال
کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال
من همینقدر که نامت به زبانم جاریست
به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال
راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را
عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال
سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت
که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال
عاشقم کردی و این عشق بها داده به من
به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال
نیست لطف تو که محدود به این چند صباح
محض توصیف گداپروری ات نیست مجال
بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار
دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال
خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست
عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال
حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه
بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال
تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر...
اگر ای وای محقق شود این فرض محال-
-باز فریاد زنان پای علَم میگویم:
«بأبي أنت و أمي» نرسد بر تو ملال!
مرضیه عاطفی