فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️هر صبح
گنجشکی🕊
لب ایوان خانه
سر می دهد آوازهایی شادمانه ☘
او می سُراید تا فضای صبحدم را☀️
هر لحظه رنگینتر کند با هر ترانه 🌸
✍فریدون مشیری
🕊صبحتون شاد و پر امید🕊🌸
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
همه آدما
هزار تا درد دارن
حواسمون باشه
ما نشیم درد هزار و یکمیشون ...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
آیت الله بهجت (ره) :
تعجب است از کسی که برای خوابش که مدت کوتاهیست جای نرم تهیه میکند
اما برای آخرتش قدمی برنمیدارد
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
پرسیدند
انسانیـت چیسـت
عالمی گفت:
تواضع در وقت رفعت!
عفو هـنگام قدرت!
سخاوت
هنگام تنگدستی!
و بخشـش بدون منت...!
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
دل خوشم هر کس که زائر می شود
از جمیع مومنین حتما نیابت می کند
زیر قبه ، پای شش گوشه ز لطف...
جای ما هم او زیارت می کند
او بخواهد حاجت ما را ز عشق...
حضرت ارباب اجابت می کند
زائرش باشی نباشی از کرم...
بر همه آقا عنایت می کند
در قیامت وقت سختی سوال...
حضرتش از ما شفاعت می کند
هر که برگشت از زیارت دم به دم...
از صفای این سفر آری روایت می کند
"عاصی"
🍃🖤🍃😭
🌹 از همه زائران اربعین التماس دعا دارم
😭 نائب الزیاره ما هم باشید
جامانده یعنی آن که چشمی تر ندارد
یک روز، از دیروزِ خود بهتر ندارد
جامانده یعنی آن که در بازارِ ایمان
از عشقِ مولا در دلش گوهر ندارد
جامانده یعنی آن که با علم و بصیرت
در جنگِ نرمِ دشمنان، سنگر ندارد
جامانده یعنی آن که در اصلاحِ مردم
یکبار هم یک نهیِ از منکر ندارد
جامانده یعنی آن که در جمعی هوسران
یک ذرّه غیرت در حقِ همسر ندارد
جامانده یعنی آن که در عمقِ وجودش
مِهری به دل از آلِ پیغمبر ندارد
جامانده یعنی آن که قلبی سخت دارد
یک اشک هم در روضهٔ اصغر ندارد
جامانده یعنی آن که وقتِ روضه خواندن
حسّی به آن مهمانِ طشتِ زر ندارد
جامانده یعنی آن که با یک ذرّه احساس
دردی از آن ویرانه و معجر ندارد
جامانده یعنی آن که با هر روضهٔ شام
در روحِ خود یک دانه هم حسگر ندارد
جامانده یعنی آن که در مُلکِ خدایی
از تاجِ مذهب بر سرش افسر ندارد
جامانده یعنی آن که هیئت را ندیده
اصلاً به این برنامهها باور ندارد
جامانده یعنی آن که از اسلام دور است
یک اطّلاع از مذهبِ جعفر ندارد
جامانده یعنی آن که با عمری دویدن
در راهِ پاکِ بندگی جوهر ندارد
جامانده یعنی آن که از حق دور مانده
عشق و ادب نسبت به آن حیدر ندارد
جامانده یعنی آن که از کِشتی جدا شد
هنگامِ طوفانِ بلا لنگر ندارد
جامانده یعنی آن که کُلّاً حزبِ باد است
در گردشِ این زندگی محور ندارد
جامانده یعنی آن که بعد از روزِ کاری
با عقلِ خود در هر شبی داور ندارد
جامانده یعنی آن که از مسجد فراری است
یک خاطره از پای یک منبر ندارد
جامانده یعنی آن که غرقِ خواب و جهل است
در نیمهشبها نالهٔ مضطر ندارد
جامانده یعنی آن خسیسِ بیمروّت
حتّی یتیمی زیرِ بال و پر ندارد
جامانده یعنی آن که اهلِ علم و دین نیست
مغزِ سراسر بستهاش یک در ندارد
جامانده یعنی آن که در دنیایِ فانی
فکری برای آخرت در سر ندارد
جامانده یعنی آن که با نورِ حسینی
راهِ درستِ عشق را از بر ندارد
جامانده یعنی آن که پیشِ حضرتِ عشق
یک جلوه از زیباییِ دلبر ندارد...
#حسینعلی_زارعی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
*مقبل کاشانی*
شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده.
هر وقت سایر افراد کربلا می رفتند اشک حسرت می ربریخته و آرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته.
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا.
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان، قافله رو تاراج میکنند.
یک عده از افراد بر میگردند کاشان.
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری.
از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده. دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه.
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرّم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرّم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرّف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن.
*مقبل میگه* ؛ با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم .
در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود .
از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم .
گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند.
*مقبل میگه* : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید.
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد.
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود.
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان.
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش :
*کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا*
*در خاک و خون طپیده میدان کربلا*
*گر چشم روزگار بر او زار میگریست*
*خون میگذشت از سر ایوان کربلا*
*نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک*
*زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا*
*از آب هم مضایقه کردند کوفیان*
*خوش داشتند حرمت مهمان کربلا*
*بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید*
*خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا*
*زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد*
*فریاد العطش ز بیابان کربلا*
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد …
حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :
ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
*محتشم ادامه داد :*
*روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار*
*خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار*
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید.
محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود ؛
باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده.
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله :
*این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست*
*وین صید دست و پا زده در خون حسین توست*
*این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی*
*دود از زمین رسانده به گردون حسین توست*
*این ماهی فتاده به دریای خون که هست*
*زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست*
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند.
و مَلَکی این شعر محتشم را میخواند:
*خاموش محتشم که دل سنگ آب شد*
*بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد*
*خاموش محتشم که از این حرف سوزناک*
*مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد*
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد.
پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت.
*مقبل میگوید* : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند.
*مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم:
👇👇
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت*
*نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت*
*هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید*
*عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید*
*بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد*
*اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد*
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد .
مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد .
مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم .
فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.
سلام
لطفا بعنوان صدقه جاریه و هدیه به روح تمام گذشتگان از مؤمنین و مومنات بی وارث و بد وارث بویژه شهدای گمنام بخصوص گردان عمار و سیدالشهدا و شهدای مدافع حرم. انتشار دهید
*التماس دعا*
⭕️چیزی نیست، برای زمستون دارن هیزم جمع میکنن!!
🔻چه خوش خیال بودن کسانی که میگفتن اگر در کشورهای اروپایی چیزی کم یاب بشه از خونشون میبرن و بین مردم پخش میکنند!
‼️در حالی که اینها به صندلی های پارک هم رحم نمیکنند:/
#غرب_بدون_روتوش
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
6546490747.mp3
3.32M
موسیقی
#بیکلام ساز دهنی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
Life before war.mp3
6.33M
عاقای قاضی میدونی چیه
موسیقی های #بیکلام
بیشتر از همه آدما حرف برای گفتن دارن.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
در طلبت رها شدم درد شدم دوا شدم
من نه منم شما شدم تا ز خودم جدا شدم
نغمه منم نوا منم شوق منم شعف منم
سوز فراغ نے منم شور سماع دف منم
روز تویے روزه تویے حاصل دریوزه تویی
آب تویے ڪوزه تویے آب ده این بار مرا
#حضرت_مولانا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
رفت تابستان و با گرمای عشق ات نازنین...
صید تو گشتم و تیر از چشم تو بر دل نشست
گرمی آغوش تو داغ است همچون آفتاب...
جام چشمت کرده ما را نازنینا مست مست
"عاصی"
❤️❤️🌞🌞
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
خواب دیدم دلبرم افتاده در دام رقیب...
وای از این خواب پریشان که قمردرعقرب است
"عاصی"
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
در سینه ی صد چاک نگنجد دل عارف
سیمرغ محال است قفس داشته باشد
#صائب_تبريزی🌾
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
چهل شب است که پای غم تو سوختهایم
به اشک خویش و نگاه تو چشم دوختهایم
چهل شب است نفسهایمان همه آه است
پر از سکوت، پر از گریههای ناگاه است
چهل شب است که مات غروب صحراییم
چهل شب است که محو طلوع سرهاییم
چهل شب است ز دیدار آب میسوزیم
به یاد هقهق طفل رباب میسوزیم
چهل شب است خدایا و نیست باورمان
سری به نیزه بلند است در برابرمان
سرت ستاره دنبالهدار صحراهاست
همیشه در شب تاریخ شعلهات برپاست
زمین مزار شهیدان توست سرتاسر
زمانه شام غریبان توست تا محشر
مرا دلی است که چلهنشین ماتم توست
پیادهای به ره اربعین ماتم توست
امید هست مرانی ز خویش ما را هم
رِعایتی کنی إبنالسبیلها را هم
قبول کن تو دلم را که زائر آمده است
ببین کنار قدمهای جابر آمده است
تو گویی از قفس سینه خارج است دلم
میان گرد و غبار طویرج است دلم
نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون
دویده است به شوق فرج ستون به ستون
ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما
مسیر زندگی ما: نجف به کربوبلا
ز جایجای جهان گِرد دوست جمع شدیم
به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم
#محمد مهدی سیار
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
.
#فراق_کربلا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا
عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد
قصّه ی ذبح عظیم و آیه ی قالوا بلا
آیه ی قرآن نیفتاد از لب خشک حسین
از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا
جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش
بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا
سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل
خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا
«تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا»
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»
«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
#حاج_غلامرضا_سازگار
.
🥀سلااااااااام
🕊سحرتون منور به انوار الهی
🥀حال دلتون حسینی ان شاءالله
🕊لحظاتتون سرشار از عشق و ارادت به اهل البیت علیهم السلام
🕊🥀🕊