eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امام زمانم✋🌸 هر روز، زیارتنامه خورشید می‌خوانیم؛ بلكه آسمان، ما را به باران بی‌دریغ مهر، میهمان كند. پرگار نگاه را به هلال ابروانت، كمانه می‌زنیم؛ شاید كه برق نگاهت، لحظه‌اے، شهاب آسمان بی‌ستاره‌مان باشد. اے مثلث هستی؛ كه اضلاع حضورت، زوایاے عشق را ترسیم می‌كنند، هیهات از طول هجرت و عرض كوتاه عمرها! هیهات از دست نا‌یازیدن به قله ارتفاعت! از آن روز كه استوانه عشقت، مدار پیچیده زندگی را به رویم گشود، دیگر مجالی برای تصویرهاے خیالی ذهنم باقی نگذارد. پیش‌تر از صاحب‌دلی پرسید: «قاعده عشق كجاست؟» گفت: «آنجا كه قامت استوار مهدی عجل الله تعالی فرجه بر آن عمود می‌شود و خیمه می‌زند». گفتم: «آیا می‌شود به شعاع بی‌نهایت و مركز عشق، دایره‌اے زد كه محیط، بر خواسته‌هاے دل باشد؟» گفت: «اگر بتوانی». 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Aalirezaaeftekharii - 10 - 128 - musicsweb.ir.mp3
14.48M
آهنگ: روز و شب با صدای:استاد علیرضا افتخاری ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥بسم الله الرحمن الرحیم.... 💥او زیباست و زیبایی ها را دوست دارد. 📎 📎 ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
من صدای وزش ماده را می‌شنوم و صدای کفش ایمان را در کوچه شوق و صدای باران را روی پلک تر عشق روی موسیقی غمناک بلوغ روی آواز انارستان‌ها ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
💢غرور بیجا یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد. در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت. باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!” ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
Karbalaei-Hamidreza-Shafieii-Sorude-Man-Mosalmanam.mp3
18.7M
من مسلمانم...❤️ ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
خوشا روزی که صحرای جدایی طی شود ما را غزال وحشی دل، خضر فرخ پی شود ما را دروغی بسته زاهد از زبان یار اوا می خواهد که تسکین دل پراضطراب از وی شود ما را شعار عشق اگر این است کز خون می دهد ساغر مکن باور که دیگر آرزوی می شود ما را لب جانبخش اوا گلزار جمالی در نظر دارم تمنای بهشت و آب کوثر کی شود ما را؟ سر کافر شدن داریم، کو بتخانهٔ عشقی که ناقوسش به جای نغمهٔ یا حی شود ما را؟ حزین از آه بی تأثیر دلتنگم، خوشا بزمی که ساز بی نواییها، سرود نی شود ما را ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
بارید چنان تگرگ بر اسرائیل امروز نمانده برگ بر اسرائیل طوفان، زده است ریشه‌اش را از بیخ این است شعار مرگ بر اسرائیل ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
درحنجره‌ها، صدا، صدای تو بُوَد در دستِ مقاومت، لوای تو بُوَد این عزم خداست، حاج قاسم! والله آزادی قدس، خونْ بهای تو بُوَد ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛
محکومم در جاده‌ای تاریک یا ستارگانی خاموش محکومم که عینک دودی بزنم و عصایی به دست بگیرم تا پانزده اکتبر هر سال روزنامه‌ها مرا با خطی برجسته بنویسند محکومم که عقاب‌های چشمانم به لانه برنگشته‌باشند و گنجشکان در جای خالی آن‌ها تخم بگذارند و مرثیه بخوانند برای پرهایی که ریخته‌است برای عقاب‌هایی که دیگر نیست محکومم به چاله‌های شهرداری با دست و پای زخمی در نزدیکی خیابانی که از چاه‌های عمیق شهردار رونمایی می‌شود محکومم به سرشکستگی در مقابل داربست‌ها وقتی راه ... که نه! دار مرا بسته‌اند و من با سیلی داربست‌ها صورتم را سرخ می‌کنم محکومم به عصایی که سفید است و حال اژدها شدن ندارد و گاهی در گذر از جویی حقیر رو سیاه می ماند محکومم به ایستادن طولانی کنار خیابان وقتی که عجله‌ام زیر سر هیچ شیطانی نیست محکومم دوچرخه توی پیاده‌رو را جعبه جلو مغازه را تنه بزنم بیندازم دو بار عذر بخواهم دوبار «کوری؟ مگر نمی‌بینی» را لبخند بزنم محکومم روزه سکوت بگیرند بعضی‌ها وقتی از کنارم می‌گذرند و در فلکه راهنمای سؤال‌هایم از رهگذران عجول به مقصدی نرسد محکومم چهره مادرم را از یاد برده باشم و عکس معصوم دخترکانم از آلبوم خاطراتم برداشته شده باشد و من محکومم که محکوم بمانم بی هیچ تجدید نظری به جرمی که نمی‌دانم و به گناهی که ... شعری از موسی عصمتی ( از تواناترین شاعران روشندل کشورمان ) از مجموعه شعر «بی چشمداشت» به مناسبت روز جهانی عصای سفید👨🏻‍🦯 ┏━━━🌷💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💌🌷━━━┛