🕊 فرج یعنی
در آبِ توبه دل را شست و شو دادن
هیولای هوای نفس خود را دست و پا بستن
#احمد_علوی
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
🔸میثم تمار🔹
مرد خرمافروش در زندان
راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد
سخنانش کلید اسرار است
رطبش طعم نیشکر دارد
تا خدا نیت سفر دارد
از سرانجام خود خبر دارد
شوق پرواز او چه بسیار است!
زخمهای دلش نمک خورده
بارها این چنین محک خورده
از علی گفته و کتک خورده
این برای هزارمین بار است
یاد آن روزهای خوب به خیر!
که علی بود و میثم و سلمان
جمعشان جمع بود و میگفتند:
رطبت کو؟ که وقت افطار است
در طلوعش غروب پیدا بود
آخر قصه خوب پیدا بود
چوبۀ دار او همین نخل است
لیف خرما طناب این دار است
با زبان علی تکلم کرد
رو به جمع غریب مردم کرد
تا دم مرگ هم تبسم کرد
گفت: این آرزوی تمار است
که بمیرد فقط به عشق علی
«که علی دست قادر ازلیست
رشتۀ ماسوا به دست علیست»
سر این رشته ناپدیدار است
رشتۀ اتصال محکم شد
کمر نخل ناگهان خم شد
لحظههای عروج میثم شد
که همان لحظههای دیدار است
#احمد_علوی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
شعرخوانی احمد علوی.mp3
زمان:
حجم:
1.28M
ای رتبهات فراتراز ادراک و از عقول
آیینهی بصیرت چشمت جهان شمول
حلم توبی نهایت و علم تو لایزول
یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول
کوچکترم از آنکه بخواهم بخوانمت
یا برترین سرودهی عالم بدانمت
علم اصول و علم قرائت ازآن توست
تفسیر و فقه پلهای از نردبان توست
علم نجوم در رصد کهکشان توست
راز علوم کل جهان برزبان توست
شیخ الائمه هستی و دریای بیکران
ای باقرالعلومترین صادق جهان
مردان سرزمین تو عاشق نبودهاند
در باب عشق با تو موافق نبودهاند
چون آشنا به کُنه حقایق نبودهاند
در پیشگاه درس تو صادق نبودهاند
تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی
تا روز حشر صادق آل محمدی
حکام جور خلوتتان را به هم زدند
گردونهی زمین و زمان را به هم زدند
سرچشمههای اشک روان را به هم زدند
با کشتن تو نظم جهان را به هم زدند
ای جای پای غربت تو در دل بقیع
هرکس که گشت دور تو گردید مستطیع
#شعرخوانی
#احمد_علوی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
تقدیم به آنان که مادر ندارند:
دسته دسته گل زیبا و معطر دارند
در بغل چلچله دارند کبوتر دارند
سایه ای هست به روی سرشان، دلگرمند
پشت گرمی به همین نخل تناور دارند
تا که از رایحه ی عطر بهشتی مستند
چه نیازی به گلاب وگل و قمصر دارند
شانه ای هست که با آن دو بغل گریه کنند
دامنی هست که لبخند از آن بردارند
هرچه عشق است خداوند به آنها داده
دلشان زنده به این است که دلبر دارند
اهل چای و غزل وکرسی و یلدا هستند
شعر و موسیقی و آجیل و سماور دارند
جمعشان جمع تر از شمع و گل و پروانه ست
عده ای نیز فقط جمع مکسر دارند
احمد امروز نه، هر روز از این غم بنویس
تازمانی که قلمهای تو جوهر دارند
ما کجا و دل خوش !هان دل خوش سیری چند؟
دلخوشی مال کسانی ست که مادر دارند
#روز_مادر
#احمد_علوی