eitaa logo
کانال شعر علوی
892 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
خوانش غزل۳۴۶.mp3
1.23M
صوت غزل شمارهٔ ۳۴۶     من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست کج دلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده سر فروبردم در آنجا تا کجا سر برکنم گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم تا ز اشک چهره راهت پرزر و گوهر کنم دوش لعلت عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۴۷.mp3
1.61M
غزل شمارهٔ ۳۴۷     صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم با سر زلف تو مجموع پریشانی خود کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات در یکی نامه محال است که تحریر کنم آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم نیست امید صلاحی ز فساد حافظ چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۴۸.mp3
1.31M
صوت غزل شمارهٔ ۳۴۸     دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم از دل تنگ گنهکار برآرم آهی کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم خورده‌ام تیر فلک باده بده تا سرمست عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم جرعه جام بر این تخت روان افشانم غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست می‌کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاه تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا من چرا عشرت امروز به فردا فکنم   🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۵۱.mp3
1.31M
غزل شمارهٔ ۳۵۱   حاشا که من به موسم گل ترک می کنم من لاف عقل می‌زنم این کار کی کنم مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم در کار بانگ بربط و آواز نی کنم از قال و قیل مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم کو پیک صبح تا گله‌های شب فراق با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم کی بود در زمانه وفا جام می بیار تا من حکایت جم و کاووس و کی کنم از نامه سیاه نترسم که روز حشر با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۵۲.mp3
1.53M
غزل شمارهٔ ۳۵۲   روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام در کمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم چون صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این لطف‌ها کردی بُتا تخفیف زحمت می‌کنم زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تیر بلاست یاد دار ای دل که چندینت نصیحت می‌کنم دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم حافظم در مجلسی‌ دردی کشم در محفلی بنگر این شوخی که چون با خلقِ صنعت می‌کنم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۵۵.mp3
1.78M
صوتی غزل شماره ۳۵۵ حالیا مصلحت وقت در آن می‌بینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم یعنی از خلق جهان پاکدلی بگزینم بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم تا حریفان دغا را ز جهان کم بینم سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم من اگر رند خراباتم و گر حافظ شهر این متاعم که تو می‌بینی و کمتر زینم سینه تنگ من و بار غم او هیهات مرد این بار گران نیست دل مسکینم بنده آصف عهدم دلم از راه مبر که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۵۷.mp3
1.12M
غزل شمارهٔ ۳۵۷     در خرابات مغان نور خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن فکر دور است همانا که خطا می‌بینم سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب این همه از نظر لطف شما می‌بینم کیست دردی کش این میکده یارب که درش قبله حاجت و محراب دعا می بینم هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید که من او را ز محبان شما می‌بینم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۵۸.mp3
1.81M
غزل شمارهٔ ۳۵۸     غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت چرا که مصلحت خود در آن نمی‌بینم در این خمار کسم جرعه ای نمی بخشد ببین که اهل دلی در جهان نمی بینم ز آفتاب قدح ارتفاع عیش بگیر چرا که طالع وقت آن چنان نمی‌بینم نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار که در مشایخ شهر این نشان نمی‌بینم نشان موی میانش که دل در آن بستم ز من مپرس که خود در میان نمی بینم قد تو تا بشد از جویبار دیده من به جای سرو جز آب روان نمی‌بینم برین دو دیده حیران من هزار افسوس که با دو آینه رویش عیان نمی‌بینم من و سفینه حافظ که جز در این دریا بضاعت سخن درفشان نمی‌بینم   🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۶۸.mp3
1.27M
غزل شمارهٔ ۳۶۸     خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم بر ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم زاد راه حرم وصل نداریم مگر به گدایی ز در میکده زادی طلبیم اشک آلوده ما گر چه روان است ولی به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم عشوه‌ای از لب شیرین تو دل خواست به جان به شکرخنده لبت گفت مزادی طلبیم تا بود نسخه عطری دل سودازده را از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم بر در مدرسه تا چند نشینی حافظ خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم   🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۶۹.mp3
1.2M
غزل شمارهٔ ۳۶۹     ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت ما ندانستیم و صلح انگاشتیم گلبن حسنت نه خود شد دلفروز ما دم همت بر او بگماشتیم نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد جانب حرمت فرونگذاشتیم گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم   👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۶۳.mp3
1.61M
غزل ۳۶۳   دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن یار ما این دارد و آن نیز هم دوستان در پرده می‌گویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم یاد باد آن کو‌ به قصد خون ما زلف را بشکست و پیمان نیز هم اعتمادی نیست بر کار جهان بلکه بر گردون گردان نیز هم چون سر آمد دولت شب‌های وصل بگذرد ایام هجران نیز هم هر دو عالم یک‌ فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم محتسب داند که حافظ عاشق است و آصف ملک سلیمان نیز هم عاشق از قاضی نترسد می بیار بلکه از یرغوی سلطان نیز هم   👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۷۰.mp3
1.49M
غزل شمارهٔ ۳۷۰     صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم در میخانه‌ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم قدت گفتیم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم جگر چون نافه‌ام خون گشت و کم زینم نمی‌باید جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفت ز بدعهدی گل گویی حکایت با صبا گفتیم 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi