برخواست دگر جمع کند بستر خود را
میخواست که خوشحال کند همسر خود را
امروز خودش پای تنور آمد و نان پخت
تا سیر کند فاطمه نان آور خود را
#حامد_عسکری
♥️🍃
عشق مدتهاست این روح سراسر درد را
برده بر بام جنون و نردبان برداشته...!
#حامد_عسکری
#کانال_شعر_علوی
https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
#قرارگاه_بسوی_ظهور
شانه ات را دیر آوردے سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر ، پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پاے یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد
از غزل هایم فقط خاکسترے مانده به جا
بیت هاے روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه ، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی نیمهے عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد..!
#حامد_عسکری
خاکم به سر ، که هر نفسِ خوابهای من
با یاد او گذشت ... ولی بیوضو گذشت...
#حامد_عسکری
@mane_Oo
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست
از غیرت مان بود، نوشتند حسودیم
جو گندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پود به پودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خنده ی او زود به زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم...
#حامد_عسکری
دعا، دعایِ هَمان روزگارِ کودَکی است
خُدا تُنه تِه دُوبالِه تُو مالِ مَن باسی...!
#حامد_عسکری
#حامد_عسکری
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود ، دل آرام جهان شد!
ای دلبریت دلهره ی حضرت آدم
پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم
پلکی بزن از پلک تو الهام بگیرم
تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم
هر ماه ته چا نشد حضرت یوسف
هر باکره ای هم نشود حضرت مریم
گاهی غزلم!گم شدن رخش بهانست
تهمینه شـود همدم تنهایی رستم
تهمینه شود بستر لالایی سهراب
تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم
تهمینه ی من ترس من این است نباشد
باب دلت این رستم بی رخش پر از غم
این رستم معمولیه ساده که غریب است
حتی وسط ایل خودش در وطنش: بم
ناچاری ازین فاصله هایی که زیادند
ناچاری ازین مردن تدریجی کـم کم
هرجا بروم شهر پر از چاه وشغال است
بگذار بمانم که فدای تو بگردم
من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ
تو سبز بمان من به درک من به جهنم
#حامد_عسکری
تا خندهی تو میچکد از خوشهی لبها
بیچاره بمیها و غم نرخ رطب ها...
#حامد_عسکری
از ما گله کم کن که بپاشیم غزل را
پیش قدم پاشنه هایی که بلند است!
#حامد_عسکری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
به مصراعی ننالیدم تب تلخ تباهی را
که یک عمر است عادت کردهام بیسرپناهی را
منم آن ارگ ویرانی که هر شب خواب میبیند
به روی شانههایش فوج کفترهای چاهی را
زلیخاها اگر پیراهنی پاره نمیکردند
به یوسفها که میآموخت رسم بیگناهی را؟
سواری خستهام از کوه پایین آمدم دختر!
ببند این زخمهای کهنهی مشروطهخواهی را
تفنگ و اسب را دادم به جای شانهی نقره
بکِش هموارتر کن پیچ و تاب این دوراهی را
چه میفهمند سربازان مست روس و عثمانی
شمیم اشکهایم روی کاغذهای کاهی را؟
سپیداری که بر آن پیکر ستارخان رقصان
چه سازد شرمساری را... چه نالد روسیاهی را
سپیده سر زده آهو به آغوشم قدم بگذار
مگیر از شیرمَردت لطف صید صبحگاهی را
رهاتر از سر زلفت بخند امشب پریشانم
برقصان توی تُنگ صورتت دو بچه ماهی را
#حامد_عسکری
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
"تو تقدیر منی ای عشق، اما عقل میگوید:
بیا بگذر ز تقدیرت...همین یک کارمان مانده"
نمی خواهم ولی آخر چنین تقدیر تلخی را...
ببین از عشق تو جانا برایم نیمه جان مانده
شدم مثل یک آبادی که رعیت ها همه رفتند...
میان خانه ای تنها فقط تصویر خان مانده
دلم خون شد ز بیدادت ز آه و اشک و فریادت
ببین حال خرابم را ، گلم رفت و خزان مانده
همه یاران دگر رفتند و من تنهای تنهایم...
فقط ردی به قلب ما ز راه کاروان مانده
#حامد_عسکری
#عاصی
💔💔😔😔
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
نبودی در دلم انگارطوفان شد، چه طوفانی
دو پلکم زخمی از شلاق باران شد،چه بارانی
نبودی بغض کردم...حرف ها را...خودخوری کردم
دلم ارگ است و ارگ از خشت... ویران شد چه ویرانی
گوزنی پیر بر مهمان سرای خانه ی خانی
به لطف سرپری تک لول مهمان شد،چه مهمانی
یکی مثل من بدبخت در دام نگاه تو
یکی در تنگی آغوش زندان شد،چه زندانی
پس از یوسف تمام مصریان گفتند: عجب مصری
بماند گریه هم سوغات کنعان شد،چه کنعانی
من از «سهراب» بودن زخم خوردن قسمتم بوده
برو «گرد آفریدم»،فصل پایان شد،چه پایانی...
#حامد_عسکری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
نامه هایم چشم هایت را اذیت می کند
درد و دل کردن برایِ تو حضوری بهتر است....
#حامد_عسکری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویش
اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش
قناری های این اطراف را بی بال و پر کرده
صدای نازک برخورد چینی با النگویش
مضاعف می کند زیبایی اش را گوشوار آنسان
که در باغی درختی مهربان را آلبالویش
کسوف ماه رخ داده ست یا بالا بلای من
به روی چهره پاشیده است از ابریشم مویش؟
اگر پیچ امین الدوله بودم می توانستم
کمی از ساقه هایم را ببندم دور بازویش
تو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی
یکی با خنده تلخش یکی با برق چاقویش
قضاوت می کند تاریخ بین خان ده با من
که از من شعر می ماند و از او باغ گردویش
رعیت زاده بودم دخترش را خان نداد و من
هزاران زخم در دل داشتم این زخم هم رویش
#حامد_عسكری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
به یال باد پیچیدست.mp3
1.99M
#شعر
#حامد_عسکری
به یال باد پیچیده است حرم شیونی خونین
که هر آلالهای سرخ است و هر آویشنی خونین
حکایت ساقه یاس است در انبوه قیچیها
حکایت رزم خوبان است با اهریمنی خونین
وضو با خون بگیر و گوش کن بانگ اذانی که
محرم به محرم میوزد ار مأذنی خونین
جهان در التهاب است و خدا از گنجهای در عرش
برون آورده از نو بیرق پیراهنی خونین
نوازش زخم را سامان دهد اما به شرطی که
نباشد دست با تاول ، نباشد گردنی خونین
چه خوش مهمان نوازی میکنند این بی وفا مردم
به نعل تازه اسبان وحشی بر تنی خونین
چه بیرون رفته از دوش پدر از خیمه، سیبی سرخ
چه برگشتهاست قنداقی در آغوش زنی خونین
همین قدر از سر ساقی بگویم که، سلامت نیست
عمود آهنین کج شد، عمود آهنین خونین
خودش در ناحیه گفتهست صبح و شام میگرید
خودش در ناحیه گفتهست گریه کردنی خونین
همین بس هر دو دنیای مرا وقتی که میخواند
میان روضه این ابیات را سینهزنی خونین
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر
هر شبِ عمرم به یادت اشک می ریزم ولی
بعدِ حافظ خوانیِ شب های یلدا بیشتر
رفته ای ... اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز ... فردا بیشتر
زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر
هیچ کس از عشق سو غاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم"
خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر...
#حامد_عسکری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
به دستِ آنکه نوازش شدیم ، تیغ افتاد
دلیل خون جگریِ من و انار یکیست
#حامد_عسکری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
#حامد_عسکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چای دم کن! خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
#حامد_عسکری
هرچه با تنهایی من آشنا تر می شوی
دیرتر سر میزنی و بی وفا تر می شوی
هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد
من پریشان تر، تو هم بی اعتناتر می شوی
من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهار
سبزتر می بالی و بالا بلاتر می شوی
مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها
گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می شوی
عشق قلیانی ست با طعم خوش نعنا دوسیب
می کشی آزاد باشی، مبتلاتر می شوی
یا سراغ من می آیی چتر و بارانی بیار
یا به دیدار من ابری نیا... تر میشوی
#حامد_عسکری
♥️| 𝓓𝓮𝓭𝓲𝓬𝓪𝓽𝓮𝓭 𝔀𝓲𝓽𝓱 𝓵𝓸𝓿𝓮 ༅࿐✾
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد
#حامد_عسکری
نامهی آخرت به دستم رسید
بالاخره تونستی پستش کنی!
خیلی پلا میونمون خراب شد
دیگه نمیتونی درستش کنی...
جون به لبم رسید تا رامم بشی
چجوری این آتیشو خاموش کنم
شاید ببخشمت ولی محاله
نامهی آخرو فراموش کنم
نوشتی آسمونمون تموم شد
هرچی که بوده بینمون تموم شد
تو ساده رد شدی ولی جدایی
خیلی برای من گرون تموم شد
تو آسمون عشق من پریدن
یه ذره بال و پر میخواس، نداشتی
بهم نگو تقصیر سرنوشته
عاشق شدن جیگر میخواس، نداشتی!
با این حساب حرفی دیگه نمونده
منم دیگه حرفامو جَم میکنم
یه مشت غزل میمونه، چندتا نامه
اونم یه خاکی تو سرم میکنم...
#حامد_عسکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی دورت بگرده خوب میشی...
#حامد_عسکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درشبِ سرما، شبِ خلوت، شبِ سردرگمی
گرم و مطبوعی، شبیه طعم چایِ هیزمی
کاش! ذکری یادمان می داد دربابِ وصال
در مفاتیحُ الجِنانش، شیخ عباس قُمی...
#حامد_عسکری
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮
@Sheroadab_alavi
╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯