@mohammad_atayinia_110شورر3-(Tag_Edited_۲۰۲۲_۰۷_۰۹_۱۶_۲۳_۰۴).mp3
زمان:
حجم:
3.83M
مقام معظم دلبری...
#شور_طوفانی
🎤کربلایی محمد عطایی نیا 🎤
#حضرت_قاسم
💚الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج 💚
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
record016.mp3
زمان:
حجم:
1.14M
سبک: دامن کشان رفتی
موندی چرا تنها توی این بیابون
کاشکی منم امروز فدات شم عمو جون
تو تنهایی من خیلی پریشونم
بده اذن میدون ای عمو جونم
من بهت رو می زنم منو رد نکن
جون بابا حسنم منو رد نکن
طعم عسل داره شهادت برا من
مثل عمو عباس میرم سمت دشمن
کمه سِنّم اما مرد میدونم
میشم امروز سرباز عمو جونم
داره بابا حسنم میگه مرحبا
واسه شمشیر زدنم میگه مرحبا
زیر سم مرکب شکست استخونام
دیگه عمو جونم میرم پیش بابام
خدا جونم از تو خیلی ممنونم
شدم من هم قربون عمو جونم
یادگار حسنم، عمو جون بیا
من دارم جون می کَنم عمو جون بیا
مهدی شریفی
#محرم #حضرت_قاسم #مهدی_شریفی
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#زبانحال_امام_حسین علیهالسلام
دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده
یتیمِ خانهی ما خانهام خراب شده
غریب هستی و آهِ غریب میگیرد
دعای قلبِ شکسته عجیب میگیرد
سَبُک شدی و چو پَر رویِ دستهای منی
چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی
بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را
نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را
فرشتهها به کنارت از آه میسوزند
به ما نگاه کن ای بی گناه میسوزند
به رویِ خاک چرا چاک چاک میمانی
بغل که میکنمت رویِ خاک میمانی
حلال کن نوهی فاطمه عمویت را
شبیه قاب دو دستم گرفته رویت را
اگر که باز کنم باز میشود رویت
حسن کنارِ من و شانه میزند مویت
همینکه سنگ زدندت خلاصه اُفتادی
میانِ تیغ و شن و سنگ و ماسه اُفتادی
رسید دادِ تو با شیهههای اینهمه اسب
تو را شناختم از لابهلای اینهمه اسب
بهم نریز نبینم غمِ خزانِ تو را
یتیمِ من چه کنم داغ بی امانِ تو را
بگو عمو ، نه از این سینه بر نمیآید
چگونه جا بزنم چند استخوان تو را
سپاه رد شد و دیدم که گیر اُفتادی
میانِ معرکه دیدم کشان کشانِ تو را
چقدر نعل بهم ریخت نوجوانِ مرا
بگو چگونه مرتب کنم دهان تو را...
(حسن لطفی)✍
.
مادر که باشی -همه می دانند- باید در ناگهانِ وداع،به ستایش زیبایی قد و بالای پسر نشسته باشی...
بانوی بایسته و بِشکوهِ سرای "حسن"!
نیک امانتداری بوده ای که امانت را به مسلخ می سپاری و خود می ایستی به تماشای "نجمه" ی عاشقی که در پیراهنِ "قاسم" نفس می کشد...
سلام بر قاسم و مادر پاکش...
شیرین تری از قاعده ی هر چه که کندو
شیرین قدِ شیرین سخنِ خوش بر و بازو
موی تو می ارزد به همه لشکر آن سو
در بادیه کو ماهتر از قاسم من؟کو؟
پیوند گل و آینه و نخل و نباتی
در وصف پدر یکسره "تنسیق صفاتی"
در هر قدمی درخور مدح و صلواتی!
از نسل "مع الحق"ی و از ایلِ "هُوَ الهو"
ای پیرهنت معبر بالغ شدن ماه!
ماه تن تو تازه رسیده به گذرگاه!
ای سیزدهِ هر چه بهارانه ی دلخواه!
یک فصل بلوغ آمده گِردت به تکاپو!
شمشاد بهارآورِ ریشه زده در دل!
مادر به فدای تو و این قدّ و شمایل!
دور کمرت دست عمو بسته حَمایل
جذاب تری با گرهِ بسته به ابرو...
نازم تو و ارثیه ی حُسن "حَسن"ات را
انگار که گُل، رهن نموده دهنت را
آهسته برو تا که ببویم بدنت را
ای رایحه ی سرزده از خرمن شب بو!
ای سروِ سبک در گذر تیغ نشسته!
ای شوقِ شنابنده ی نعلین گسسته!
آیینه! مبادا که ترک خورده،شکسته
برگردی از این حجم تماشا و هیاهو...
در ولوله و دلهره ی دیگرِ خیمه
من ذوق تماشای توأم بر در خیمه!
آنسان که دم رفتنِ پیغمبر خیمه...
پیغمبرِ خیمه....نکند تیر به پهلو....
گلبرگ،لگدکوبِ سرِ سُم شده، شاید..
یا آنکه دوباره بدنی گم شده،شاید...
در هلهله مشغولِ تیمّم شده،شاید...
می آید عمو سوی تو بر روی دو زانو....
#حضرت_قاسم
#ماه_محرم
#احلی_من_العسل
#امام_حسین
#سیده_اعظم_حسینی
-----------------------
به کودکیِ مظلوم حضرت قاسم،هنگام شهادت پدر...
گفت: "دفن پدرم، عمه! چرا طول کشید؟
دفن سخت است مگر؟ کار شما طول کشید
قبر جدم که همین جاست؛ همین نزدیکی
پدرم را عمویم برد کجا؟ طول کشید
اول انگار صدای زنی آمد، بعدش
مردها همهمه کردند... صدا طول کشید"...
عمه بغضی شد و در حنجره ی خویش نشست
عمه بغضی شد و تا کرب و بلا طول کشید
دست "عباس" قوی بود ولی آن همه تیر
تا شود از تن و تابوت جدا، طول کشید....
رفت و.... یکبار دگر هم عمویش دیر آمد
تا شود جمع "علی" روی عبا طول کشید...
#حضرت_قاسم
#ماه_محرم
#احلی_من_العسل
#امام_حسین
#سیده_اعظم_حسینی
---------------------------------