eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
❁ حکیمی را پرسیدند‌ چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند، هیچ یک را «آزاد» نخوانده‌اند مگر «سرو» را که ثمره‌ای ندارد. در این چه حکمت است؟ گفت: هر درختی را ثمره‌ای معین است،‌ که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید، و گاهی به عدم آن پژمرده شود. و سرو را هیچ از این نیست و همه وقت خوشست، و این است صفت آزادگان.
✳️ پرده اگر برافکنی... صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت بر درِ آسمان زنم، حلقهٔ آشناییت سر به سریر سلطنت، بنده فرو نیاورد گر به توانگری رسد، نوبتی از گداییت پرده اگر برافکنی، وه که چه فتنه‌ها رود چون پسِ پرده می‌رود این‌همه دلرباییت! گوشهٔ چشمِ مرحمت بر صف عاشقان فکن تا شب رهروان شود روز به روشناییت سر ننهند بندگان، بر خط پادشاه اگر سر ننهد به بندگی، بر خط پادشاییت وقتی اگر برانیم، بندهٔ دوزخم بکن کآتش آن فرو کشد، گریه‌ام از جداییت راه تو نیست سعدیا! کمزنی و مجردی تا به خیال در بود، پیری و پارساییت
سلام خدمت اساتید و مدیران بزرگوار و دوستان اهل دل 📌ویژه نامه آشنایی با ⏳ دوشنبه ۹۸/۱۲/۱۲ ؛ ساعت ۱۹ 🔹 گروه شعر علوی منتظر حضور گرم و پرشور همه شما هستیم 😊
سلام خدمت اساتید و مدیران بزرگوار و دوستان اهل دل 📌ویژه نامه آشنایی با ⏳ دوشنبه ۹۸/۱۲/۱۲ ؛ ساعت ۱۹ 🔹 گروه شعر علوی منتظر حضور گرم و پرشور همه شما هستیم 😊
🔹سعدی در شیراز مرکز فارس در حوالی سال  ۵۶۳ دیده به جهان گشود و نام او را مصلح الدین یا به قولی مشرف الدین عبدالله گذاشتند 🔹در آن زمان در شیراز اتابکان فرمان میراندند . به مرور که قدرت سلجوقیان کاهش یافت سلسله های محلی به وجود میامدند و نیرو میگرفتند اتابکان نه تنها در شیراز بلکه در دمشق ، موصل  ، بین النهرین  ، حلب و آذربایجان  دستی داشتند  این حکومت های کوچک که اهمیت آنها از یک شهرستان تا یک سلطان نشین تغییر میکرد نسبت به یک پادشاه ابراز اطاعت میکردند ولی در عمل مستقل بودند 🔹هنگام تولد سعدی حکمران شیراز اتابک مظفر الدین تکله سومین پادشاه از اتابکان فارس بود از ده سال پیش تکله در مقابل اتابکان عراق به دشواری مقاومت میکرد و همچنین مورد دستبرد و غارت اتابکان آذربایجان نیز  قرار میگرفت 🔹شاعر پر آوازه در میان همه این بی نظمی ها در شهر شیراز رشد میکرد. پدر سعدی ، عبدالله در خدمت سعد بن زنگی بود که احتمال دارد شاعر  شیرین سخن شیراز نیز به عنوان حق شناسی تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده باید 🔹یکی از مشخصات نبوغ سعدی در این است که از کوچکترین حادثه زندگی خود  درسی اخلاقی میدهد در چندین جای کلیات کودکی او مطرح است و چنین مینماید که وی از دوران طفولیت خود خاطره ای دلنشین و در عین حال حزن انگیز دارد. چگونگی سالهای خردسالیش در بوستان آمده که از آنجا میتوان فهمید پدرش از کارکنان ساده دیوان اما در رفاه بوده است. ز عهد پدر یاد دارم همی  که باران رحمت بر او هر دمی که طفلیم لوح و دفتر خرید ز بهر یکی خاتم زر خرید بدر کرد ناگه یکی مشتری به خرمایی و از دستم انگشتری 🔹بعد از مرگ پدر سعدی در شیراز تنها ماند در سایه توجه اتابک، سعدی که در همان دوران بر اثر هوش و ذکاوت بالای خود نزد همه انگشت نما بود رهسپار بغداد گشت و وارد مدرسه نظام شد و از سال ۵۷۴ تا ۶۰۴ یعنی تا سال فوت اتابک سعد بن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکر در بغداد ماند. 1⃣
📌سالهای مسافرت 🔹سعدی در کلیات از سفر به آسیای مرکزی ، هندوستان ، شام ، مصر ، عربستان ، حبشه و مغرب بدون کمترین سرنخی برای ترتیب این سفرها معلوم شود، نام برده است 🔹میتوان چنین تصور کرد که سعدی سفرهای خود را با عزیمت مجدد به سمت مشرق آغاز کرد. اگر سعدی از شیراز عزیمت میکرد می توانست یک راست از راه کرمان و سیستان و خراسان به بلخ رسد . مسافر بلخ ناچار به جنوب شرقی عزیمت می کرد و از گردنه های کوه بابا میگذشت و به بامیان میرسید و از آنجا راهی هندوستان. 🔹در مورد سفر به هندوستان و مدت اقامت و مکان های بازید سعدی در هند تناقص های زیادی وجود دارد در عین حال هنگام بازگشت از هند سعدی به همراه یک کشتی بازرگانی وارد جزیره کیش میشود – که در آن زمان مرکز اقتصادی ایران به شمار میرفته است – حال پایان سفر نیست چون شاعر به جای بازگشت به زادگاه خود شیراز، به زیارت خانه خدا میرود در مسیر حرکت خود به سوی شهر مقدس مکه در صنعا توقف میکند وی در این شهر یکبار دیگر ازدواج میکند که حاصل آن یک فرزند کوچک هست که رشته ایست که او را به آن سرزمین پیوند داده است . ناگهان این کودک در گذشت درد و غصه پدر همان بود که معمولا به پدران در چنین مصیبتی وارد میشود به صنعا درم طفلی اندر گذشت چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت در این باغ سروی نیامد بلند  که باد اجل بیخ عمرش نکند عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت  که چندین گل اندام در خاک خفت 🔹خانواده سعدی از هم میپاشد و او دیگر جز به ادامه سفر نمی اندیشد تا شاید از اندوهی که در این شهر محصور در میان کوهها خفه اش میکند رهایی یابد ، سعدی عازم مکه شده و بعد از انجام  مناسک حج ، عازم مصر میشود و بعد از چندی به دلیل شروع جنگ های صلیبی عازم تونس شد و بعد از آرام شدن جنگ، سعدی با کشتی به سمت شیراز راه افتاد که ابتدا در بیت المقدس توقفی کوتاه میکند و از آنجا به سوی دمشق رهسپار می شود و در سایه امنیت شهر دمشق فرصت مطالعه و بحث با دانشمندان را نیز بدست آورد 🔹حال موقع بازگشت رسیده ; سعدی رفته رفته خستگی و حسرت دیدار آسمان ایران را در دل خود احساس میکند در اقصای عالم بگشتم بسی  بسر بردم ایام با هر کسی تمتع ز هر گوشه ای یافتم ز هر خرمی خوشه ای یافتم چو پاکان شیراز خاکی نهاد  ندیدم که رحمت بر آن خاک باد تولای مردان این پاک بوم  بر انگیختم خاطر از شام و روم دریغ آمدم زان همه بوستان  تهیدست رفن بر دوستان 2⃣
📌دوران کهولت 🔹سرانجام در حالی که قلب سعدی میتپید شیراز جلو چشمان او نمایان گشت و در واقع موقع تقاعد سعدی از مسافرت فرا رسیده بود ، تقاعدی داوطلبانه و سرشار از سربلندی و مجاهدت 🔹تا این زمان سعدی فقط اشعاری بصورت مجزا سروده بود ، در طی دو سال دو شاهکار شعر اخلاقی او یعنی بوستان در سال ۶۳۶ و گلستان در سال بعد آن ۶۳۷ خاتمه یافت که نام سعدی را جاودان کردند 🔹سعدی با خاطری آسوده به آرامی به پایان عمر خود نزدیک میشد . از مرگ بانیان عظیم الشان اندیش ایرانی مانند خواجه نصیر الدین طوسی ، شمس تبریزی ، جلال الدین رومی دیری نمیگذشت و سعدی در میان شاعران موفق نسل جدید تنها به جا مانده بود 🔹از طرف دیگر به مرور که سعدی سالخورده تر میشد آشکار بود که تاثیر سخن او رفته رفته نه تنها در شیراز بلکه در دیگر شهرهای ایران نیز به شعر فارسی رنگ و بویی تازه می بخشید 🔹تاریخ وفات سعدی موضوعی بسیار مبهم و بحث انگیزست زیرا شرح حال نویسان دو تاریخ وفات برای او ترسیم کردند یکی  ۱۷ آذر ۶۷۰ و دیگری  ( بزرگانی مانند جامی )  مهر ماه سال ۶۷۱ را تاریخ وفات این بزرگ مرد پارسی میدانند 🔹سعدی در بحبوحه اشتهار از دنیا رفت و شهرتی پایدار از خود بجا نهاد ، وی از زندگی چیزی انتظار نداشت و تا میتوانست از زیاده طلبی پرهیز میکرد به این اکتفا مینمود که افتخاری برای شیراز زادگاه خود میراث بگذارد ، شیراز نیز نبوغ شاعر خود را درک کرده بود . سعدی در نزدیکی بقعه خود در حومه شهر به خاک سپرده شد دیری نپایید که مرقد او زیارتگاه عشاق زبان و ادب پارسی شد. 3⃣
📌اخلاق  سعدی 🔹سعدی مانند لوکرس یا وینیی شاعر فیلسوف نیست. سعدی شاعری است که تعالیم اخلاقی میدهد ، تعلیم دهنده اخلاقی به معنی دقیق کلمه ، یعنی مصنفی است که رسوم و عادات و افعال و خلقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد 🔹اما این اخلاق بیش از هر چیز حائز جنبه عملی است و در وهله اول باید همین جنبه عملی اخلاق سعدی را در نظر گرفت . سعدی پیش از آنکه انسان را بذاته مورد مطالعه قرار دهد، به موضع گیری وی در برابر همنوعان مینگرد، خطاها و عیب ها را می بیند و به دور از هر نوع انتقاد نیشدار، میکوشد در اشعار خود آداب و قواعد بهتری را پیشنهاد دهد خود این موضوع را به کرات و آشکارا گوشزد میکند. اگر در سرای سعادت کس است  ز گفتار سعدیش حرفی بس است پند سعدی به گوش جان بشنو  ره چنین است مرد باش و برو سخن سودمند است اگر بشنوی  به مردان رسی گر طریقت روی 🔹اما سخنان سعدی مثال است و پند ،خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستجو کند. از این پندهای گوناگون یک فلسفه عملی حاصل میشود که بواقع اندک مبهم و دشوار یاب است ولی کامل. 🔹بر این اخلاق – که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را تعلیم میدهد –  یک رشته نکات روان شناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد و چون فرد بی ایمان به آفریدگار همیشه بشر ناقص است بنابراین سعدی بارها مساله ارتباط بین انسان و خداوند رو طرح میکند. 4⃣
📌آثار سعدی 🔹از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای مانده‌است: ۱. بوستان: کتابی‌ است منظوم در اخلاق. ۲. گلستان: به نثر مسجع ۳. دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی. ۴. صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی‌ است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده‌ است. ۵. قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه‌ است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده‌است. ۶. مراثی سعدی: قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده‌ است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده‌ است. سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده‌است. ۷. مفردات سعدی: مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است. ۸. رسائل نثر: ¤ کتاب نصیحهالملوک ¤ رساله در عقل و عشق ¤ الجواب ¤ در تربیت یکی از ملوک گوید ¤ مجالس پنجگانه ¤ هزلیات سعدی  🔹نام و آوازه سعدی و شهرت آثار گران قدر او دیری است از مرزهای ایران و قلمره زبان پارسی فراتر رفته و خطه ها و کشورهای دیگر را در این جهان پهناور در نوردیده است. 🔹از این رو علاوه بر ترجمه شعر و نثر او به دیگر زبانها پژوهشهایی که در مورد فکر و اندیشه و نوشته هایش به زبان های گوناگون توسط محققان کشور های مختلف صورت گرفته است اندک نیست. 6⃣
📌سبک شعری سعدی 🔹شیوه اصلی ترکیب کلام سعدی چنین به نظر می آید : نخست یک حقیقت اخلاقی را بیان میکند سپس آن را با یک سلسله تمثیلها بنوعی مجسم میسازد: عدو را بکوچک نباید شمرد  که کوه کلان دیدم از سنگ خرد نبینی که چون باهم آیند مور  ز شیران جنگی برارند شور نه موری ، که مویی کزان کمتر است   چو پر شد ز زنجیر محکم ترست 🔹گاهی نیز بر عکس ، تصویر حکایت از برای تجسم یک اندیشه به کار میرود حتی غالبا از یک داستان ساده یا خاطره ساده جوانی یک اندیشه عارفانه بدست می آید که اصلا انتظار نمیرفت 🔹سعدی گاه نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد و میداند که چگونه تاثیر جملات کوتاه و دقیق را بیشتر سازد. مثلا در گلستان چنین مینویسد : ✍ هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پاپوشی نداشتم  به جامع کوفه در آمدم  دلتنگ یکی را دیدم پا نداشت . سپاس نعمت حق بجا آوردم و بر بی کفشی صبر کردم. 🔹شیوه دیگر سعدی این است که اندیشه را مطرح میکند و دلائل  موافق و مخالف را باهم بیان میکند .مثلا در پند نامه پس از ستایش کرم و سخاوت بلافاصله انتقاد از بخل شروع میشود 🔹یا اینکه موضوع را میان دو شخص مورد بحث قرار میدهد و دلائل موفق و مخالف را مطرح میسازد . مثلا حکایت مناظره پدر و پسر درباره منافع و مضرات سفر . 🔹اما در مورد اشخاص داستان ، سعدی با شیوه ای که رایحه قرون وسطی از آن به مشام میرسد نه تنها افراد بشر و زنده ها را بسخن در می آورد بلکه حیوانات و حتی اشیا را نیز به حرف زدن وا میدارد : مانند گفتگوی فرح انگیز طوطی و زاغ و مباحثه ایی میان رایت و پرده قصر در گلستان 🔹تمام لذت سبک سعدی از پیوند اندیشه ها با هم سر چشمه میگیرد و این لذت به اندازه ای عالی است که حتی ترجمه نیز آن را از بین نمیبرد . این پیوند خشک و انتزاعی نیست بلکه یک اندیشه است که با تصویر تحقق یافته است  ، اندیشه و تصویر چنان با هم آمیخته است که خواننده از خود میپرسد آیا امکان دارد اندیشه ای بدون تصویری ملموس به مغز سعدی خطور کرده باشد؟! 🔹 در آثار سعدی قسمتهای بسیاری دیده میشود که در آنها تصویر و اندیشه در می آمیزد و حتی چنان با اندیشه آمیخته  میشود که تصویر تبدیل به همان اندیشه میشود. 5⃣
من همان روز که آن خال بدیدم گفتم بیم آن است بدین دانه که در دام افتم هرگز آشفته رویی نشدم یا مویی مگر اکنون که به روی تو چو موی آشفتم رنگ رویم غم دل پیش کسان می‌گوید فاش کرد آن که ز بیگانه همی‌بنهفتم پیش از آنم که به دیوانگی انجامد کار معرفت پند همی‌داد و نمی‌پذرفتم پیش از این خاطر من خانه پرمشغله بود با تو پرداختمش وز همه عالم رفتم سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی آن چه در وسع خودم در دهن آمد گفتم 🍃🌺🌺🌺
✳️ الزامات بهاری! آن نه زلف است و بناگوش که روز است و شب‌ است وان نه بالای صنوبر که درخت رطب‌ است نه دهانی است که در وهم سخندان آید مگر اندر سخن آیی و بداند که لب‌ است آتش روی تو زین‌گونه که در خلق گرفت عجب از سوختگی نیست که خامی عجب‌ است آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب‌ است جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست نه که از ناله مرغان چمن در طرب‌ است هر کسی را به تو این میل نباشد که مرا کآفتابی تو و کوتاه‌نظر مرغ شب‌ است خواهم اندر طلبت عمر به پایان آورد گر چه راهم نه به اندازه پای طلب‌ است هر قضایی سببی دارد و من در غم دوست اجلم می‌کشد و درد فراقش سبب‌ است سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت گله از دوست به دشمن نه طریق ادب‌ است لیکن این حال محال است که پنهان ماند تو زره می‌دری و پرده سعدی قصب‌ است
♥️ خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
💠 موعظه خداوندی چنین بخشنده داریم که با چندین گنه امیدواریم که بگشاید دری کایزد ببندد بیا تا هم بدین درگه بزاریم خدایا، گر بخوانی ور برانی جز اِنعامت دری دیگر نداریم سر افرازیم اگر بر بنده بخشی وگرنه از گنه سر برنیاریم ز مشتی خاک ما را آفریدی چگونه شکر این نعمت گزاریم تو بخشیدی روان و عقل و ایمان وگرنه ما همان مشتی غباریم تو با ما روز و شب در خلوت و ما شب و روزی به غفلت می‌گذاریم نگویم خدمت آوردیم و طاعت که از تقصیر خدمت شرمساریم مباد آن روز کز درگاه لطفت به دست ناامیدی سر بخاریم خداوندا، به لطفت با صلاح آر که مسکین و پریشان‌روزگاریم ز درویشان کوی انگار ما را گر از خاصان حضرت برکناریم ندانم دیدنش را خود صفت چیست جز این را کز سماعش بی‌قراریم شرابی در ازل درداد ما را هنوز از تاب آن می در خماریم چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی بیا تا سر به شیدایی برآریم سلاااااااااااااام سحرتون سرشار از عطر دعا و مناجات التماس_دعای_فرج 🤲 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi 🍃
💠 موعظه خداوندی چنین بخشنده داریم که با چندین گنه امیدواریم که بگشاید دری کایزد ببندد بیا تا هم بدین درگه بزاریم خدایا، گر بخوانی ور برانی جز اِنعامت دری دیگر نداریم سر افرازیم اگر بر بنده بخشی وگرنه از گنه سر برنیاریم ز مشتی خاک ما را آفریدی چگونه شکر این نعمت گزاریم تو بخشیدی روان و عقل و ایمان وگرنه ما همان مشتی غباریم تو با ما روز و شب در خلوت و ما شب و روزی به غفلت می‌گذاریم نگویم خدمت آوردیم و طاعت که از تقصیر خدمت شرمساریم مباد آن روز کز درگاه لطفت به دست ناامیدی سر بخاریم خداوندا، به لطفت با صلاح آر که مسکین و پریشان‌روزگاریم ز درویشان کوی انگار ما را گر از خاصان حضرت برکناریم ندانم دیدنش را خود صفت چیست جز این را کز سماعش بی‌قراریم شرابی در ازل درداد ما را هنوز از تاب آن می در خماریم چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی بیا تا سر به شیدایی برآریم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi 🍃
🕊 موعظه🕊 خداوندی چنین بخشنده داریم که با چندین گنه امیدواریم که بگشاید دری کایزد ببندد بیا تا هم بدین درگه بزاریم خدایا، گر بخوانی ور برانی جز اِنعامت دری دیگر نداریم سر افرازیم اگر بر بنده بخشی وگرنه از گنه سر برنیاریم ز مشتی خاک ما را آفریدی چگونه شکر این نعمت گزاریم تو بخشیدی روان و عقل و ایمان وگرنه ما همان مشتی غباریم تو با ما روز و شب در خلوت و ما شب و روزی به غفلت می‌گذاریم نگویم خدمت آوردیم و طاعت که از تقصیر خدمت شرمساریم مباد آن روز کز درگاه لطفت به دست ناامیدی سر بخاریم خداوندا، به لطفت با صلاح آر که مسکین و پریشان‌روزگاریم ز درویشان کوی انگار ما را گر از خاصان حضرت برکناریم ندانم دیدنش را خود صفت چیست جز این را کز سماعش بی‌قراریم شرابی در ازل درداد ما را هنوز از تاب آن می در خماریم چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی بیا تا سر به شیدایی برآریم سلااااام سحرتون مملو از عطر دعا و مناجات التماس_دعای_فرج 🤲 🍃
🕊 موعظه🕊 خداوندی چنین بخشنده داریم که با چندین گنه امیدواریم که بگشاید دری کایزد ببندد بیا تا هم بدین درگه بزاریم خدایا، گر بخوانی ور برانی جز اِنعامت دری دیگر نداریم سر افرازیم اگر بر بنده بخشی وگرنه از گنه سر برنیاریم ز مشتی خاک ما را آفریدی چگونه شکر این نعمت گزاریم تو بخشیدی روان و عقل و ایمان وگرنه ما همان مشتی غباریم تو با ما روز و شب در خلوت و ما شب و روزی به غفلت می‌گذاریم نگویم خدمت آوردیم و طاعت که از تقصیر خدمت شرمساریم مباد آن روز کز درگاه لطفت به دست ناامیدی سر بخاریم خداوندا، به لطفت با صلاح آر که مسکین و پریشان‌روزگاریم ز درویشان کوی انگار ما را گر از خاصان حضرت برکناریم ندانم دیدنش را خود صفت چیست جز این را کز سماعش بی‌قراریم شرابی در ازل درداد ما را هنوز از تاب آن می در خماریم چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی بیا تا سر به شیدایی برآریم 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
🕊 موعظه🕊 خداوندی چنین بخشنده داریم که با چندین گنه امیدواریم که بگشاید دری کایزد ببندد بیا تا هم بدین درگه بزاریم خدایا، گر بخوانی ور برانی جز اِنعامت دری دیگر نداریم سر افرازیم اگر بر بنده بخشی وگرنه از گنه سر برنیاریم ز مشتی خاک ما را آفریدی چگونه شکر این نعمت گزاریم تو بخشیدی روان و عقل و ایمان وگرنه ما همان مشتی غباریم تو با ما روز و شب در خلوت و ما شب و روزی به غفلت می‌گذاریم نگویم خدمت آوردیم و طاعت که از تقصیر خدمت شرمساریم مباد آن روز کز درگاه لطفت به دست ناامیدی سر بخاریم خداوندا، به لطفت با صلاح آر که مسکین و پریشان‌روزگاریم ز درویشان کوی انگار ما را گر از خاصان حضرت برکناریم ندانم دیدنش را خود صفت چیست جز این را کز سماعش بی‌قراریم شرابی در ازل درداد ما را هنوز از تاب آن می در خماریم چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی بیا تا سر به شیدایی برآریم سلاااااااااااااام سحرتون مملو از عطر دعا و مناجات التماس_دعای_فرج 🤲 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi 🍃🕊
🕊 موعظه🕊 خداوندی چنین بخشنده داریم که با چندین گنه امیدواریم که بگشاید دری کایزد ببندد بیا تا هم بدین درگه بزاریم خدایا، گر بخوانی ور برانی جز اِنعامت دری دیگر نداریم سر افرازیم اگر بر بنده بخشی وگرنه از گنه سر برنیاریم ز مشتی خاک ما را آفریدی چگونه شکر این نعمت گزاریم تو بخشیدی روان و عقل و ایمان وگرنه ما همان مشتی غباریم تو با ما روز و شب در خلوت و ما شب و روزی به غفلت می‌گذاریم نگویم خدمت آوردیم و طاعت که از تقصیر خدمت شرمساریم مباد آن روز کز درگاه لطفت به دست ناامیدی سر بخاریم خداوندا، به لطفت با صلاح آر که مسکین و پریشان‌روزگاریم ز درویشان کوی انگار ما را گر از خاصان حضرت برکناریم ندانم دیدنش را خود صفت چیست جز این را کز سماعش بی‌قراریم شرابی در ازل درداد ما را هنوز از تاب آن می در خماریم چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی بیا تا سر به شیدایی برآریم سلاااااااااااااام سحرتون مملو از عطر دعا و مناجات التماس_دعای_فرج 🤲 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi 🍃🕊
🕊🍁🕊 🕊 موعظه🕊 🕊خداوندی چنین بخشنده داریم 🍁که با چندین گنه امیدواریم 🕊که بگشاید دری کایزد ببندد 🍁بیا تا هم بدین درگه بزاریم 🕊خدایا، گر بخوانی ور برانی 🍁جز اِنعامت دری دیگر نداریم 🕊سر افرازیم اگر بر بنده بخشی 🍁وگرنه از گنه سر برنیاریم 🕊ز مشتی خاک ما را آفریدی 🍁چگونه شکر این نعمت گزاریم 🕊تو بخشیدی روان و عقل و ایمان 🍁وگرنه ما همان مشتی غباریم 🕊تو با ما روز و شب در خلوت و ما 🍁شب و روزی به غفلت می‌گذاریم 🕊نگویم خدمت آوردیم و طاعت 🍁که از تقصیر خدمت شرمساریم 🕊مباد آن روز کز درگاه لطفت 🍁به دست ناامیدی سر بخاریم 🕊خداوندا، به لطفت با صلاح آر 🍁که مسکین و پریشان‌روزگاریم 🕊ز درویشان کوی انگار ما را 🍁گر از خاصان حضرت برکناریم 🕊ندانم دیدنش را خود صفت چیست 🍁جز این را کز سماعش بی‌قراریم 🕊شرابی در ازل درداد ما را 🍁هنوز از تاب آن می در خماریم 🕊چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی 🍁بیا تا سر به شیدایی برآریم سلاااااااااااااام سحرتون مملو از عطر دعا و مناجات التماس_دعای_فرج 🤲 🕊🍁🕊
🕊 موعظه🕊 خداوندی چنین بخشنده داریم که با چندین گنه امیدواریم که بگشاید دری کایزد ببندد بیا تا هم بدین درگه بزاریم خدایا، گر بخوانی ور برانی جز اِنعامت دری دیگر نداریم سر افرازیم اگر بر بنده بخشی وگرنه از گنه سر برنیاریم ز مشتی خاک ما را آفریدی چگونه شکر این نعمت گزاریم تو بخشیدی روان و عقل و ایمان وگرنه ما همان مشتی غباریم تو با ما روز و شب در خلوت و ما شب و روزی به غفلت می‌گذاریم نگویم خدمت آوردیم و طاعت که از تقصیر خدمت شرمساریم مباد آن روز کز درگاه لطفت به دست ناامیدی سر بخاریم خداوندا، به لطفت با صلاح آر که مسکین و پریشان‌روزگاریم ز درویشان کوی انگار ما را گر از خاصان حضرت برکناریم ندانم دیدنش را خود صفت چیست جز این را کز سماعش بی‌قراریم شرابی در ازل درداد ما را هنوز از تاب آن می در خماریم چو عقل اندر نمی‌گنجید سعدی بیا تا سر به شیدایی برآریم سلااااااااام لحظاتتون سرشار از عطر دعا و مناجات التماس_دعای_فرج 🤲 🍁🕊🍁
💢 سعدی شیرازی 🔷 ابومحمّد مُشرف الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) متخلص به سعدی، شاعر و نویسنده پارسی گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب «استادِ سخن»، «پادشاهِ سخن»، «شیخِ اجلّ» و حتی به طور مطلق، «استاد» داده اند. او در نظامیه بغداد، که مهم ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می آمد، تحصیل و پس از آن به عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود شیراز برگشت و تا پایان عمر در آن جا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده است که به سعدیه معروف است. 💐 یکم اردیبهشت روز بزرگداشت استاد سخن، شیخ اجل سعدی شیرازی گرامی باد.💐 📎 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛