سلام به امام مهربانیها(۱)
نوشتم باز هم پیش تو شعرِ بیپناهی را
مقفا کرده ام تصویرهای "یاالهی" را
رمیده آهویی از بند صیاد و یقین دارد
مداوا میکند چشمِ تو دردِ بیپناهی را
تمنا می کنم از خشکی ساحل ببر دیگر
به دریای پر از مهرِ خودت این بچه ماهی را
تو نور مطلقی؛ خورشید عشقی؛ یک نفر اینجا
برایت ارمغان آورده کلی روسیاهی را
گدا در بین دربانانِ تو، یا ایهاالسلطان!
تماشا میکند در صحن هایت لطفِ شاهی را
دلیلم باش؛ سرگردان و حیران و پریشانم
نشان ده مقصدِ جامانده ی بین دوراهی را
کبوترهای این وادی! زمانِ دانه برچیدن
بیاد آرید گاهی هم کبوترهای چاهی را
کنار کوهی از حسرت میان هق هق عاکف
دوباره شاعری تر کرده کاغذهای کاهی را(۲)
#محمدعلی_عرب_نژاد_عاکف