جان آمده رفته هیجان آمده رفته
نام تو گمانم به زبان آمده رفته
احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته
صف از پی صف تا به اذان آمده رفته
پلکی زده ام خواب مرا آمده برده
پلکی زده ام نامه رسان آمده رفته
امسال نبرده است مرا روزه، فقط گاه
برلب عطشی مرثیه خوان آمده رفته
من دربه در او به جهان آمده بودم
گفتند کجایی؟ به جهان آمده رفته
ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم
آنقدر به عمرم رمضان آمده رفته...
#محمد_مهدی_سیار