#امام_زمان_عج_آغاز_امامت
فوج مَلَک دُور و بَرَش دارد نگارم
هفت آسمان زیر پرش دارد نگارم
باید تمام عرشیان چاوش بخوانند
تاج ولایت بر سَرَش دارد نگارم
صبر علی ، روی حسن ، خوی حسینی
خُلقی چو جدّ اطهرش دارد نگارم
نامی دِگر از حاتمِ طاعی نمانده است
از بس گدا در محضرش دارد نگارم
حتّی منِ پیمان شکن را هم دعاگوست
الحق که ارث از مادرش دارد نگارم
از اولّ غیبت به شیعه بوده معلوم
فکری برای آخرش دارد نگارم
یعنی به سر فکر تقاص خون جدّ و
شش ماههِ طفلِ پرپرش دارد نگارم
وقتِ فرج شمشیر حیدر را به دستی
قرآن به دستِ دیگرش دارد نگارم
کوری چشم دشمنان لطفی مداوم
بر این نظام و رهبرش دارد نگارم
ما در پیِ دیدارِ رویِ یار هستیم
از غَمزه ی چشمان او بیمار هستیم
شاعر: #محمود_مربوبی
#حضرت_زینب_س_اربعین
از فراق من و دلدار چهل روز گذشت
از شب آخر دیدار چهل روز گذشت
از همان شب که زن و بچهی دلخونت را
من شدم قافله سالار، چهل روز گذشت
از شبی تلخ که همراه یتیمان بودم
وسط شعله گرفتار، چهل روز گذشت
از شب شام غریبان که زمین میافتاد
پسرت با تن تبدار، چهل روز گذشت
از غروبی که تنت زیر سم مرکب رفت
من شدم بی کس و بی یار، چهل روز گذشت
از غروبی که دو تا دخترکانت مردند
پشت یک بوتهای از خار، چهل روز گذشت
من که یک روز جدا از تو شدم، پژمردم
باورم نیست که این بار چهل روز گذشت
تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی
که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت
✍ #محمود_مربوبی