اين اواخر بوسه هايش نيز با اكراه بود
گرچه از احساس پاكم كاملاً آگاه بود
آنقَدَر اصرار ورزيدم به عشقش دل بريد
آه... سقفِ آرزوهايم چرا كوتاه بود...
پاى در كفشِ فرارش كرد روزى بى خبر
چشمِ سرخم بعدِ او ، بى وقفه اى ، در راه بود
من دلم مى خواست او را ، او دلش با ديگرى...
آنكه آغوشش برايش بى گمان دلخواه بود
كاش در تقديرِ بى مقدارِ ما بيچارگان
خواستن ها با توانستن كمى همراه بود
بعدها هر فرصتى هر جا كه پيدا كرد گفت
عاشقى بدنام و شاعر پيشه اى گمراه بود
تا توانستم نرنجاندم كسى را از خودم
چون برايم درد و رنج ديگران جانكاه بود
باز هم هرگز نفهميدم دليلش چيست كه
پشت هر ناكامى اَم تأثيرِ چندين آه بود !
از همان دستى كه دادى باز پس خواهى گرفت
غايت ضرب المثل ها غالبن بيراه بود
مثلِ يوسف دامِ بدخواهان مرا بلعيده كاش
كاروانى اين حوالى در مسيرِ چاه بود
عيبِ پيراهن دريدن مى كنندم دوستان
غافل از اينكه جهانم چون ندامتگاه بود
ماه كامل امشب از مغرب شكوفا مى شود!
وعده ى ديدار من با او شبى در ماه بود...
#مرتضیدرویشی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi