eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
قصر زرنگار.mp3
زمان: حجم: 879.3K
بر سرای و قصر خود چندین مناز رخش کبر و سرکشی چندین متاز گر همه دنیا مسلم آیدت گم شود تا چشم بر هم آیدت گر به شاهی سرفرازی می کنی طفل راهی پرده بازی می کنی ملک مطلب ، گر نخوردی مغز خر ملک گاوان را دهند ای بی خبر ابلق بیهودگی چندین متاز در غرور خواجگی چندین مناز پوست آخر در کشیدند از پلنگ در کشند آخر ز تو هم، بی درنگ نیست ممکن سرفرازی کردنت سر بنه ، تا کی ز بازی کردنت در گذر زین خاکدان پر غرور چند پیمایی جهان، ای ناصبور چشم همت بر گشای و ره ببین پس قدم در ره نه و درگه ببین چون رسانیدی بدان درگاه جان خود نگنجی تو ز عزت در جهان همت و مردانگی را پیشه کن از دنائت لحظه ای اندیشه کن مرغ را پر می برد تا آشیان پرّ مردم همت است ای مردمان چشم همت چون که شد خورشید بین کی شود با گرد‌ و ذره همنشین
مناجات منطق الطیر.mp3
زمان: حجم: 1.06M
جمع مرغان زین مثل شاد آمدند جملگی از غصه آزاد آمدند ما که عمری بنده داد توییم هر زمان از نعمتی شاد توییم شرممان‌باد ار به یک اندوه وغم چهره ما را ببینی تو دژم چون همه اجزای ما از بود تست هستی ما از وجودت شد درست خاک بر هستی ما باد ای عزیز گر به یک اندوهمان بینی ستیز آن همه احسان تو کردی از کرم وای بر ما گر بنالیم از الم من عجب دارم ز جویای صفا کو گریزد وقت صیقل از جفا گر تورا در راه او رنجست بس تو‌ یقین می دان که آن گنجیست بس کار او بس پشت در افتاده است چون کنی تو چون چنین بنهاده است پختگان چون سر به راه آورده اند لقمه ای بی خون دل کی خورده اند ای خدای بی نظیر دادگر جان ما را از پلیدیها بخر دور کن با غم مرا زآلودگی تا ببینم‌ دولت پالودگی ای ز فضلت ناشده نومید کس حلقه و داغ توام جاوید بس هر که را خوش نیست دل در درد تو خوش مبادش زان که نیست او مرد تو ذره ای دردم ده ای درمان من زان که بی دردت بمیرد جان من کفر ، کافر را و دین ، دیندار را ذره ای دردت دل عطار را https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
جانفشانی و پاکبازی.mp3
زمان: حجم: 603.1K
مـرد می بـایـد تـمام این راه را جان فشاندن باید این درگاه را دست باید شست ازجان‌ مردوار تا توان گفتن که هستی مرد کار جان چوبی جانان نیرزدهیچ چیز همچو مردان برفشان جان عزیز گـر تـو جـانی بر فشانی مرد وار بس که جانان ، جان کندبرتونثار پـاکبـازی شـد طریق راستی تا جدا مانی ز نقص و کاستی سایه ای گم شو تو در این آفتاب تا رها گردی ز هر بند و حجاب ای بـرادر دور شـو‌ زابـلیس تـن تا بهشتت گل کند، در خویشتن هین رها کن آنچه داری ای صنم تـا ببـینی هستـی خـود‌ در عدم آنکه هستی را نهاده پشت سر عاقـبـت بیـند‌ رخ آن سـیمبـر https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
انصاف و وفا.mp3
زمان: حجم: 1.21M
هدهد آن ، یار همیشه باوفا رو به باز آورد و گفتش ای فتیٰ اصل انصافست ، سلطان نجات هرکه منصف شد برست از ترهات از تو گر انصاف آید در وجود به ز عمری در رکوع و در سجود خود فتوت نیست در هر دو جهان بـرتـر از انصــاف دادن در نـهـان آنـکـه او انـصـاف بـدهـد آشـکـار از ریـا کـم خـالـی افـتـد یـاد دار نـسـتزد انـصاف مـردان از کـسی لیک خودمی داده اند ازحق بسی ای ز بی انصافی خود بی خبر یک زمان انصاف رهبینان نگر حق تعالی فخر آورد از وفا گفت ، من اوفی بعهد غیرنا حرف انصاف و وفاداری شنو درس دیـوان نـکوکاری شنو گـر وفـا داری تـو عـزم راه کـن ورنه بنشین، دست ازین کوتاه کن هر چه بیرون شد ز فهرست وفا نیـست در بـاب جـوانـمردی روا چون به مرغان از وفا آمد نشان شـد وفـاداری قـریـن جـانـشان هریکی انصاف جان راپیشه کرد از خیانت پیشگی اندیشه کرد شرط انصاف و‌ وفا را یاد کن گر نـداری نـاله و فریاد کن ای خدا انصاف ده‌ مارا به دل تا رها گردیم از زنجیر گل با وفا گردیم همچون باز جان رو به حق آریم از راه نهان ای وفا حلقه به گوش درگهت کن وفا را هدیه خاک رهت خاک راه و عاشق روی توام ای خدا سرگشته کوی توام https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
ای همه دلدادگان راه حق.mp3
زمان: حجم: 374.9K
ای همه دلدادگان راه حق آه باید برد تا درگاه حق آنچه اینجا هست، آنجا بیشتر پس نشاید برد جان و روح و سر لیک آه و درد و افسوس و نیاز نیست آنجا ، ای عزیز دلنواز پس نیاز و آه و سوز و درد بر با چنین کالا عنایت را بخر گریه و آه و نیاز و سوز و درد باید آنجا برد ای ناپخته مرد https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
تا نتابد آنچه می باید تمام.mp3
زمان: حجم: 1.13M
تا نتابد آنچه می باید تمام کار هرگز بر تو نگشاید مدام چون بتابد ملک حاصل آیدت حاصل آید هر چه در دل آیدت ملک نیز این دان و دولت این شمر ذره ای زین عالمی از دین شمر گر شوی قانع به ملک این جهان تا ابد ضایع بمانی جاودان هست دایم سلطنت در معرفت جهد کن‌ تا حاصل آید این صفت هر که مست عالم عرفان بود بر همه خلق جهان سلطان بود ملک عالم پیش او ملکی بود نه فلک در بحر او‌ فلکی بود گر بدانندی ملوک روزگار ذوق یک شربت ز بحر بی کنار جمله در ماتم نشینندی ز درد روی یکدیگر نبینندی ز درد ای برادر آدمی هوشست و دل آنچه بیرونست آن آبست و گل تو‌ همین هوشی و باقی هوش پوش خویشتن را گم مکن ، یاوه مکوش جمله تاریکست ، این محنت سرای علم ، در وی چون جواهر رهنمای رهبر جانت ، در این تاریک جای جوهر علمست ، علم جانفزای گر نباید جوهرت ای هیچ کس هم پشیمانتر تو خواهی بود وبس این جهان و آن جهان در جان گم است تن ز جان و‌ جان ز تن پنهان گم است چون برون رفتی از این گم در گمی هست آنجا جای خاص آدمی گر رسی زین جا به جای خاص باز پی بری در یک نفس صد گونه راز https://eitaa.com/Sheroadab_alavi
ای جوان توحید جان باید تو را.mp3
زمان: حجم: 1.09M
ای جوان توحید جان باید تو را سرزمین آسمان باید تو را رو به بی رنگی کن ای تن را گرو در گذر از تن به سوی روح رو روح بی رنگست و سرشار خدا کن جدا هستی خود از رنگها چیست توحید خدا افراشتن خویشتن را خار و خاکی داشتن چیست توحید خدا آموختن خویشتن را پیش واحد سوختن گر همی خواهی که بفروزی چو روز هستی همچون شب خود را بسوز در من و ما سخت کردستی دو دست هست این جمله خرابی از تو هست صنع بیند مرد محجوب از صفات در صفات آنست کو گم کرد ذات واصلان چو غرق ذاتتند ای پسر کی کنند اندر صفات او نظر این دوئی اوصاف دید احول است ور نه اول آخر ، آخر اول است هست بی رنگی اصول رنگها صلح ها باشد اصول جنگها باد که را ز آب جو چون وا کَنَد آب یکرنگی خود پیدا کند بعد از این باریک خواهد شد سخن کم کن آتش ، هیزمش افسون مکن تا نجوشد دیگهای خرد زود دیگر ادراکات خردست و فرود تا توئی بجاست در شرکست جات چون توئی برخاست،توحیدت بتافت تو درو گم گرد ، توحید این بود گم شدن گم کن تو‌ تفرید این بود
گرتومردراه جانی جان سپار.mp3
زمان: حجم: 677.4K
گر تو مرد راه جانی جان سپار خویشتن‌ را محو کن ، ای بی قرار آن که‌ شد هم بی خبر، هم‌ بی اثر از میان جمله او دارد خبر تا نگردی ، بی خبر از جسم و جان کی خبر یابی ،ز جانت یک زمان تا که تو دم می زنی، همدم نه ای تا که مویی مانده ای محرم نه ای گر بود مویی اضافت در میان هست صد عالم مسافت در میان گر تو خواهی تا بدین منزل رسی تا که مویی مانده ای مشکل رسی هر چه داری آتشی را برفروز تا ازار پای بر آتش بسوز چون نماندت، هیچ مندیش از کفن بِرْهَنه خود را در آتش در فکن چون درونت ، جمع شد در بیخودی تو برون آیی، ز نیکی و بدی چو نماندست نیک و‌ بد عاشق شوی پس لقای عشق را لایق شوی هر چه داری یک یک از خود بازکن پس به خود در خلوتی آغاز کن https://eitaa.com/Sheroadab_alavi