دو خوانش غزل ۲۵۵.mp3
5.38M
غزل شمارهٔ ۲۵۵
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد کار دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر ز شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
باسلام 🕌🌹🇮🇷⬛️
دلسروده ... نادر
نوحه سینه زنی .همراه باامام .زمان .عج ..به یادشهدای غزه ..🕌🌹🇮🇷⬛️
به سبک ...نسیمی جانفزامی آید...بوی کرببلا می آید..
یازهرا..یازهرا..یازهرا..۴..🕌🌹..
غزه شد. کربلای. دیگر
غرق خون طفل و باب. و مادر
نگاهی. به. یارانت مولا
بحق. خون. حلق اصغر.۲.
یازهرا یازهرا .یازهرا..۴..🕌🌹
الهی اسرائیل. صهیون
به خاک وخو ن کشیده یارون
برسان مهدی. زهرا را
به اشک چشم طفل معصوم
یازهرا یازهرا .یازهرا..۴.🕌🌹
به طوفان و الاقصی . یاران
جهان را کرده مات و حیران
حماس و حزب الله لبنان
سلام خدا. برشهیدان
الغوث و الا امان مهدی جان
بیا مهدی صاحب زمان
یازهرا .یازهرا .یازهرا..۴..🕌🌹
🕌🌹🇮🇷⬛️🕌🌹🇮🇷
به امیدپیروزی مسلمین جهان ..برعلیه کفر.و استکبارو صهیون ...
🤲🤲🤲
..صلوات ...
...خادم الحسین توحیدی کریمی
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آغاز سخنرانی مهم دبیر کل حزب الله جناب سید حسن نصرالله ...
🔴 سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان:
🔹شهادت مجاهدان مقاومت اسلامی، گردانهای قسام، گروهانهای قدس و غیرنظامیان در لبنان و غزه را تسلیت میگویم.
🔹به خانوادههای شهدا تبریک و تسلیت میگویم.
🔴آیه پشت سر سید حسن نصرالله
وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِين
.
💠 بهمناسبت نخستین سالگرد شهادت بسیجی مظلوم #شهید_سیدروحالله_عجمیان
🌷 مانند روحالله در راه خمینی
جوشید خونی در خیابان، آسمان شد تار
پوشید مردی رخت خون، شد کربلا تکرار
در نینوا بین حرامیهای دون، اکبر
خونین و بیجان بر زمین افتاده بود انگار
گویی که قاسم زیر سمهای ستوران بود
یا باز راه وصل عبدالله شد هموار
ابنوهب مصلوب شد در راه ثارالله
یا شد برهنه عابس بیتاب در پیکار
ابنزیادی نعره از بغض علی میزد
با جرم عشق مرتضی شد میثمی بر دار
پیچید در گلشن صدای نالۀ یک گل
بارید از چشم شقایق اشک آتشبار
افتاد پاکی روی خاک و عرش شد نمناک
غلتید ماهی بر زمین، خورشید شد تبدار
میریخت در کام جهان آتش از این آشوب
میسوخت جان عرشیان از داغ این رفتار
روی زمین از شرم سرخ و دست او بر سر
گوش زمان از ناله گرم و درد او بسیار
چشم ملک شد خونفشان، خشم فلک جوشان
وقتی که میجوشید هی دیو از در و دیوار
در ظهر آبان شد زبان انس و جان الکن
از قَسوَت قلب قماشی سفله و غدّار
از نسل فرهنگ شهادت یک نفر تنها
در چنگ فرهنگ رذالت ماند بی غمخوار
هرکس که آمد ضربهای زد بر تن پاکش
با دشنه، با مشت و لگد، با سنگ و دستافزار
پیراهنش را برده بودند آن حرامیها
روی زمین چون سرورش عریان شد و بییار
وقتیکه باشی کربلایی، میرسد مولا
وقتی که محبوب خدایی، میرسد دلدار
در راه روحالله ما از جان نمیترسیم
مانند روحالله با خون میکنیم ایثار
شعر: #محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۰۸/۱۲
نقاشی: #استاد_حسن_روحالامین
#روحالله_مظلوم
#شهید_سیدروحالله_عجمیان
#ما_از_خون_سیدروحالله_نخواهیم_گذشت
صدای پای ظهور
می شود هر لحظه پایان خزان نزدیکتر
هم، سرانجام خوش این داستان نزدیکتر
دورتر بادا از این ملک سلیمانی شُـرور
هم به آن، لطف خدای مهربان نزدیکتر
قله های آرمانی فتح خواهد شد به عشق
می شود سرها به سقف آسمان نزدیکتر
مادران غزه می دانند هست از اشک چشم
صبح آزادی فرزندانشان نزدیکتر
پشه ای بفرست در هم بشکند نمرود را
ای خدای از رگ گردن به جان نزدیکتر
لحظه لحظه، لحظه لحظه با صدای پای آب
می شود بوی خوش صاحب زمان نزدیکتر
به نام تو امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پُل و باد و نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و صبح در کوچه بالید
تو را در نفسهای خود
آشیان دادم ای آذرخش مقدس
میان دل خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجاز باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدمها و هیهای غم را
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
می دانی زیباترین لحظه زندگیِ من کجاست!؟
همانجا که روبه روی عظمتت سجده می کنم...
همانجاست که
دلم را...
تمام وجودم را می سپارم به بزرگیت.
از همانجاست که تمام نگرانی هایم ،
تمام آشوب هایم را به باد میدم...
از همانجاست که می شوم همان بنده آرامت...🌺
💢جاودانگی
پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت :
چه خوبست اگر پادشاهی جاودانه باشد
وزیر گفت : اگر جاودانه بود،
نوبت به تو نمیرسید!
#شیخ_بهائی